تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 2232
تاریخ : ۲۷ دی, ۱۳۹۶ :: ۱۰:۴۹
فقه روشمندترین علم تاریخ بشری است/ تکثر در معنای علم

حجت‌الاسلام والمسلمین پارسانیا: نباید معنای مدرن و پوزیتیویستی علم را مطلق در نظر گرفت. مشکل جامعه ما این است که یک معنا از علم را مطلق کرده و همان معنا را اصالت می دهد.

وی با بیان اشکالی در مورد علوم انسانی اسلامی گفت: اشکالی مطرح است که می‌گوید از سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی و در ماجرای انقلاب فرهنگی، مسئله تولید علوم انسانی اسلامی وجود داشته و رهبران عالی این نظام سیاسی، همواره از این ایده دفاع کرده و به عاملان و هواداران آن، بودجه‌های آنچنانی اختصاص داده‌اند. با این حال تاکنون معرفتی با عنوان علوم انسانی اسلامی پدید نیامده است. از این وضعیت دیرینه می‌توان به سادگی نتیجه گرفت که علوم انسانی اسلامی مقوله‌ای ناممکن و ممتنع است و تداوم این مسیر نیز هیچ ثمری نخواهد داشت.

وی در پاسخ به این اشکال عنوان کرد: من این سوال را اینگونه مطرح می‌کنم که آیا علوم اجتماعی اسلامی وجود نداشته است؟ و ما تازه می‌خواهیم آن را ایجاد کنیم؟ اولا در مورد اینکه علوم اجتماعی اسلامی نداشته‌ایم نظر بنده این است که مسلمانان توانسته‌اند در تاریخ جهان اسلام علوم اجتماعی مربوط به خود را ایجاد کنند و آن را تدوام بخشند.

حجت الاسلام پارسانیا با بیان اینکه چارچوب‌های علمی مدرن اجازه نمی‌دهد مفاهیم علمی فرهنگ دیگر دیده شود گفت: علم مدرن تعریفی را ارائه می‌دهد که هویت جدیدی به دست می‌دهد و ما از منظر این مفاهیم جدید می‌خواهیم سوال خود را مطرح کنیم.

وی ادامه داد: وقتی بحث از علوم اجتماعی اسلامی می‌شود در درجه اول معنای علم، مفهوم می یابد که آیا منظور معنای کنتی، پوزیتیویستی و یا... است؟ این در حالی است که علم در جهان اسلام مفهوم دیگری داشته است. بحث بر سر این است که اگر می گوییم باید علوم اجتماعی مربوط به خود را داشته باشیم، معنای علوم اجتماعی و معنای علم در اینجا چیست؟

وی گفت: اگر شما معنای مدرن و معنای پوزیتیویستی را مطلق در نظر بگیرید، این معنا را از علم در جهان اسلام و حتی در برخی قرون در خود غرب هم نداشته ایم. مشکل جامعه ما این است که یک معنا را مطلق کرده و همان معنا را جست و جو می‌کند.

حجت الاسلام پارسانیا با بیان اینکه ادعای علوم اجتماعی اسلامی این است که ابتدا در مورد خود معنای علم و روش علم صحبت می‌کند، گفت: معنای علم در قرن بیستم تطورات و تفسیرهای مختلفی را می بینید و جهان اسلام نیز تعریف خود را داشته است. یکی از کلمات پرکاربردی که در قرآن به کار رفته کلمه علم است.

در مورد معنای علم در غرب تکثر وجود دارد و جریان های مختلفی در این مورد به وجود آمده و هر یک علم اجتماعی مربوط به خود را به وجود آورده است.

وی افزود: متاسفانه ما معنا و مفهوم مدرن از یک مقطع خاص تاریخ در مورد علم را اصالت می دهیم. علم اجتماعی بوده و هست اما این چشم‌ها به دلیل مطلق کردن مفاهیمی که در جغرافیایی دیگر به دلیل عوامل اجتماعی و... بر ما مسلط شده است، نمی‌تواند ببیند.

