تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, زنان و خانواده
شماره : 4266
تاریخ : ۲۷ اردیبهشت, ۱۳۹۷ :: ۱۰:۵۷
تحریفات فرهنگ اسلامی و نقش آن در تنزل جایگاه زن/ زن از دنده چپ مرد آفریده شد؟!

جايگاه زن در تعاليم آسماني اسلام مورد احترام و تكريم بوده و زن در عرصه حيات انساني تفاوتي با مرد ندارد. اسلام خط بطلان بر انحرافات تاريخي كه قرن هاي متمـادي بـر افكـار انسان ها سايه افكنده بود، كشيده و تحولي شگرف در مسائل زنان ايجاد كرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، لیلی جعفری كارشناس ارشد مطالعات زنان دانشگاه تربيت مدرس، عزت السادات میرخانی استاديار گروه مطالعات زنان دانشگاه تربيت مدرس و نهله غروی نائینی دانشيار گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه تربيت مدرس مقاله ای تحت عنوان «عوامل نفوذ تحريف در فرهنگ اسلامي و تأثير آن بر تنزل جايگاه زن» تألیف کردند که در ادامه متن آن را ملاحظه می کنید؛

مسئله جنسيت همانند قوميت و مليت قرن هاست كه در تـاريخ بشـريت بـه سـبب بي بصيرتي و جهالت تاريخي فرزند آدم، بحران ها و مصـايبي را بـه ارمغـان آورده است. زنان به دليل تفاوتي كه در عين تناسب بر اساس خلقـت بـديع و حكيمانـه خداوند با مردان داشته و به علـت نقـش اساسـي كـه در طـول تـاريخ بـر عهـده گرفته اند، در تعارض دوسويه افراط و تفريط قـرار داشـته، گـاه او را فـوق انسـان دانسته و در حد پرستش بالا برده اند و گاه او را از مقام انساني فرود آورده و شيء انگاشته اند.

در روزگار جاهليت و در شرايطي كه در تمام اديان و اقوام و ملل جهان، زن موجـودي طفيلي و انسان درجه دوم بود و تلخي و محروميت بر همـه ابعـاد سياسـي، فرهنگـي و اقتصادي زندگي او سايه افكنده بود، خورشيد اسـلام طلـوع كـرد و افـق زنـدگي او را از كران تا كران روشن نمود. زن به روايت تاريخ و اسنادي كه از پيشـينيان بـر جـاي مانـده است در اغلب جوامع قديم حتي در جوامع متمـدني چـون ايـران و روم از بسـياري از حقوق مادي و معنوي محروم بوده و نگاه اغلب جوامع و فرهنگ ها به زن بر مبناي جنسيت بوده و زن به ندرت به عنوان موجودي انساني كه از حيث كرامت و ارزش انسـاني بـا مـرد برابر باشد، مورد توجه قرار مي گرفت، بلكه غالباً به مثابه موجـودي اهريمنـي و شـيطاني تلقی می شد. اما اسلام در مسير مبارزه با بحران ها و انحرافـات فكـري در مسـائل زنـان بـه جـاي پرداختن به جنسيت، انسانيت را مطرح كرد و دغدغه خـويش را ارتقـاي روح انسـاني دانست.

زن در عصر بعثت

پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) افزون بر آنكه مردم از لحاظ فرهنگي بـي سـواد بودنـد، در جامعه اي زندگي مي كردند كه ظلم و ناامني، جنـگ و خـونريزي، فقـر اقتصـادي، دزدي و چپاول رواج داشت و فساد، فحشا و رذائل اخلاقي از عادات مردم بود. مردان عرب پيش از ظهور اسلام از آزادي هاي جنسي زيادي در داخل يا خارج خانواده برخوردار بودنـد. در حجاز زنان و دختران را همانند كالا مي پنداشتند و آن ها را از حقوق خود محروم مي كردند، بلكه آنان را جزو اموال مي شمردند و به ارث مي بردند.

زنان از همه مزاياى اجتماع بشرى محروم بودند، نه مالـك اراده خـود بودنـد و نـه مالك عملى از اعمال خود و نه مالك ارثى از پدر و مادر و بـرادر.  مـردان بـا آنـان ازدواج مى كردند، اما ازدواجى بدون هيچ حد و قيدى همچنان كه در يهود ازدواج به ايـن صـورت بود. با ظهور اسلام زن از مقام و موقعيتي والا برخوردار گرديد. اسلام حقـوق پايمـال شـده زنان را اعاده نمود.

