تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, علوم تربيتي
شماره : 4335
تاریخ : ۳۰ اردیبهشت, ۱۳۹۷ :: ۱۰:۰۸
ایجاد عقلانیت و حساسیت جدید، خروجی نظام تربیتی مدرسه/ تفاوت نظام تربیتی گذشته با امروز

اکنون در مدرسه شش ساعت را برای تربیت قرار می دهند ولی جان کلام جای دیگری است که معمولاً به آن تفوه نمی شود و جای آن هم نیست که به آن تفوه شود. کار اصلی که نظام تربیتی مدرسه انجام می دهد، ایجاد عقلانیت و حساسیت جدید است.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام محمدرضا زیبایی نژاد، رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده در نشستی که از سوی دبیرخانه مفتاح_اندیشه برگزار گردید به بررسی مهم ترین رسالت های نظام تربیتی پرداخت و بیان داشت: اگر به ما بگویند مهم ترین رسالت یک نظام تربیتی چیست چه باید بگوییم؟! نظام تربیت مدرسه ای مهمترین رسالتش در دنیا چیست؟ حرف های زیادی در مورد رسالت ها و ماموریت نظام تربیتی مدارس گفته می شود. در ساحت های مختلف بحث می شود؛ تربیت جسمی و بهداشتی، تربیت حرفه ای و فن آورانه، تربیت معنوی و اخلاقی، تربیت اجتماعی(همان جامعه پذیری)، تربیت هنری و چیزهای دیگر.

وی افزود: اکنون شش ساعت را برای تربیت قرار می دهند ولی جان کلام جای دیگری است که معمولاً به آن تفوه نمی شود و جای آن هم نیست که به آن تفوه شود. کار اصلی که نظام تربیتی مدرسه انجام می دهد، ایجاد عقلانیت و حساسیت جدید است. این مسئله جان کلام است. منظور ما از عقلانیت یک منطق جدید است. یک نگاه جدید به زندگی است. یک نظام محاسباتی و رویکرد جدید به زندگی است.

استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: مثلا اگر 70 سال پیش یک زن متدینی، همسری مشروب خور داشت. اگر می خواست که طلاق بگیرد، واکنش جامعه نسبت به او چه بود؟! به او می گفتند بنشینید و زندگی خود را ادامه بدهید. تو را که در قبر او نمی خوابانند. امروز اگر یک زنی به این دلیل بخواهد از شوهرش جدا شود به او می گویند حق دارید. اگر 70 سال پیش یک زنی می خواست که از همسرش جدا شود و می گفت اصلا درکش نمی کنم، من او را نمی فهمم و درک نمی کنم با زندگی با او لذت نمی برم آیا جامعه عمومی به او می خندید یا نه؟! بله به او می خندیدند. ولی اگر امروز یک زنی بگوید من دو سال است با فلانی زندگی می کنم و به درک مشترکی از همدیگر نرسیده ایم و می خواهم از او جدا شوم، می گویند کارت از روی حساب است و اشکالی ندارد.

وی اضافه کرد: در گذشته اگر من کفش می خریدم دو سال به پایم بود و بعد از خراب شدن وصله به آن می زدم، عقلانیت اجتماعی کار من را تایید می کرد. الآن چطور؟ عقلانیت جامعه مصرفی من را تایید نمی کند. اگر من 70 سال پیش می رفتم و پای یک سفره می نشستم و غذا می خوردم و نیمی از آن اضافه می ماند و نصف دیگر را رها می کردم و دور م ریختم، جامعه می گفت این آقا عقل اقتصادیش کم است. امروز شما در رستوران می نشینید و غذا می خورید و نصف آن اضافه می آید و شما آن را رها می کنید، طرف هم نصف دیگر را هم دور می ریزد. عقلانیت امروز می گوید این کار درست است. این تحول در یک عقلانیت است. عقلانیت از یک وضعیتی به وضعیتی دیگر.

رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده تصریح کرد: از پیرمردهای بالای 80 سال اگر پرسیده شود به چه چیزهایی پز می دادند. پز شان این بود که من این دوچرخه را 50 سال پیش خریده ام، ببینید چقدر قشنگ نگه اش داشتم. حالا هم که حال استفاده از آن را ندارم، داده ام به نوه ام. این کمربند را می بینید 15 سال است روی کمرم است، آخ هم نگفته است. نسل قبل پز به قناعت خود می دادند. الان شما بروید و به خانم خود بگویید که وقتی که برای خرید کفش به بازار می رود کفش با کیفیتی را خریداری کند تا زمان بیشتری از آن استفاده کند. می زند زیر خنده. می گوید یک ماه که گذشت من حوصله ام سر می رود، می خواهم عوضش کنم. نسل جوان امروز به تغییرات و مصرف خود پز می دهند. برای نمونه می گویند این گوشی موبایل را من تازه خریدم. امسال من سه بار گوشی عوض کردم. این طور به یک دیگر پز می دهند. به مصرف خود پز می دهند. یعنی یک عقلانیت جدیدی حاکم شده که قبلا نبوده است. یک حساسیت های جدیدی متناسب با عقلانیت به وجود آمده است. عقلانیت یعنی نگرش جدید به زندگی. حساسیت یعنی احساس جدید به زندگی، حب و بغض جدید نسبت به یک چیزهایی در زندگی.

وی افزود: شما با چه چیزهایی لذت می برید و با چه چیزهایی لذت نمی برید. از مصادیق خیلی مبتذل آن را بخواهیم مثال بزنیم، ما دوره کودکی زمانی که می رفتیم دو ریال می دادیم یک لیوان دوغ می خریدیم و در راه مدرسه می خوردیم و به مدرسه می رفتیم. امروز خیلی از خواص و مزیت های دوغ نسبت به نوشابه برای نسل جوان گفته می شود. ولی در کَت نسل جوان نمی رود. نسل نوشابه است. نسل دوغ نیست. یعنی با دوغ لذت نمی برد، با نوشابه لذت می برد. با آبگوشت لذت نمی برد با پیتزا لذت می برد. حساسیت های آنها در مصادیق جزئی است. وقتی مقداری بالاتر می آید، می فهمیم در امورات مهم تری هم حساسیت های آن ها در حال تغییر است. مثلا نسل انقلاب ما در دهه 60 بین سال 57 تا 63 کمتر اتفاق می افتاد که امام خمینی سخنرانی داشته باشد و انقلابیون گوش نکنند. ولی آیا الان انقلابیون این نسل خودشان را ملتزم می دانند که حتماً سخنرانی های هفته ای یکی دوتای رهبر انقلاب را گوش کنند؟ نه! حتی نسل انقلاب تعلق خاطرهاشان یک چیز دیگری است. نمی خواهم بگویم که انقلابی نیستند. ولی تعلق خاطرشان به یک آیتم های دیگری است.

حجت الاسلام زیبایی نژاد گفت: یک دفعه سال 76 ما به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شدیم و دیدیم دارند شیرینی پخش می کنند. گفتیم چه خبر است؟ گفتند تیم ایران با استرالیا مساوی کرده است و ایران رفته جام جهانی. یعنی حساسیتشان روی یک توپ می چرخد. یعنی شما ببینید، شب تا صبح، صبح تا شب به چه چیزهایی فکر می کنید. برای چه چیزهایی امتیاز قائل می شوید؟ برای چه چیزهایی نفس، نفس می زنید؟ این می شود نظام حساسیت. گاهی اوقات حساسیت ها یک چیز خاص و موردی است. مثلا شما یک لنگه کفش را در منزلتان است و دوستش می دارید. چرا؟ چون ارث مرحوم پدرتان است. اما یک موقع است که موضوع فراتر از این حرف هاست و به یک دسته از امور علاقه مند هستید و نسبت به یک دسته از امور تنفر دارید. به این می گویند نظام حساسیت. حساسیت هایتان نظام مند است. نظام حساسیت های نسل جدید با نسل قبل متفاوت شده است.