وی ادامه داد: باید گفت فقه روشمندترین علم تاریخ بشری است. اما وقتی معنای پوزیتیویستی علم را به عنوان علم در نظر می گیرید دیگر فقه را علم نمی‌دانید.

این استاد دانشگاه گفت: در حوزه امور اجتماعی کلان، چون شیعه در اقلیت بود بر خلاف فقه اهل تسنن که فقه سلطانیه دارد به بحث اداره حکومت نتوانسته بپردازد. لذا فقه ما عموماً سلبی بوده است. ما باید نسبت به داشته های خود نگاه انتقادی داشته باشیم و از آن عبور کنیم اما به این معنی نیست که اصلاً علوم اجتماعی اسلامی نداشته ایم.

وی ادامه داد: علم در نزد ابن خلدون به معنی آنچه غزالی از علم می‌گوید کار می‌کند نه به معنای کنتی آن. شیعه در طول تاریخ تقیه و طوریه را پرورانده است و دانشی را تولید کرده که به درد زیستن در اقلیت می‌خورده است چون عملاً در اقلیت بودند و بحث ولایت فقیه در آن مقاطع زیاد بسط داده نمی‌شود چراکه به لحاظ تاریخی محدود بوده است.

وی افزود: بر فرض که ما بخواهیم تازه علوم اجتماعی اسلامی را تولید کنیم. شما در غرب می‌بینید که عبور از قرون وسطی چقدر طول کشید. چگونه این سوال معیاری را در نظر می گیرد که می گوید گذشت دو یا سه دهه از انقلاب را دلیلی بر این امر می گیرد که تولید علوم اجتماعی اسلامی نشدنی است؟

این استاد دانشگاه با بیان اینکه عدم تحقق یک امری، دلایل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... دارد گفت: به یاد دارم که اساتیدی واحدهای یک رشته را تغییر دادند و مقاومتی از سوی عده دیگری از اساتید صورت گرفت. یک سری از مقاومت ها از این حیث بود که برخی می‌گفتند اگر فلان درس حذف شود دیگر کتاب های ما –که به عنوان منبع مطرح بود- خریده نمی‌شود! لذا همه عوامل عدم تحقق، معرفتی نیست.

این در حالی است که در همین دو یا سه دهه کارهای زیادی انجام شده است و رساله‌هایی در این باب تدوین شده است. حال کسی نمی‌خواهد این را ببیند بحث دیگری است.

این استاد دانشگاه با بیان اشکال دیگری در مورد علوم انسانی اسلامی گفت: اشکال دیگری می گوید قائلان به علوم انسانی اسلامی از یک سو، علوم انسانی غربی را ذاتاً مسموم می دانند و از سوی دیگر تصریح می‌کنند که قائل به استفاده از مفاد آن هستند. ظاهراً این دو تلقی با یکدیگر سازگار نیستند؛ آنچه را که ذات و جوهر مسموم دارد را نمی توان مصرف کرد، چون سم در تمام اجزای آن رخنه کرده است. علوم انسانی غربی یک کلیت به هم پیوسته و در هم تنیده است که نمی توان آن را تجزیه و تفکیک کرد و پاره ای از آن را برگرفت و پاره ای را واگذاشت.

وی در پاسخ به این اشکال گفت: این اشکال از یک تشبیه استفاده می کند که نه تشبیه آن درست است و نه همه قائلان به علوم انسانی اسلامی از این تشبیه استفاده می کنند.

هر مقدار که خطا در سازه های علمی وجود داشته باشد قابل ساختار شکنی هست و امکان یک نوع بازسازی و بازخوانی از آن وجود دارد و در تحولات فرهنگی و تاریخی علم این مسئله رخ داده است. جهان غرب یک بار از علوم جهان اسلام استفاده کرد بدون اینکه گزینش کند و بار دوم آن را گزینش کرد. ما نیز از علوم غرب دو بار استفاده کردیم که یکی صدر اسلام به صورت گزینشی بود و دومی امروز است که گزینش نمی‌کنیم.

