حجت الاسلام اکبرنژاد بیان داشت: ما مصرف نادرست را وارد نمادهای دینی کردهایم به جای این که دین را وارد این نمادها کنیم. لذا اصلیترین جایی که میتوانست برای مصرف الگوساز باشد، خودش گرفتار مصرف شده است.
بیگمان مصرف به خودی خود نه تنها پدیدهای ناپسند نیست که بسیار بایسته و لازم است؛ چرا که مصرف یکی از شیوههای جایگزین ناپذیر برای پاسخگویی به نیازهای طبیعی و غریزی انسان است که بدون آن حیات مادی و معنوی انسانها دستخوش آشفتگی و نابسامانی خواهد شد و معیشت انسان لذت و لطف خود را از دست خواهد داد.
اما نکته اینجاست که گاهی مصرف شکل طبیعی خودش را از دست داده و به جای آن که به عنوان یک پدیده حیاتی در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در میآید. بدین گونه وسیله به هدف تبدیل میشود و همه قوای مادی و معنوی انسان که باید با مصرف درست به اوج تکامل و تعالی برسد بر اثر مصرفزدگی در سراشیبی سقوط قرار گیرد.
از اینجاست که ضرورت در اصلاح الگوی مصرف آشکار میشود و اهمیت دغدغه مقام معظم رهبری در این باره و ارزشمندی اعلام سال 1388 خورشیدی به عنوان سال «حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف» از سوی ایشان کاملاً آشکار میشود. با توجه به اهمیت موضوع مصرف در زندگی امروزی، سؤالاتی در گفت وگو با حجتالاسلام محمدتقی اکبر نژاد، مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن سازی مطرح شده که در ادامه تقدیم حضور علاقه مندان می شود.
مفتاح_اندیشه – چه الگوهایی در راستای مصرف صحیح وجود دارد؟
ما بر حسب اینکه انسان هستیم و در عالم خاکی به سر میبریم نیاز به مصرف داشته و مصرف لازمه بقا و تکامل ماست. دلیل این که نیاز به الگو داریم این است که منابع ما محدود بوده و اگر بخواهیم بدون الگوی مناسب مصرف کنیم دچار کمبود میشویم. علم اقتصاد هم که پیدا شده میخواهد رابطه بین منابع محدود و مصرف را تنظیم کند. لذا این ضرورتی است که باعث میشود سراغ الگوی مصرف برویم.
اگر بخواهیم الگوی مصرف را تعریف کنیم باید یک سری شاخصها را تعریف کنیم. از منظر دین چون آخرت اصل است و دنیا فرع است و نگاه انسان نباید به این صورت باشد که در دنیا آفریده شده که هر چه میتواند از این فرصت محدود برای مصرف کردن استفاده کند، لذا طبیعتاً دو نگاه در این زمینه وجود دارد؛ نگاه مادی به مصرف و نگاه اخروی به آن. در نگاه مادی میل به مصرف کردن بیشتر از نگاه اخروی است.
نگاه اخروی باور به آخرت را در انسان ایجاد میکند که میتواند در خوراک، پوشاک و... خود را نشان دهد. بدین جهت توجه به مبانی عقیدتی و اسلامی و پاسخی که آنها به مسائل در راستای الگوی مصرف میتوانند بدهند، لازم است. از طرف دیگر الگوهای روشنی مثل پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) را داریم که زندگی و نوع مصرف آنها نیز میتواند یک نوع الگو تلقی گردد.
از نگاههای دیگری که ما را در رسیدن به یک الگوی مناسب کمک میکند، توجه به توحید و این که حرکت توحیدی انسان مبتنی بر زهد در دنیا است، میباشد. یعنی اگر میخواهیم زندگی ما توحیدی شود باید از دنیا فاصله بگیریم به طوری که دنیا ما را مشغول نکرده و به مادیات آن توجه نکنیم. طبیعتاً این نگاه نیز ما را در رسیدن به یک الگوی مناسب کمک میکند. در همین راستا نظام ارزشی تغییر کرده و در مصرف دیگر خودمان را لحاظ نکرده، بلکه ملاحظه دیگران را هم میکنیم.
برای نمونه مسئلهای که در نوع الگوی مصرف ما تأثیر میگذارد، مساوات است که در روایات جزء حقوق ضروری بین مسلمین شمرده شده است. توجه به این مسئله سبب میشود فقط خود را در امکاناتی که در اختیارمان هست نبینیم بلکه نگاه توحیدی به انسان کمک میکند که به برادران ایمانی خود هم توجه کرده و توزیع مصرف اتفاق بیفتد. در مقابل نگاه کفر و الحادی را داریم که اساساً مصرف را یک فضیلت حساب میکند. طبق نظام فکری او ما برای کار کردن یا تلاش برای دنیای دیگری اساساً نیامدهایم.