پيامبر (ص) نسبت به رعايت حرمت و ارزش هاي انسـاني ايشـان پـاي مي فشرد و مي كوشيد قالب هاي فكري منجمد و متحجر جامعه جاهلي را در خصوص زنان دگرگون سازد و ايشان را در خلقت مساوي با مردان معرفي كند. اسلام در حقوق اساسي و از آن جمله علم آموزي تمايزي ميان زن و مرد قائل نبود. پيـامبر(ص) می فرمایند «خداوند بر گردن هر زن و مرد مؤمن و آزاد و بنـده اي حقـي واجـب دارد و آن آمـوختن دانش و ژرف انديشي در آن است.» زنان در محضر آن حضرت كه صرفاً بـراي آنـان تشـكيل می شـد، گـرد مـي آمدنـد و پيامبر (ص) آموزه هاي وحياني خود را به ايشان مي آموخت. علاوه بر اين زنان در مجالس عمومي نيز شركت مي كردند و بهره هاي علمي مي بردنـد.

اما متأسفانه جريان هايي كه در جامعه نوپاي اسلامي پـس از رحلـت حضـرت ختمـي مرتبت(ص) به وجود آمد، سبب شد بار ديگر رسوم جاهلي و انديشه هاي خرافي پيرامون زنان در جامعه اسلامي رواج يافته و بعضاً به نصوص ديني و روايات نيز راه يابد. از سـوي ديگر حركت زمامداران در مسـيري خـلاف سـنت پيـامبر(ص) و بازداشـتن نو دولتـان از نوشتن و حتي نقل احاديث ايشان تا قرني راه را بر جعل، وضع، تحريف، وهم، نقل به معنا و آفات ديگري بر حديث باز نمود و ضربه هاي جبران ناپذيري بر اعتبار سنت وارد ساخت.

شايد آغاز رجعت جاهليـت را بتـوان از نخسـتين روز رحلـت پيـامبر (ص) دانسـت. در روزگار خلفا قوم عرب بر همگان ترجيح داده شد، هيچ غير عربي حق سكونت در مدينه را نداشت. با فاصله گرفتن جامعـه از ارزش هـاي اسـلامي و بازگشـت تـدريجي سـنن جـاهلي نمودهايي از تحقير زن نيز پديدار گشت.

بسياري از مردم كه متأثر از غيرت عصر جاهلي بودند، حتي در عصر پيامبر(ص) و بـا وجود تأكيد آن حضرت مبني بر حضور زنان در مسجد و عدم ممانعت مردان از آن، نسبت به خروج زنان خود از منزل حساسيت نشان مي دادند. به اين ترتيب زنان از مهم ترين مركز تعلـيم و تعلـم - مسـجد - بـه دور ماندنـد و از فرهنگ و معارف اسلامي محروم شدند. به قدری سنت پيامبر(ص) در مورد حضور زنـان در مسجد با وجود تأكيدات مكرر آن حضرت مغفول و متروك گرديد كه كسي باور نمي كرد زنان در عصر ايشان به مسجد می رفته اند.

موضع ائمه اطهار(ع) در قبال انحرافات

ائمه اطهار(ع) كار حفظ ميراث پيامبر(ص) را برعهده داشتند و در همين راستا بود كه بـا هر نوع انحرافي كه در دين حاصل مي شد، مخالفت مي كردند. كتب روايي شيعه آكنـده از احاديثي است كه نشانگر مخالفت جدي ائمه اطهار(ع) در برابر تمام انحراف هاي فكـري و فرهنگي در جامعه اسلامي است. از جمله اين انحراف ها كه كيان اسـلام را در معـرض خطر قرار داده بود، خطر روايات جعلي و اسرائيلي و رواج بـازار قصـه سـراياني بـود كـه هدف آن هـا سـرگرم داشـتن مـردم بـه امـور واهـي و غفلـت از فسـاد حكـام جـور بـود.

ردپاي انحرافات در متون روايي مرتبط با زنان

اسلام جايگاه حقيقي و طبيعي زن را جايگاه ريشه اي در پرورش و آموزش انسان مي داند، اما اين رسالت عظيم در گذر زمان به سبب توطئه هاي گوناگون و بازگشت جاهليـت بـه اسـارت اوهام و خرافات درآمده و سبب گرديد در مباحـث زنـان بـين ديـدگاه قـرآن دربـاره آفرينش و جايگاه زن در نظام هستي و برخي از احاديث و مرويات مرتبط با زنان تناقضـي آشكار ديده شود. از نظرگاه انديشه اسلامي، زن انساني است كه همه مواهب رشد را داراسـت، نقـص وخللي در جوهر وجودش نيست، ابزار تكامل و رشد را به اندازه مـردان واجـد اسـت و در حيات و آفرينش موجودي مستقل بوده و طفيل ديگري نيست. با وجود اين در ميراث روايي ما ـ با همه ارزشي كه براي آن قائل ايم ـ مطالبي در بـاب زنان وجود دارد كه به هيچ نصي از قرآن و سنت يا دليلي برگرفته از آن دو مسـتند نيسـت، بلكه رد پاي آن را در افكار جاهلي اقوام و ملل و انديشـه هـاي تـورات و انجيـل محـرف مي توان يافت. برای نمونه در کتاب صدوق آمده «حوا از دنده چـپ آدم آفريـده شـد.» یا مجلسی می گوید «اگر مردان نبودند خداوند زنان را نمى آفريد.»