وی افزود: امیرالمومنین می فرماید شبهه از این جهت شبهه است که حقی را با باطل در می آمیزند. اینکه علم پوزیتیویستی می‌خواهد فقط به حس تاکید کند و نقطه مواجهه با عینیت را حس در نظر بگیرد، این مطلق‌کردن اشتباه است. منتهی باید گفت در دانش‌های تجربی حس جایگاه خود را دارد.

رویکردهای مختلفی که درباره علم وجود دارد به این معنی نیست که هیچ عنصری از حقیقت در آنها نباشد. هیچ کس نیست که هیچ مواجهه‌ای با حقیقت نداشته باشد بلکه در تصرفی که در آن می کند دچار خطا می شود.

مسموم بودن علوم انسانی غربی به این معنا صحیح است که اگر کسی آن را یکپارچه ببلعد، هلاک می‌شود. لذا به این معنی نیست که عناصر قابل استفاده نداشته باشد. علوم انسانی اسلامی منابع معرفتی متکثر را  مانند حس، عقل و... به رسمیت می‌شناسد و اجازه نمی‌دهد هریک از آنها مطلق شود.

این استاد دانشگاه افزود: علوم انسانی غربی کلیت در هم تنیده‌ای است اما اینکه قابل تجزیه نباشد، اینگونه نیست.

وی با طرح اشکال دیگری در مورد علوم انسانی اسلامی گفت: اشکال دیگری می‌گوید عده‌ای دعوت به اقتباس علوم انسانی از قرآن کریم می‌کنند در حالی که علوم انسانی تنها بر روش تجربی مبتنی است و گزاره‌هایی که اعتبار و حجیت آنها مبتنی بر وحی است، قابل به کار بستن در علوم انسانی نیست.

وی در پاسخ به این اشکال گفت: این شبهه معنای پوپری علم را مطلق کرده است. یعنی اینکه معرفت علمی، معرفت آزمون‌پذیر باشد که روش مخصوص به خود را دارد و آنچه آزمون نشده‌اند را علم نمی‌دانند.

وی ادامه داد: اگر معنای علم این باشد، مسلمان بودن نیز زیر سوال می‌رود چون کلام و اعتقادات ما معنای دیگری می‌یابد.

وی افزود: اگر شما بخواهید نگاه قرآنی داشته باشید از روش تجربی نیز استفاده می کنید. باید گفت اینگونه نیست که فقط و فقط گزاره های آزمون‌پذیر، علم باشد. اینکه گفته شود گزاره‌های آزمون پذیر علم‌اند، خود یک اعتقاد است و بر اساس یک عقیده شکل گرفته لذا خود را نقض می‌کند.

وی در بیان اشکال دیگری در مورد علوم انسانی اسلامی گفت: اشکال دیگر می گوید نظریه‌پردازان علوم انسانی اسلامی تصریح کرده اند که مقصودشان از تاکید بر تولید علم، بهره‌گیری از آن در راستای تحصیل اقتدار در ابعاد ملی و تمدنی است (العلم سلطان) به این ترتیب منتقدان اشکال می‌کنند که دغدغه ایشان کسب قدرت است نه شناخت حقیقت.

پارسانیا در پاسخ به این اشکال گفت: این اشکال را کسی بیان می کند که برای علم ذات قائل است مانند پوزیتیویست‌ها. یک پراگماتیست نمی‌تواند این چنین اشکال کند. فوکو نیز نمی تواند این چنین اشکال کند چرا که او قائل به این است که علم برساخته اقتدار است.

وی ادامه داد: یک موقع فوکویی بحث می کنیم که هویت علم با سیاست گره خورده است و علم از ارزش تهی شده و ابزاری است. در جهان مدرن، علم معنای تجربه پیدا کرده، عقلانیت ابزاری و معطوف به هدف به وجود آمده است. لذا علم وسیله تسلط شیء به عالم می شود.

علم و قدرت هریک مفهومی وجودی است. هر چه علم قوی تر شود، قدرت هم قوی تر می شود. اسماء و صفات الهی ذاتاً عین هم هستند ولی مفهوماً متفاوت اند.

وی در پایان گفت: علم دارای مراتبی است. حقیقت علم که علم شهودی است این است که علم با معقول خود متحد می‌شود.

منبع: خبرگزاری مهر

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.