هم اکنون یکی از شاخصههای خوشبختی در جوامع، میزان مصرف کردن آنهاست. طبیعتاً اگر در جامعه مصرف زیاد باشد، نشان میدهد که آن جامعه سرزندهای است. به عنوان مثال اکنون آمریکا به عنوان یکی از پرمصرفترین کشورهای جهان است. البته آنها به خاطر اینکه چرخ اقتصاد و تولید بچرخد مصرف را بالا بردهاند. چون در آنجا تکاثر ارزش دارد. در نظام ارزشی دینی تکاثر مذموم است.
مفتاح_اندیشه - چه چالشهایی در راستای الگوی صحیح مصرف وجود دارد؟
طبیعتاً اگر بخواهیم تولید رونق داشته باشد باید مصرف بالا رود. در یک نگاه مردم شناسانه مردم ما مردم مصرف گرایانه هستند و متأسفانه بر خلاف بسیاری از کشورهای اروپایی مثل آمریکا که در کنار مصرفگرایی پرکار هم هستند، ولی مردم ما کم کار و پرمصرف هستند و آسیبهای آن به وضوح مشاهده میشود و همین عامل سرآغاز یک بحران اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی میشود.
در جامعه ما مصرفگرایی حتی در نمادهای دینی نیز خودش را نشان داده و وارد شده است. مثلاً مسجد باید مظهر بندگی خدا باشد. به جای اینکه مردم پیام بندگی از آن جا دریافت نمایند، مساجد ما جزء تشریفاتیترین ساختمانهای هر منطقه شده است. برای نمونه بعضی از مصلی ها مثل مصلی تبریز، تهران و... خیلی با شکوه ساخته شده است. یا در حرم امام رضا(ع) و امام خمینی(ره) از لوسترهای بسیار گران قیمت و حتی ضریحهای طلایی استفاده شده است.
بدین جهت ما مصرف نادرست را وارد نمادهای دینی کردهایم به جای این که دین را وارد این نمادها کنیم. لذا اصلیترین جایی که میتوانست برای مصرف الگوساز باشد، خودش گرفتار مصرف شده است. وقتی انسان دائماً در این مکانها رفتوآمد میکند از آن الگو گرفته و حتی متدینترین انسانها را هم وقتی به منزلشان نگاه میکنیم میبینیم تشریفاتی است. این یک مصیبت بزرگی است که نتوانستهایم از ظرفیت دین خود در جهت الگوهای برجستهای که در آن وجود دارد الگوسازی کنیم، بلکه به جای اینکه فرهنگ اسلامی بر فرهنگ ایرانی غالب گردد فرهنگ بومی و ایرانی ما بر فرهنگ اسلامی ما غالب شده است.
مفتاح_اندیشه - دین به چه صورتهایی میتواند افراد را به سمت مصرف بهینه هدایت کند؟
چنانچه ماهیت دین در خصوص مصرف بهینه تبیین گردد لزوماً دین این اقتضا را دارد. وقتی ماهیت دین مبتنی بر زهد در دنیا است و باید بیشتر به دنیا توجه داشت، لذا همین مورد الگوساز است. مثلاً در خوراک اسلام فرموده که قبل از سیر شدن دست بکشید. در پوشاک گفته اسراف و زیاده روی نکنید. در ساخت منزل روایت شده بزرگ بسازید ولی از تجملاتی شدن آن بپرهیزید.
در دین به حاکمان و دولتمردان امر شده است که ساده زیست باشند و خودشان را در کنار طبقات محروم ببینند. اگر ما میتوانستیم همین ساده زیستی ائمه(ع) را در جامعه تفهیم کنیم بسیار خوب بود. اکنون مسئله مهمان نوازی اهلبیت(ع) را در جامعه تفهیم نکردهایم که زندگیها تجملاتی شده است در صورتیکه اهلبیت(ع) هم مهمان زیاد داشتند و هم ساده میگرفتند. بنابراین ماهیت دین بهگونهای است که منشأ اصلی مصرفگرایی را که تعلق به دنیا و دنیا دوستی است کنترل میکند و ظرفیت آن برای الگوسازی مصرف بسیار بالاست.
مفتاح_اندیشه - مشکل اصلی کجاست که مسلمانان گرفتار اسراف شدهاند؟
بخشی از مسائل مربوط به اسراف به اسلام مختص نبوده بلکه به مردمشناسی هر جامعه مربوط میشود. عرب از ابتدا اهل کار نبوده اند، به این صورت نبوده که بگوییم اسلام آنها را چنین بار آورده باشد. حتی معاش خود را از جنگ به دست میآوردند نه با تولید.