این گونه روایات بیشتر با دیدگاه مسیحیان و یهودیان همخوانی دارد. اديان يهودي و مسيحي تقريباً هيچ يك انكار نمي كنند كه زن در درجه دوم خلقت خداوند قرار دارد و هدف اصلي از آفرينش، خلقت مرد بوده و زن به خاطر مرد خلـق شـده اسـت. مردان يهودي در دعاي صبحگاهي از خداوند تشكر مي كنند كه آنان را زن نيافريده است.

حتی در برخي از متون یهودی، زن عامل فساد، شر و وسوسه معرفي شده و مردان به پرهيز از زنان توصيه مي شوند. كتاب مقدس يهوديان حوا را عامل گناه اوليه آدم و مسئول خروج وي از بهشت مي داند و می گوید «خداوند به آدم خطاب كرد: ...آيا از ميوه آن درختي خوردي كه به تو گفته بـودم از آن نخوري؟ آدم جواب داد: اين زن كه يار من ساختي، از آن ميوه به من داد و من هم خوردم.» بر همين اساس به باور پيروان اين آيين، زن مصدر و منشأ گناه، فساد و جنايات است و سرچشمه تمام فتنه ها و آشوب هاست و به خاطر اين كه در آغاز آفرينش خود باعث اغواي آدم گرديد، يكي از مجازات هايي كه خداوند براي او تعيين كرد اين بود كه او و زنان پـس از او تا ابد تحت حاكميت و سلطه مرد باشند.

از نظر مسيحيان نيز زن همان حواي مجسم در همه جا بود كه آدمي را از فردوس برين محروم ساخت و هنوز آلت مطلوبي بود در دست شيطان براي اغفال مردان و فرستادن آنان به دوزخ. در عهد جدید آمده «آدم فريب نخـورد لكـن زن فريـب خـورد و بـه آدم سرايت كرد.»

از سوی دیگر فیلسوفان غربی نیز زن را موجود فاقد اراده و تصمیم می دانستند. ارسطو می گوید «زنان فاقد اراده و تصميم هستند. زن، مرد ناقصي است كه در مرحله پايين تري از مرد رشد و نمو مـي كنـد. زن از حيث اراده ضعيف است و به همين جهت داراي استقلال رأي نيست و طبيعت آنجا كه از آفريدن مرد ناتوان است زن را مي آفريند.»

اين در حالي است كه پيامبر(ص) در مسير انقلاب تكاملي خويش و در تصحيح افكار جاهلي در مسجد و در جمع يارانش اين جمله را بارهاِ تكرار مي کنند «دوست داشتنى های من از دنيـا سـه تـا است: زنان، بوى خوش و چشم روشنى من در نماز است.» سيره امامان معصوم(ع) نيز بر شركت زنان در فعاليت هاي مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي دلالت دارد.

اما حقيقت آن است كه به رغم تلاش پيامبر(ص) ريشه هاي افكار جاهلي در مورد زنـان در ميان بسياري از مسلمانان هنوز پا برجا مانده است؛ افكاري كه نـه تنهـا اجـازه بسـياري از فعاليت هاي سياسي و اجتماعي را از زن مي گيرد، بلكه اصولاً به او به چشم انسان مستقل و تأثيرگذار نمي نگرد. با این وجود در روایتی از صدوق آمده «هـر كـس از زن خـود فرمـانبردارى كنـد خداونـد او را سـرنگون از بينی اش در آتـش دوزخ افكنـد.» یا مجلسی می گوید «با زنان مشـورت كنيـد، سـپس مخـالف حرف آن ها را انجام دهيد، زن مانند دنده چپ است.» آنچه از بررسي اين روايات آشكار مي شود آن است كه متن و تعابيري كه در آن ها استفاده شده، همگي تحقير و تنقيص شخصيت زن را دربرداشته، با اصل كرامت زن و غـايتي كـه از خلقت زنان مراد است، مناسبتي ندارد، بلكه نظير آن ها را در انديشه هاي جاهلي اقوام و ملل و تحريفات عهد قديم و عهد جديد مي توان يافت.

