حجت الاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی استاد حوزه علمیه مشهد و عضو هیئت مدیره موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی: نظریه عدل شبکهای تلاش دارد با استفاده از روش «تحلیل مفهومی» اسلام به زیرساختهای عدالت نفوذ کند و سپس بر اساس دیدگاه اقتباس شده از آموزههای اسلام، مفهوم عدالت را بازمهندسی کند.
وی در تبیین این نظریه گفت: تعیین معادلات برای محاسبه عدالت، نیاز به نظریهپرداز دارد تا براساس شاخصها و قوانینی که از آن بدست میآید بتوان فرمول محاسبه عدالت را تنظیم کرد.
این نظریه در پی دستیابی به دستگاه معرفتی محاسباتی در عدل است. پیشنهاد ارائه شده با عناوین «عدل شبکهای» بیانگر مقیاس محاسبه عدالت در مقیاس شبکه هستی و محورهای لازم در محاسبه عدالت از جمله مطلوبیت جسمی، فکری و روحی، محیطی، جمعی و پایدار و قوانین پایه محاسبه عدالت مبتنی بر مدل نیازها در کلیه سطوح نیازها و مبتنی بر فهرست خیر و شرهای مشترک انسانی و مبتنی بر روش تصمیمگیری بهینه انسانی است.
این نظریه یک نظریه وجودگرایانه است و در یک پارادایم حکمت متعالیه تعاریف شده است و با روش تحقیق شبکهای (امتداد حکمت متعالیه در روششناسی) شکل گرفته و براساس کلیه مفهوم رشد شبکهای جهتدهی گردیده است و از خروجیهای آن پیشرفت شبکهای، رفاه شبکهای، برنامه نویسی شبکهای، تامین اجتماعی شبکهای و بازار شبکهای است.
موضوع آن است که مفهوم اولیه عدالت که دادن حق به ذی حق است، ابتناء آن بر مبانی تصوری و تصدیقی پیشینی بسیاری را نشان میدهد؛ و این نظریه تلاش دارد با استفاده از روش «تحلیل مفهومی» اسلام به زیرساختهای عدالت نفوذ کند و سپس بر اساس دیدگاه اقتباس شده از آموزههای اسلام، مفهوم عدالت را بازمهندسی کند و آن را در قالب یک دستگاه معرفتی (نظریه) ارائه دهد تا بتوان از آن، خروجیهای متناسب با حیطههای مختلف زندگی بشر را استنتاج کرد.
اما پرسش این است که «عدل شبکهای» چیست؟ چرا مهم است؟ و چگونه طرحریزی آن امکانپذیر است؟ شاخص تحقق «عدل» و راهبرد تحقق آن چیست؟ (چگونه تصمیم و رفتاری عادلانه است؟)
در برخی نظریاتی که بهجهت تئوریسازی برای عدالت ارائه شده است، از شاخصه «فرصتسازی برابر» بهعنوان جوهر عدالت یاد میشود. این تئوری حداقل برای یک سوال باید پاسخی منطقی داشته باشد تا انسجام آن از بین نرود، سوال این است که برای کسانی که از نظر توانایی و امکانات، ضعیفتر از بقیه هستند، در فضای فرصتهای برابر چه بهره و نصیبی وجود دارد؟
ایشان در ادامه با تعریف پیشنهادی خود از عدل گفتند: عدل، نسبتی میان امکانات و نیازها و هزینههاست که سبب شود همه عناصر مرتبط با موضوع بتوانند بهسوی کمال طبیعی خود حرکت کنند(اِعطَاءُ کُلْ ذِیحَقّ حَقَّه). این تعریف حاوی این موارد میشود: انحصار به انسان ندارد، محیط زیست و موجودات مرتبط با زندگی انسان را نیز در برمیگیرد، شاخص «هر چیزی حداقل بهاندازه نیازش، بهره ببرد و حداکثر به اندازه توانش از او خواسته شود» را در بردارد. به شاخص فوق محدود نشده و به شاخص«حرکت به سوی رشد و کمال» نیز توسعه یافته است. همینطور شاخص «به فعلیت درآمدن قوا و استعدادها» را ارائه کرده است، میان نیازهای صادق و کاذب، قوای مثبت و منفی تمایز داده است، هدفمدار است، امنیت کار و سرمایه را تواماً در بردارد و ضرورت توازن میان رعایت حقوق فرد و حقوق جمع را ارائه نموده است.
این استاد حوزه در تبیین نتایج، آثار و لوازم پذیرش نظریه گفت: در صورت پذیرش مفهوم فوق از عدالت، «عدل» باید بهصورت «شبکهای» باشد. «عدل شبکهای» یعنی معادله مطلوبیتی که برآیند پنج مولفه باشد: مطلوبیت جسمی، مطلوبیت فکری روحی، مطلوبیت جمعی (خانواده، شهر، کشور، بینالملل)، مطلوبیت محیط زیستی، مطلوبیت پایدار (با میل به سمت بینهایت) دارد. یعنی: هر کسی هر تصمیمی میخواهد بگیرد باید نفع و ضرر جسم، فکر و روح، محیط، دیگران و ابدیت را باید محاسبه کند و بدون در نظر گرفتن یکی از موارد فوق، تصمیم «عادلانه» نگرفته است و رفتار عادلانه نخواهد داشت.
عدل شبکهای انسان را بهسوی لمس و احساس علم، قدرت و حیات نامحدود (ورود در جهانهای آسمانی و اتصال به خدا) میخواند. انسان در شبکه متعامل هستی زندگی میکند و برای اینکه بتواند لمس و احساسی را در درون خود ایجاد کند مجبور است عوامل و متغیرهای فردی (بدنی، فکری، احساسی) و جمعیِ مرتبط با موقعیتِ خود را تنظیم کند؛ بر این اساس، بدون برنامه برای زندگی فردی و جمعی از رسیدن به هدف محروم خواهد شد؛ چگونگی تنظیم متغیرهای فوق، نیازمند اطلاع از متغیرهای ماورایی و کمیّت و کیفیت تاثیرآنها در متغیرهای دنیایی است؛ ادیان، با احاطه بر این متغیرها، برای حرکت انسان به سوی این هدف، دستورالعملهایی دادهاند؛ این دستورالعملها برآیند حرکت انسان را در شبکه هستی، به سوی هدف قرار میدهد؛ چنین برآیندسازی بهوجود آورنده عدل است.
بنابراین میتوان گفت از منظر بروندینی، هدف نهایی دین، شهود خدا(موجود بینهایت) است و هدف میانی دین، برقراری عدلِ شبکهای در هستی است. برنامه اجرایی برای رسیدن به این اهداف، نیازمند وجود مقدمات و زمینههایی است که عقل، آنها را بهعنوان جزءالعلّه ضروری میبیند که عبارتند از: بقاء و سلامت «نفس و نسل»، بقاء و سلامت «عقل و فکر»، بقاء و سلامت «دین»، بقاء و سلامت «اجتماع»، بقاء و سلامت «محیط». بنابراین برای دستیابی به الگوی پیشرفت باید شاخصها و فرآیندهای تحقق «عدالت فردی، عدالت جمعیتی، عدالت عقلانی، عدالت علمی، عدالت برنامهای، عدالت اجتماعی، عدالت محیط زیست» و کلیه عدالتهای مضاف، تعیین شوند.
ایشان در نتیجهگیری از صحبتهای خود گفتند: محاسبه میزان و کیفیت دسترسی موجودات به امکانات برای رفع نیازهایشان در مقیاس شبکه ای، عدالت در مقیاس شبکه هستی است.
منبع: خبرگزاری مهر