حجتالاسلام رضازاد با بیان اینکه در تربیت اسلامی، شاخصههایی همچون ایمان، مسئولیتپذیری و رشدخواهی برای فرزندان مدنظر قرار دارد، گفت: تا زمانی که پدر خانواده، همچون امام علی(ع) اهل کار و تلاش و برخوردار از کمالگرایی نباشد، تربیت دینی فرزندان به طور مطلوب محقق نمیشود.
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه مفتاح_اندیشه به نقل از خبرگزاری قرآن (ایکنا)؛ مدتی است تهدید آسیبهای اجتماعی برای نسل نوجوان و جوان در دهه چهارم انقلاب اسلامی، صاحبنظران و دغدغهمندان جبهه فرهنگی انقلاب را به تکاپویی برای بازتعریف هویت اسلامی و ایرانی جوانان انداخته است. تقلید ناآگاهانه از غرب و تأثیرگرفتن از وجوه بد آن به جای توجه به چیزهای خوب آن، در حالی انجام میشود که هویت اسلامی و ایرانی ما برای قرون متمادی، تربیتکننده جوانانی پرکار، با اخلاق، ایثارگر و اندیشه مستقل بوده که تحولات تمدنی شگرفی را رقم زده است. لذا مصاحبه ای با حجتالاسلام والمسلمین مسعود رضازاد، فعال فرهنگی و کارشناس گروه معارف نهاد مقام معظم رهبری درباره نقش پدر در تحقق شاخصههای تربیت دینی فرزندان صورت گرفته است که از نظر می گذرد:
از نظر اسلامی، بهترین الگوهای تربیتی برای یک پدر، کدام است و آیا شرایط امروز این الگوها را منسوخ نکرده؟
ضمن عرض سلام و تشکر، یکی از بهترین الگوهای تربیتی اسلامی، الگوی تربیتی امام علی(ع) است که برای همه مسلمانان مورد اتکا و استناد قرار میگیرد. پیش از ورود به بحث، ذکر دو نکته ضروری است: درست است که پیشوایان دینی ما مثل امام علی(ع) قریب به ۱۴ قرن پیش زیستهاند اما یکسری اصول وجود دارد که در عالم تغییر نمیکند، رفتار و منش انسانی جزو مسائلی است که با گذشت زمان تغییر نمیکند، ما نمیتوانیم ادعا کنیم الگویی برای تربیت داریم که همه چیز آن برای الان باشد، الگوهای رفتاری، شاکله ثابتی دارند با این تفاوت که مقتضیات زمان، شرایط جدیدی به وجود میآورد که یکسری ملاحظاتی لازم دارد. امام علی(ع) در شئون خانواده، سیاست و رهبری اجتماع و در هر بعدی به خصوص، معنویت و عبودیت خداوند الگو هستند.
اما بپردازیم به خود تربیت که بهترین دوران آن کودکی و نوجوانی است. در حدیثی از امام علی(ع) بیان شده است که دل کودک، صفحهای است که هر چه بر آن منقوش کنید پایدار میماند، امام علی(ع) خود به فرزندشان امام حسن(ع) فرمودند من در تربیت تو شتاب کردم، یعنی از همان سنین خردسالی به تعلیم و تربیت اقدام کردم. حالا به این فرزند چه یاد بدهیم و چه شاخصههایی را در شخصیت او تقویت کنیم؟ برای یک مسلمان، «ایمان» فرزندان باید در اولویت باشد، یعنی نفی مادهگرایی و باور به خداوند متعال، باور به آخرت به گونهای که البته به عمل صالح منجر شود، مهمترین انتظار ما از تربیت اسلامی است. شاخصههایی همچون مسئولیتپذیری، رشدخواهی، صداقت در گفتار و رفتار، شجاعت و بصیرت تشخیص حق از باطل را باید به فرزندان آمورش داد و در وجودشان نهادینه کرد.
پدر چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا این شاخصههای تربیت دینی محقق شود؟
یکی از مسائلی که امروزه بیشتر از بقیه مباحث، خود را نشان میدهد مشکلات اقتصادی مردم است، عموماً ادعا میشود که عمده مشکلات زندگی ناشی از مشکلات اقتصادی است، مختصر عرض کنم که بنظر بنده مشکلات اقتصادی، عاملِ اصلیِ فروپاشی خانوادهها و عاملِ اصلیِ تربیتهای ناصحیح نیستند؛ چون مشکل خانوادگی را در خانوده مرفه هم میبینیم چه بسا آمار عمدتاً بیانگر این است که موضوع طلاق و گسستگی عاطفی در خانوادههای مرفه، بیشتر است. اما به هر حال، مشکل اقتصادی وجود دارد و افت زاست. الگوی رفتاریِ امام علی(ع) چیست؟ ایشان بیش از همه انسانها از ید و قدرت بازو برای تولید ثروت استفاده کرده است، چاههایی که ایشان حفر کرده است را ببینید، هر کدام از آنها در صحرای عربستان اگر به نام خود امام ثبت میشد یا درختانی که کاشته بود را برای منافع شخصی خود استفاده میکرد، میتوانستیم بگوییم سادات در طول تاریخ از همان منافع میتوانستند ثروتمندترین مردمان باشند. اما منش امام علی(ع)، تولید و توزیع ثروت بود، برای خودش به قدر ضرورت برمیداشت و بقیه را به نفع مردم جامعه، وقف میکرد.