چنين تعابيري وهن نسبت به اسلام بوده و بر اين اساس صدور اين عبارات از اولياي گرامي اسلام معقول و متصور نيست. دليل جاودانگي و جامعيت اسلام در اصول عقلاني، ارزش هاي حاكم بر روابط انساني و ارتقاي شخصيت انسان بوده و متوني كه جنسيت را جايگزين هويـت انسـاني می نماينـد، دچار بدعت و تحريفي شده اند كه از ديدگاه قرآن مورد ملامت و مذمت شديد است.

جايگاه زن در تعاليم آسماني اسلام مورد احترام و تكريم بوده و زن در عرصه حيات انساني تفاوتي با مرد ندارد. اسلام خط بطلان بر انحرافات تاريخي كه قرن هاي متمـادي بـر افكـار انسان ها سايه افكنده بود، كشيده و تحولي شگرف در مسائل زنان ايجاد كرد. دغدغـه مهـم اسلام در مباحث زنان توجه به انسانيت و ارتقاي روح انساني و مبارزه با جنسيت، قوميت، نژاد و مليت بود و در اين راستا با پرداختن بـه حقـوق و جايگـاه زن در نظـام هسـتي، بـا انديشه هايي چون ناقص بودن زن در خلقت، شر بودن زن، محروميت از حقـوق انسـاني و حق حيات و... به مبارزه برخاست.

اما صد افسوس كـه بـا رحلـت نبـي اكـرم(ص) و در پـي جريانـاتي كـه بـا طراحـي از پيش تعيين شده اتفاق افتاد، بار ديگر تفكرات جاهلي و تعصبات ديرين در زمينه مسائل زنان رخ برتافت و جايگاه رفيع زن در انديشه اسلامي را به حضيض ذلت كشاند. ناديـده گـرفتن وصاياي پيامبر(ص) در جانشيني اميرمؤمنان علي(ع)، حاكميت خلفاي راشدين، محدوديت ارتباط عامه مردم با امامان معصوم(ع)، جلوگيري از نشر و نقل احاديث پيامبر(ص)، توطئه از سوي يهوديان و گسترش اسرائيليات در جامعه اسلامي و... نیز زمينه ساز رسـوخ انديشه هاي انحرافي در حوزه تعاليم ديني و از جمله در مباحث زنان گرديد.

بي شك واپسگرايي امت اسلامي طي عصرهاي اخير به عجز و نـاتواني آنـان در فهـم موضع درست اسلام در قبال زن بر مي گردد. گرچه تفكرات همراه با تعصب جاهلي در فرازهايي از تاريخ زن را از جايگـاه واقعـي خويش دور نموده و حيات او را دستاويز مظـالم و تبعـيض گردانيده، اكنـون فرصـت آن رسيده كه علما و دانش پژوهان بصير با همتي والا و با الهام از فرهنگ غني اسلام و استمداد از تعاليم حيات بخش اهـل بيـت(ع) تشـنگان حقيقـت و پوينـدگان طريـق هـدايت را از چشمه سار زلال و فياض معارف قرآني سيراب كنند و چهره واقعي اسلام و ديدگاه حقيقي پيشوايان دين راجع به زنان را بـه جهانيـان بنماياننـد و بـه جـاي پـرداختن بـه روبناهـا و توجيهات غير علمي و غير عقلاني به زيربناها پرداخته و ريشه انحرافـات و كـج رويهـا در مسائل زنان را بخشكانند و ديگر بار زمينه تعالي زن را در پرتو احكام الهي مهيا سازند.

رسالت مهمي كه همـواره بـر عهـده علمـاي اسـلام بـوده و هسـت آن اسـت كـه بـا مجاهدت هاي علمي خود نقاب اباطيل و اكاذيبي كه چهره اسلام عزيـز را مشـوش جلـوه مي دهند كنار زده و ماهيت حقيقي مسلمان نماها و چهره هاي مقدس مأب را كـه از صـدر اسلام تاكنون بيشترين لطمه ها را بر پيكره اسلام و قـرآن كـريم و شخصـيت والاي پيـامبر اسلام(ص) و ائمه معصومين(ع) وارد آورده اند، بر ملا سازند و همگان را با ايـن واقعيـت آشنا سازند كه هر آن كس كه در كسوت صحابه درآمد و هر آن سخني كـه نـام روايـت و حديث يافت و درون كتب روايي و تفسـيري جـاي گرفـت، قابـل اعتمـاد نبـوده و آن را از سنجش هاي دقيق و نقد و بررسي هاي علمي و عقلي بي نياز نمي سازد. تلاش مجدانه در جهت آشنا كردن مسلمانان با اهداف غايي قرآن كـريم و كوشـش در جهت پالايش متون روايي مرتبط با زنان از اسرائيليات، خرافـات و تحريفـات از وظـايف خطير و ضروري فرهيختگان و دانشمندان اسلامي به شمار مي رود.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.