تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 2245
تاریخ : ۲۸ دی, ۱۳۹۶ :: ۱۲:۰۹
علوم انسانی غربی توان هدایت گرایش‎های انسان به سوی خیر را ندارد

حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی: علوم انسانی غربی چون بر مجموعه‌ای از مبانی نادرست در حوزه انسان‌شناسی استوار است، گرایش‌های متعالی انسان را آن طور که باید در نظر نمی‌گیرد.

در تعریف گرایش‌های فطری انسان گاهی دو تفسیر ارائه می‌شود، اگر مقصود از گرایش‌های فطری، تمایلات انسانی و سرشت انسانی باشد که با دیگر موجودات در آنها اشتراک دارد آن وقت انسان دارای دو گروه از گرایش‌های متعالی و پست می‌شود که باید با بهره‌گیری از عقل خود، گرایش‌های مثبت را تقویت و آنها را بر گرایش‌های منفی خود حاکم کند اما در تعریفی دیگر فطرت را به گرایش ویژه و متعالی انسان اختصاص می‌دهند همچون گرایش به حقیقت طلبی، گرایش به عدالت خواهی، گرایش به علم، ایثار و فداکاری.

بنابراین، دو تعریف در این باره وجود دارد که اگر تعریف نخست را انتخاب کنیم انسان آمیزه‌ای است از گرایش‌های مثبت و منفی و خیر و شر، و مهم آن است که انسان بتواند در تضاد بین این دو گرایش‌ها، تمایلات متعالی را تقویت و گرایش‌های پست را کنترل کند.

طبق آنچه در فرهنگ اسلامی و قرآنی مطرح است، گرایش‌های فطری، متعالی‌اند، آیه شریفه «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ …» تاکید می‌کند که انسان فطرت متعالی، خداجویانه، خداپرستانه و خداآشنا داشته و در عمق وجود خود به خداوند گرایش دارد و چون خداوند شامل همه کمالات است، انسان ذاتا به خوبی‌ها میل می‌کند و این وسوسه‌های انس و جن، و نیز زمینه‌سازی‌های خانوادگی و جامعه و مظاهر دنیایی است که او را از فطرت خدایی منحرف می‌کند. از این رو وظیفه انسان است که گرایش‌های متعالی خود را در درون تقویت و صیانت کند تا مغلوب گرایش‌های منفی نشود. بنابراین، در فرهنگ دینی گرایش‌های انسانی به سوی متعالی میل دارد.

ممکن است شرایط اجتماعی حتی قبل از ولادت انسان، بر گرایش‌های او نسبت به خیر و شر اثر بگذارند. بنابراین، اگر زمینه‌های منفی وجود داشته باشد قطعا فرد برای گرایش به سوی خیر و تعالی و پیمودن مسیر رشد، با سختی‌های بیشتری مواجه است و باید زحمت بیشتری را متحمل شود در حالی که اگر شرایط مساعد باشد، انسان راحت‌تر به خیر میل می‌کند. از این رو، تبعا آنهایی که محیط برایشان زمینه‌های شرّ را فراهم کرده اما آنها به سوی خیر میل کرده‌اند پاداش و اجری بالاتر نزد خدای متعال دارند چراکه علی رغم فسادهای موجود، خویشتن‌داری کرده‌اند و بنابر روایات نیز افضل اعمال آنی است که سخت‌تر و دشوارتر باشد. پس تفاوت است میان آنهایی که محیط برای گرایششان به خیر مساعد است با آنهایی که شرایط به سوی شر سوقشان می دهد.

علوم انسانی غربی چون بر مجموعه‌ای از مبانی نادرست از جمله در حوزه انسان‌شناسی استوار است، گرایش‌های متعالی انسان را آن طور که باید در نظر نمی‌گیرد و حتی بسیاری از نظریه‌های غربی، انسان را حیوانی اجتماعی تلقی می‌کنند؛ طبعا این علوم انسانی نمی‌تواند برنامه‌ای را طراحی کند که بشر را به سمت گرایش‌های مطلوب یا همان خیر سوق دهد.

از این رو و به رغم تعدد تئوری‌ها و نظریه‌های فراوانِ علوم انسانی در غرب، همه به بن بست رسیده‌اند و سخن از بحران علوم انسانی به میان است، یعنی علوم انسانی که آمده بود تا مشکلات بشر را حل کند، امروز خود دچار بحران و بحران‌زا شده است.

باید توجه داشت زیربنای علوم انسانی غربی، نادرست است و بر اساس این زیربنای نادرست، شناخت دقیق و کاملی نیز شکل نمی‌گیرد، از این رو، برای آنکه بتوانیم انسان را در مسیر حقیقی فطرت انسانی جهت دهیم تا سعادت اخروی و دنیوی او تامین شود، حتما باید در مبانی این علوم تجدید‌نظر و مبانی جدید برای آن تدوین شود و در مرحله بعد بر اساس این مبانی، تحقیقات علوم انسانی صحیح انجام شود که قطعا دستاوردهای این تحقیقات و چنین روشی می‌تواند موجب سعادت انسانی شود. از این رو، علوم انسانی کنونی حتی در جوامع غربی نیز نمی‌تواند راهگشا باشد.

بدون شک یکی از اصل ترین مشکلات علوم انسانی کنونی، تک بُعدی بودن روش آن یعنی حصر به روش تجربی است و همین امر باعث می‌شود که شناخت صحیحی از انسان و معضلات و مشکلات اساسی او و نیز نیازهایش ارائه نکند و در مرحله بعد راهکارها و راهبردهای صحیح برای حل معضلات انسانی و نیازهای اساسی او عرضه نخواهد کرد.

اما اگر از منبع وحیانی که از علم مطلق الهی بهره می‌گیرد، استفاده می‌کنیم طبعا هم شناخت عمیق تری از انسان خواهیم داشت و هم نیازهای اساسی او و هم مشکلات و معضلاتش؛ این شناخت عمیق و صحیح که هم در بُعد معرفتی و هم بُعد گرایشی، یک شناخت کامل و جامع به انسان می‌دهد به بهترین وجه می‌تواند گرایش‌های انسان را شناسایی و درست معرفی و جهت‌دهی کند و حتی سایر گرایش‌های انسانی همچون غرائز او را تحت اختیار تعالی او و به بهترین وجه مدیریت کند.

متاسفانه، مشکل اساسی جامعه ما و جوامع غربی این است که نمی‌توانیم غرائز انسانی و حیوانی را در جهت گرایش‌های متعالی مدیریت کنیم، در نتیجه به جای حرکت در مسیر گرایش‌های متعالی، در مسیر غرایز حیوانی گام بر می‌داریم و این همه فجایعی که در زندگی اجتماعی چه در غرب و چه در شرق شاهد آنها هستیم همه معلول این مسئله است. از این رو به نظر می‌رسد، تنهاترین راهی که می‌تواند گرایش‌های متعالی انسان یعنی به سمت خیر را شکوفا و در سایه آن غرائز حیوانی را مدیریت کند و در گام بعد بینش و مدیریت فردی و اجتماعی را در ابعاد مختلف به خوبی سامان دهد، تولید علوم انسانی اسلامی است.

منبع: طلیعه

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.