پس قدم اول این است که برای رفع مشکل اقتصادی باید تولید ثروت کرد، اگر پدری میخواهد از حضرت علی(ع) الگو بگیرد، باید تلاش کند، نمیتواند بگوید من همینم که هستم، یا تنبلی کند، خیر! اگرچه رزق دست خداست اما تلاش دست انسان است و او تضمین کرده که به تلاش انسان، برکت میدهد. نکته بعدی این است که این تولید ثروت باید از راه حلال باشد، مولا علی(ع) به قدر سرسوزنی در زندگیاش مال حرام، زد و بند، حقهبازی، دروغ و ... نیست، همه را ازراه تلاش خالصانه و صادقانه به دست آورد.
همچنین پدر باید خود «کمالگرا» باشد تا خانواده و فرزندان از قدم برداشتن به سمت کمال، افت نکنند. کم پیش میآید خانوادهای پیدا شود که پدر آن، کمالگرا باشد اما فرزندان دنبال رشد و پیشرفت نباشند. ضمن اینکه معمولاً کمالگرایی و رشدطلبی پدر، باعث میشود که همه فرزندان، به شکل متوازن، رشد معنوی و فکری داشته باشند البته در خانوادههایی که تعداد فرزندان زیادتر است استثنا هم شاید به وجود بیایید اما عموماً این گونه است. ویژگیهای زیادی وجود دارد که پدر را در مسیر تحقق شاخصههای تربیت دینی، موفق میکند اما این دو ویژگی که عرض کردم، از ضروریات است.
پدر، چگونه و با چه کیفیتی باید فرزندان را به وظایف دینی ترغیب و دعوت کند؟
ما میگوییم پدر به عنوان «ولی»، که البته گاهی همین ولی، مادر یا بزرگ خانواده میتواند باشد، وظیفه دورنگاهداشتن خانواده از مسائل گناهآلود را هم دارد، در ادبیات قرآنی داریم: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»(تحریم،۶): خودتان و اهلتان را از آتش جهنم دورنگه دارید. پس من باید کمربند و شلاق به دست بگیرم که نماز بخوان و عبادت کن؟ خیر!، آیا ما در سیره علی(ع) وسیره عبادی اهل بیت(ع) چنین چیزی را میبینیم؟، تنبیه برای عبادت؟ نه!، پس چه چیزی میبینیم؟ «در راس بودن» عبادت برای پدر را میبینیم یعنی اگر میخواهی نماز برای همسر و فرزندانت، مهم باشد تو خودت باید بر نماز اول وقت در منزل مواظبت کنی و آن را «در راس» قرار بدهی، اگر میخواهی خانوادهات اهل نماز اول وقت باشند، خودت باید اهل نماز شب باشی، اگر میخواهی اهل نماز شب باشند، خودت باید دائمالصلاة باشی. خانواده از پدر الگو میگیرد، فرزندان در یک دورهای اوج الگویشان میشود پدر، البته شاید هنگام بلوغ کمی فاصله بگیرند اما تا پیش از آن، نگاهشان به پدر است، لذت میبرند از اینکه پدرشان در جایی موفق باشد.
در کنار اینها، برای داشتن تربیت صحیح لازم است پدر، خشن نباشد، بلکه اهل تفاهم و مودت با خانواده باشد، پدری که نسبت به خانواده عشق میورزد و علاقهاش را بروز میدهد، فرزندان سالمتری تربیت میکند به نسبتِ پدری که چنین روحیهای ندارد. در رفتار امام علی(ع) و اهل بیت(ع) هیچگاه سختگیری و خشونت نمیبینیم بلکه همه جا، خوشرفتاری نسبت به خانواده میبینیم حتی نسبت به آنهایی که خیانت کردند، حداقل دو امام معصوم(ع) توسط همسرشان به شهادت رسیدند یا بعضی فرزندان ائمه از مسیر صحیح، خارج شدند اما هیچگاه نمیتوانیم بگوییم ائمه نسبت به آنها اهل عشق نورزیدن، محبت نکردن و خشونت بودند. نکته مهمی هم درباره بحث اجبار وجود دارد، ببینید در تربیت اتفاقاً بعضی موارد باید فرزند را مجبور کرد تا کار بدی را انجام ندهد یا کاری که لازم است را انجام دهد اما اگر فرزند، زیر بار نمیرفت چه باید کرد؟ قطعاً خشونت، راهکار آن نیست بلکه محرومیت داریم، مثل محرومیت از عاطفه که فرزند بفهمد با این کار بد، پدرش را آزرده است.