لذا یک سری از ویژگیها مربوط به ویژگیهای کهن بومی و ملی مردم است و به اسلام مربوط نمیشود. طبیعتاً وقتی کشوری نفت خیز باشد و از آن طرف هم حاکمانی نداشته باشد که در زمینه مصرف تدبیری بیندیشند، تنبلی پدید میآید. بدین خاطر در ایران گاهی با توجه به ثروت های بسیاری که داشته ایم و هم چنین عملکرد نادرست حاکمان و دولتمردان سبب بروز مصرفگرایی و اسراف در بین مسلمانان شده است.
روایت داریم که مردم به بزرگان مملکتی خود شبیه ترند تا به پدران خود. دلیل اینکه فرمایشات رهبری هنوز در راستای الگوی مصرف پیگیری نشده و روز به روز هم روحیه مصرفگرایی در جامعه افزایش یافته این است که وقتی مردم به مسئولین نگاه می کنند که خوراک و پوشاک و منزل و تفریحشان بیشتر است طبیعتاً مردم نیز شبیه آنها عمل کرده و اصلاح نمی شوند.
مفتاح_اندیشه - براساس آموزه های دینی آیا می توان برای فرد اسراف کار، مجازات ها و جریمه های مختلف در نظر گرفت؟
در این زمینه می توان مجازات در نظر گرفت اما اول باید از فرهنگسازی شروع شود و الا تبدیل به لجبازی خواهد شد. هر کاری که در حوزه حکومت اسلامی از فرهنگسازی شروع نشود، به مقاومتی در مقابل مردم خواهد انجامید. همان طور که می دانیم حجاب یکی از ضرورت های دین است اما چون فرهنگسازی نشد خود حجاب عامل فشار بر حکومت تلقی شده است، بهطوریکه وجهه فرهنگی خودش را هم از دست داده و سیاسی شده است.
در خصوص اسراف هم اگر فرهنگسازی نشود اجبار در این زمینه فایده ندارد. البته ظرفیت این عمل در دین وجود دارد، به طوری که حاکم برای حکم ثانویه به جهت هر معصیتی که بخواهد جامعه انجام دهد و وجهه اجتماعی داشته باشد میتواند مجازاتی اعمال نماید. در اسراف نیز چنین عملی امکان پذیر است.
اسراف مسئله شخصی نیست. اسراف الان در جامعه به یک پدیده اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده و آثار بحرانی را از خود نشان داده است. به نظر بنده قبل از اینکه در زمینه اسراف فرهنگسازی صورت گیرد باید به نسبت برخورداری این رفتار فرهنگسازی انجام گیرد نه اینکه افراد عادی که اصلا چنین عملی را انجام نمی دهند ببریم سمت کسانی که اسراف و تبذیر می کنند.
وقتی در جامعه ما دولت ها این قدر ضعیف هستند که نمیتوانند جلوی زمین خواری را بگیرند و در هر مکانی دولتمردان و ثروتمندان کاخ و ویلا ساخته اند، چطور میتوانند مردم به الگوی صحیح مصرف کشیده شوند. تعذیرات و مجازات ها اگر بخواهد منطقی باشد باید از بالا شروع شود. مردم سطح پایین را نباید اذیت کرد که اگر آنها اذیت شوند آثار جدی برای جامعه به دنبال خواهد داشت. فراموش نکنیم پایگاه اصلی دین ما فقرا هستند، یعنی باید از این ها برای رسیدن به اغنیا کمک می گرفتیم. حال که زورمان به اغنیا نمی رسد مردم دیگر را از خودمان ناراضی نکنیم.
مفتاح_اندیشه - چرا امروزه به گونهای فرهنگ سازی شده که افراد اسراف را در خوراک و پوشاک می دانند؟ مگر اتلاف وقت و عمر اسراف به شمار نمیآید؟
علت اینکه امروزه بهگونهای فرهنگسازی شده که افراد اسراف را در خوراک و پوشاک می دانند این است که الگوی مصرف بیشتر به مادیات مربوط شده است. هم چنین اگر بخواهیم جلوی اسراف در عمر را بگیریم تنها دولت میتواند در این زمینه اقدام کند. امروزه عمر بسیاری از مردم در ادارات دولتی و... تلف میشود.
یا مثلاً در نظام آموزش و پرورش 12 سال عمر یک فرزند تلف میشود اما محتوایی که به دانش آموز آموزش داده شده است در زندگی او فایدهای ندارد. یک دختر به جای اینکه مسائل شوهرداری، تربیت فرزند و خانه داری را در مدارس فرا بگیرد همه همتش شده درس های بی مصرف و بی فایده و حتی در منزل به مادرش هم کمک نمیکند. لذا لازم است در راستای بحث الگوی مصرف و اسراف تدابیری اندیشیده شود.
انتهای پیام/