حجت الاسلام عابدی: اوج روی آوری حوزه به مسائل فقه حکومتی از زمان شکلگیری انقلاب اسلامی است، هر چند در زمان صفویه نیز شیعه، حکومت داشت.
حجت الاسلام والمسلمین احمد عابدی، مدرس درس خارج فقه و اصول در نوشتاری به بحث پیرامون «ضرورتهای ورود حوزههای علمیه به مباحث فقه حکومتی» پرداخت که در ادامه میخوانید؛
ماهیت فقه حکومتی:
همانطور که گاهی احکام را به حکم اولی و ثانوی و حکم حکومتی تقسیم میکنند، فقه را نیز به فقه فردی، فقه اجتماعی یا فقهالاجتماع، فقهالاداره یا فقه مدیریت و فقه حکومتی تقسیمبندی میکنند. مقصود از فقه حکومتی، فقهی جدای از فقه سنتی نیست، بلکه گاهی احکامی را بیان میکنیم که ناظر بر وجود حکومت است و فقه حکومتی نام دارد. گاهی نیز احکامی که صادر میشود، با قطع نظر از وجود یا عدم وجود حکومت است که فقه فردی نام دارد.
حجت الاسلام و المسلمین عابدی افزود: شخصی خدمت یکی از ائمه علیهمالسلام آمد و عرض کرد که آیا اجازه میدهید من یکی از خوارج را بکشم؟ امام فرمودند که اگر من اجازه بدهم، تو این کار را انجام میدهی؟ گفت: بله. امام با یک حالت تعجب فرمودند: سبحانالله! مگر در صورت اجازه من میتوان او را کشت؟! یعنی حتی اگر من اجازه بدهم، نمیتوانی بکشی. گاهی فردی در خیابان از من سؤال میکند که اگر کسی نعوذبالله سبّ النبی بکند، چه حکمی دارد؟ من میگویم حکمش کشتن است. این حکم از نوع فقه فردی است، اما به این معنی نیست که اگر خدای ناکرده شما فردا در خیابان کسی را دیدید که سبّ النبی میکرد، او را بکشید. آن یک حکم فقهی با قطع نظر از وجود حکومت است، اما اگر شما به من بفرمایید در زمانی که حکومت اسلامی هست، اگر کسی سبّ النبی بکند، چه حکمی دارد؟ جوابش این است که قاضی و دادگاه آن حکومت اسلامی میتواند این شخص را اعدام کند.
بنابراین اگر حکمی بهتنهایی ارتباط با جامعه ندارد و هرجومرج ایجاد نمیکند، فقه فردی نام دارد، اما حکمی که در صورت اجرا باعث هرجومرج در جامعه میشود و نظم جامعه را به هم میریزد، حق ندارید این حکم را اجرا کنید، مگر اینکه حکم حکومتی و فقه حکومتی آن را صادر کند. به بیان دیگر، احکامی که ناظر بر وجود یک حکومت است، احکام فقه حکومتی است و احکامی که ناظر بر وجود حکومت نیست، احکام فقه فردی است.
تفاوت احکام فقهی حکومتی با احکام فقهی فردی
گاهی حکومتی وجود دارد که آب را از سرچشمه تا این حمام آورده است، در این صورت باید به حکم این آب از منظر فقه حکومتی نگاه کنیم. اما اگر فقط شما بفرمایید که آب حمام چه حکمی دارد؟ این ربطی به حکومت ندارد. مثل اینکه بفرمایید من میخواهم ماشینم را فلانجا پارک کنم که این حکم فردی است و ربطی به حکومت ندارد، اما اگر من ماشینم را اینجا پارک کنم و مزاحم مردم باشم، این یک مسئله حکومتی میشود. یعنی همان حکم از یک منظر فردی و از منظر دیگر اجتماعی است. مثلاً اگر کسی به من ضربه بزند و دیهای به گردن او بیاید، این حکم فردی است و ربطی به حکومت ندارد، ولی اگر من بخواهم دیهای را بگیرم که غیر متعارف باشد یا قصاصی را انجام دهم که باعث ایجاد هرج و مرج شود، این میشود حکم حکومتی.
پیشینه فقه حکومتی
اوج روی آوری حوزه به مسائل فقه حکومتی از زمان شکلگیری انقلاب اسلامی است هر چند در زمان صفویه هم شیعه، حکومت داشت. یا مثلاً زمان قاجار یا زمان آلبویه نیز حکومتها شیعی بودند که البته درصد اسلامی بودن یا شیعی بودن آنها متفاوت بوده است. لذا در آن زمانها هم علمای شیعه گاهی به این مسائل پرداختهاند. البته این هم شاید بهنوعی مصلحت خدایی بوده که دقت فقهای شیعه گاهی کم و زیاد شده است. چون اگر مثلاً فرض کنید که علمای شیعه در زمان رضاخان فقه حکومتی را مطرح میکردند، رضاشاه حوزه را کلاً از بین میبرد و نابود میکرد. یعنی آن آقایان به مسائل فقه حکومتی توجه داشتند، اما میدیدند که الآن مصلحت نیست در برابر این حکومتها مطرح کنند. البته همان زمان هم مثلاً وقتی میخواهند قانون اساسی را بنویسند، به مسائل فقهی توجه میکنند. یا هنگامی که قانون دادگستری ایران را در زمان پهلوی اول مینوشتند، متوجه احکام فقه حکومتی بودند، ولی در حدی که طاغوت حساس نشود و ضربهای به حوزه نزند. مثلاً بعضی مراجع تقلید در جنگهای ایران و روس در میدان جنگ بودند و با مسائل مطرح در میدان نبرد مانند تکلیف غنائم جنگی و سرزمینهایی که فتح میشود، درگیر بودهاند. اینها مسائل فقه حکومتی است و فقها با آن درگیر بودهاند و کتابهایی نیز در اینباره نوشتهاند و مسائلی را مطرح کردهاند، ولی به هر حال به این گستردگی نبوده است.