البته همیشه صحبت از دعوت به وظایف و تکالیف نیست، گاهی همین که پدر مانع از تکلیف فرزندان نشود و فضا را مهیا کند، خودش یک تربیت دینی است. امام علی(ع) هم نسبت به همسر و هم نسبت به فرزندان، مانع تکلیف نبودند و احساسات پدریشان باعث نمیشد که اجازه انجام وظیفه را ندهند. در مساله خطبهخوانی و شهادت حضرت زهرا(س) و جنگهایی که فرزندانشان در رکابشان شرکت میکردند، میبینیم که ایشان فضا را برای انجام تکلیف الهی باز گذاشتهاند.
مشاوره و نظرگرفتن از فرزندان چه جایگاهی در الگوی تربیتی اسلامی دارد؟
در سنین مختلف، مشاوره دادن و مشاوره گرفتن از فرزندان یک ضرورت است. فرزندان نیاز دارند تا پدر به آنها مشاوره بدهد که این امر باعث انسجام و پیشرفت خانواده میشود، بر عکس این هم صادق است، فرزند از ۱۴ سالگی به بعد، وزیر پدر خوانده شده است، «وزیر» یعنی مشاور، البته ما نمیخواهیم مشاور به معنای همه جانبه آن را مد نظر داشته باشیم چون قطعاً نوجوان یا جوان این تجربه و علم را ندارد اما مقصود این است که جانشین و پیشبرنده کار برای پدر باشد و شخصیت، اعتماد به نفس و قدرت فکر پیدا کند. امام علی(ع) فرزندان را آموخته بودند که در غیاب پدر همان وظیفهای را انجام دهند که اگر پدر بود، خود انجام میداد، از مسائل خانوادگی گرفته تا مسائل اجتماعی و سیاسی؛ گاهی در مسائل سیاسی به دلایلی هرگز نمیشد که امام مستقیماً وارد شوند بلکه فرزندان ایشان بنا به تربیتی که داشتند، وظیفه مورد نظر را به جای پدرانجام میدادند از جمله این موارد محاصره خانه خلیفه سوم است، فرزندان ایشان میروند تا جلوی خشونت را بگیرند و از مسائل غیرانسانی مثل بستن آب جلوگیری کنند، روایتی هم وجود دارد که گفته میشود امام حسن(ع) در مورد جنگ صفین به پدر بزرگوار خود، امام علی(ع) مشورتی میدهند، البته من سندیت این حدیث را بررسی نکردهام اما اگر درست باشد، غیرمنطقی به نظر نمیرسد زیرا امام علی(ع) اساساً مشاورهپذیر بودند، وقتی از همه مردم مشاوره میپذیرفتند و نظرات را میشنیدند چگونه از خانواده خود نشنوند؟ ایشان در ابتدای حکومت خود، تصمیم به عزل ابوموسی اشعری از حکومت کوفه داشتند که بنا به وساطت و مشورتی که مالک داد، او را ابقا کردند و همینطور در حکمیت، ایشان ابن عباس را مدنظر داشتند اما نظر عدهای ابوموسی بود و امام گردن نهادند.
به عنوان سخن پایانی، چه نکته مهم دیگری را درباره نقش پدر در تحقق شاخصههای تربیت دینی فرزندان مد نظر دارید؟
یکی از وظایف اخلاقی و البته کاربردی پدر و مادر، این است که بین فرزندان تبعیض قائل نشوند. اجتماع خانوادگی حضرت علی(ع) با این که فرزندانی از مادران متفاوت هستند، از اتحاد خوبی برخوردار است. ما محمد بن ابی بکر را میبینیم که فرزندخوانده امام علی(ع) است اما تحت تربیت ایشان، در مسیر اسلام و ولایت حرکت میکند، یا مثلاً حضرت ابوالفضل(ع) و سایر فرزندان امالبنین که باز هم تحت تاثیر تربیت صحیح خانوادگی، لحظهای از وظایف دینی خود باز نایستادند و دست آخر هم در کربلا، کنار برادر بزرگشان امام حسین(ع) به شهادت رسیدند. خب این اتحاد و تعامل منسجم چگونه به وجود آمده؟ این نتیجه الگوی تربیتی امام علی(ع) است که میان فرزندان خود تفاوت نگذاشته، عطوفت و محبت را نسبت به همه فرزندان روا داشته است و هیچ فرزندی احساس تبعیض نکرده است، آنگاه در این فضای با محبت و عادلانه، سفره علم و حکمت خود را پهن کرده اند و فرزندان ایشان به قدر وسعت خود از آن بهره بردهاند. پس آن چه میخواهم تاکید کنم این است که به هیچ وجه نباید میان فرزندان تبعیضی گذاشت ولو با وجود تفاوتهای ذهنی، استعدادی، جسمی و ...، باید طوری رفتار کرد که همه احساس کنند احترام و جایگاه دارند و باید رشد کنند.
انتهای پیام