وی یادآور شد: یکی از عوامل مهم تغییر آن، تحول در نظام تربیت است. نظام تربیت می آید که یک عقلانیت جدید و حساسیت جدید را در نسل نو باز تولید کند. این رسالت اصلی است. در جنبش بحث آشنایی با مشاغل و یک چیزهای دیگر هم است. بحث جامعه پذیری هم به معنای جامعه پذیری ذیل همین گفتمان مربوطه است. ذیل همین عقلانیت مربوطه است. عقلانیت، نگرش و حساسیت، گرایش است. تفسیرتان از جهان فرق می کند، فهمتان از جهان فرق می کند، باورتان از جهان فرق می کند. یک چیزهایی را دوست می دارید که غیر از آن چیزهایی بود که قبلاً دوست می داشتید. در یک مقطع زمانی افلاطون یک نظریه تربیتی داده است. افلاطون شخصی بودن که تا قرن نوزدهم در اروپا اهمیت زیادی نداشت. از قرن نوزدهم به بعد انگار دوباره او را کشف کرده اند. نظریه های سوسیالیستی روی کاکل دیدگاه افلاطون می چرخد. افلاطون در کتاب جمهور خود یک بخشی را به مباحث مربوط به تعلیم و تربیت و خانواده معطوف می کند. ایشان(افلاطون) نگاه ضد خانواده داشته است و معتقد بوده است که ما نیازی به تشکیل خانواده نداریم. اگر کمونیسم جنسی می بود بهتر بود که مردم مشارکت کنند در ارتباطات آزاد که بچه دار بشوند. بعد هم جامعه خودش مسئول پرورش اطفال باشد. به تعبیر دقیق تر می گوید، والدین نسبت به فرزندان احساس تملک دارند. در حالی که فرزندان ملک جامعه هستند و دولت به عنوان نماینده جامعه باید آن ها را پرورش دهد.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: ایده پرورش و تعلیم و تربیت دولتی اصلش مال افلاطون است، با فرض این که خانواده را از مسیر تربیت جدا کند و دولت بیاید جای خانواده بنشیند. افلاطون معتقد بود تفاوت بین زن و مرد هم تفاوت کمّی است نه کیفی. یعنی هر صفتی را که مردها دارند زنان هم دارند حالا کمی کمتر و بیشتر. تفاوت در کیفیت وجود ندارد. گرچه دختران شجاعتشان نسبت به پسران کمتر است. گرچه دختران احساساتشان از پسران بیشتر است. اما این تفاوت مقداری کمی است. مثل اینکه دو نفری که کنار هم نشسته اند، هوش یکی از دیگری بیشتر باشد. این ها باعث تغییر الگوی تقسیم کار شما بر حسب افراد متفاوت شود. کذالک به حسب اجناس هم جنس زن و جنس مرد نبایستی الگوی تقسیم کار بین آن ها تغییر کند. لهذا شما می توانید به دختران هم آموزش نظامی دهید و آن ها را وارد صحنه جنگ کنید. گرچه ممکن است دلاوری های مردانه را به طور کامل نداشته باشند. ولی تفاوتشان آنقدر زیاد نیست.

وی یادآور شد: ارسطو شاگرد افلاطون معتقد است تفاوت زن و مرد هم کمّی است و هم کیفی. بعضی از صفات، صفاتِ علی الاصول زنانه است. بعضی از صفات، صفات مردانه هستند. بعضی از فضایل، فضایل زنانه هستند. بعضی از فضایل اخلاقی فضایل مردانه هستند. بعضی از ژست های برای زن بد و برای مرد خوب است و بالعکس و معتقد است الگوی تقسیم کار بین زن و مرد باید متفاوت باشد. اما او هم مثل استادش افلاطون معتقد است که خوب است که دولت در فرایند تربیت مداخله کند. این دیدگاه افلاطون و ارسطو خیلی مورد توجه قرار نگرفت تا قرن هجدهم و نوزدهم ایده تربیت دولتی خیلی طرفدار نداشت یا در عینیت اتفاق نیفتاد. تعلیم و تربیت بود. خانواده ها بچه های خود را آموزش می دادند یا کسانی را برای این امر استخدام می کردند.

حجت الاسلام زیبایی نژاد اذعان داشت: در جریان قبل از انقلاب کبیر فرانسه یک ایده هایی توسط افرادی مثل جان لاک و دیگران مطرح شد که انسان مثل لوح سفید است و معتقد است که انسان بدون هیچ پیشینه ای وارد این دنیا می شود. هیچ چیزی به همراه ندارد و همه چیز در فرآیند تربیت به او منتقل می شود. بنابراین شما در فرآیند تربیت می توانید هر کاری بکنید. یعنی شما هستید که به انسان ها شکل می دهید. انسان، انسان بالقوه متولد می شود. شما هستید که به او فعلیت می دهید. به همین دلیل تعلیم و تربیت متمایز بوده که زن را زن کرده و مرد را مرد. اگر نظام تعلیم و تربیت تغییر کند، ممکن است زن و مرد جایشان تغییر کند. ممکن هم است از نظر صفات روانی مثل هم شوند.

ادامه دارد...

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.