کوتاهی حوزه علمیه در پرداختن به مسائل فقه حکومتی
حجت الاسلام و المسلمین عابدی تلاشهای حوزه علمیه در مسائل فقه حکومتی را کافی ندانست و افزود: حوزه چیزی را که از آن انتظار میرفت، انجام نداد. حتی اگر مقداری منصفانه نگاه کنیم، باید بگوییم همان علمایی که در زمان صفویه و قاجار حکومت در دستشان نبود، بیشتر از حالا در زمینهی فقه حکومتی کار میکردند. بعد از انقلاب کتابهایی در مورد ولایت فقیه و حکومت اسلامی نوشته شد که این هم به برکت وجود امام و انقلاب اسلامی بود، اما بنده نمونههایی را ذکر میکنم که از ابتدای انقلاب تا به حال اصلاً در مورد آنها کاری انجام نشده است؛ نه اینکه کم کار شده باشد. مثلاً در مورد لایهها و اجزای حکومت هیچ کاری صورت نگرفته است.
این کوتاهی مستقیم به حوزه برمیگردد و علیرغم مطالباتی که از حوزه شده، ولی حوزه هیچ جوابی نداده است و هیچ کاری در این زمینهها انجام نگرفته است. مثلاً محدوده حریم خصوصی و حریم عمومی چیست؟ آیا من میتوانم داخل ماشین شما را نگاه کنم؟ چون حریم عمومی است، ولی صندوق عقب ماشین شما حریم خصوصی است و من نمیتوانم داخل آن را نگاه کنم. ما در این زمینه احادیث فراوانی داریم. حدیث داریم که پیغمبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله در خانه بودند و متوجه شدند کسی از سوراخ دیوار داخل خانه را نگاه میکند. پیغمبر فرمودند که اگر چوبی داشتم در چشمهایش فرو میکردم. این مسائل الان نیز به صورت دیگری وجود دارد و احکام آن در منابع فقهی ما موجود است، ولی متأسفانه علمای ما وارد این مسائل نشدهاند. آیتاللهالعظمی بروجردی رضواناللهعلیه و دیگر بزرگان حوزه مثل مرحوم شیخ انصاری درسهایی مثل صلاة و خمس و بیع و اجاره را مطرح کردهاند. بعد از ایشان نیز هزاران نفر تا حالا درس بیع را گفتهاند، اما مثلاً هیچ کس تا حالا نیامده درس خارج وقف را بگوید. در حالی که وقف یکی از مسائل مبتلابه است. همین قم از حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها تا آن طرف شهر، موقوفهی حضرت است، ولی چرا کسی اینها را بحث نمیکند؟ چون تا به حال کسی از بزرگان که واقعاً فقه را خوب چشیده باشد و تسلط داشته باشد، وارد این بحثها نشده است. لذا کسی جرأت نمیکند وارد این مباحث شود.
راهکار برای تغییر حرکت حوزه
حجت الاسلام عابدی راه تغییر مسیر حوزه را اینگونه بیان داشت: حوزه تفکر خود را اصلاح کند. برای این کار باید همان راهی را پیش گرفت که امام رضواناللهتعالیعلیه انجام دادند. یعنی اول درس اخلاق در حوزه را شروع کردند. اگر شما قبل از انقلاب به من میگفتید که یک درس اخلاق به من معرفی کن، بیست درس معرفی میکردم، ولی الان اگر یک طلبه این سؤال را از من بپرسد، درس ثابتی را سراغ ندارم که به او معرفی کنم. در آن زمان با اینکه امکانات در حد صفر بود، اما بهتر از حالا میشد کار کرد. بنابراین به نظر بنده اگر کسی میخواهد مشکلی را در حوزه حل کند، باید از همین درس اخلاق شروع کند. اگر مشکلات اخلاقی ما و نفسانیات ما حل شود، میتوان کارهای بزرگی را پیش برد، زیرا فقه و احادیث و تاریخ ما ظرفیتهای بالقوهی فراوانی دارد که باید از آنها استفاده کرد.
راه عملی دیگر برای ترویج این مباحث در حوزه، تربیت افرادی است که از نظر ادبیات عرب قوی باشند و تسلط کامل به متون داشته باشند. مبانی حوزوی در دست آنها باشد و قواعد فقهی و اصول فقه و منطق و کلام را خوب بلد باشند تا در حوزه از مقبولیت کافی برخوردار باشند. آنگاه روی این افراد سرمایهگذاری کنیم و از آنها بخواهیم در این موضوعات جدید کار کنند.