تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, علوم تربيتي
شماره : 5262
تاریخ : ۹ تیر, ۱۳۹۷ :: ۱۲:۴۱
پدر مدیر و مادر متصدی تربیت فرزندان است/ وظیفه اصلی تربیت بر عهده حکومت است یا خانواده؟

حجت الاسلام زیبایی نژاد گفت: خانواده مسئول اصلی تربیت است و باید پاسخگو باشد، در خانواده رکن اصلی تربیت پدر است. مادر متصدی تربیت است ولی مدیر تربیت پدر است.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام محمدرضا زیبایی نژاد، رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده در نشستی که از سوی دبیرخانه مفتاح_اندیشه برگزار گردید به بررسی مهم ترین رسالت های نظام تربیتی پرداخت و بیان داشت: حرف های زیادی در مورد رسالت ها و ماموریت نظام تربیتی مدارس گفته شده و در ساحت های مختلف بحث می شود؛ تربیت جسمی و بهداشتی، تربیت حرفه ای و فن آورانه، تربیت معنوی و اخلاقی، تربیت اجتماعی(همان جامعه پذیری)، تربیت هنری و ... .

وی افزود: کار اصلی که نظام تربیتی مدرسه باید انجام دهد، ایجاد عقلانیت و حساسیت جدید است. این مسئله جان کلام است. منظور ما از عقلانیت یک منطق جدید است. یک نگاه جدید به زندگی است. یک نظام محاسباتی و رویکرد جدید به زندگی است.

استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: یکی از عوامل مهم تغییر رفتار افراد جامعه، تحول در نظام تربیت است. نظام تربیت می آید که یک عقلانیت جدید و حساسیت جدید را در نسل نو باز تولید کند. این رسالت اصلی است. بحث جامعه پذیری هم به معنای جامعه پذیری ذیل همین گفتمان و عقلانیت است. تفسیرتان از جهان فرق می کند، فهمتان از جهان فرق می کند، باورتان از جهان فرق می کند. یک چیزهایی را دوست می دارید که غیر از آن چیزهایی بود که قبلاً دوست می داشتید.

حجت الاسلام زیبایی نژاد با اشاره به این که اکنون نظام تربیتی، دولتی شده است، عنوان داشت: ایده پرورش و تعلیم و تربیت دولتی اصلش برای افلاطون است. «والدین نسبت به فرزندان احساس تملک دارند. در حالی که فرزندان ملک جامعه هستند و دولت به عنوان نماینده جامعه باید آن ها را پرورش دهد.» افلاطون معتقد بود تفاوت بین زن و مرد هم تفاوت کمی است نه کیفی. یعنی هر صفتی را که مردها دارند زنان هم دارند حالا کمی کمتر و بیشتر.

رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده بیان داشت: نظریه دولتی شدن تعلیم و تربیت دنبال ایجاد یک عقلانیت بود، آن عقلانیت این بود که انسانی را متناسب با جهان متحول پرورش دهد، انسانی که طرفدار تحول است را پرورش دهد. انسانی که عقلانیت مدرن را می پذیرد، هر چیز را زیر سوال می برد برای کشف جدید، حاکمیت غیر انسان را نمی پذیرد، حاکمیت خدا را نمی پذیرد و... این را تربیت کند. نظام آمورشی جدید علی الاصول این بود.

وی درباره دلایل مخالفت علما با نظام تربیتی جدید(دولتی) بیان داشت: علما می دانستند چیزی که از دست کفار وارد جامعه اسلامی شود عاقبت ندارد. برای نمونه در جریان کشف حجاب در حدود بیست، سی سال بعد از مشروطیت که جریان کشف حجاب اتفاق افتاد آن موقع معلوم شد که فلسفه وجودی این مدارس جدید چه بوده است. تمام علمداران جریان کشف حجاب فارغ التحصیلان همین مدارس بودند. یعنی این مدارس آمده بودند یک عقلانیت جدید، یک رویکرد جدیدی را نسبت به زندگی، یک رویکرد مدرنی را نسبت به زندگی در جامعه اشاعه بدهند یک حساسیت های جدید و یک نظام ارزشی جدیدی را اشاعه بدهند.

حجت الاسلام زیبایی نژاد گفت: در این مدارس جدید قرآن می خواندند، روایات می خواندند، ولی مثل نظام آموزشی الان ما که در آن قرآن و روایات هست، ولی ضرورتاً این قرآن و روایات شما را به آن جهت گیری ها نمی رساند، گاهی وقت ها شما آموزه های جزئی خودتان را جاسازی می کنید در ساختاری که دیگران طراحی کرده اند. یک چیزهایی گزینش می کنید و یک فهم و تفسیری از آیات و روایات ارائه می دهید که با منطق آن عقلانیت جور در آید.

وی یادآور شد: دولت مدرن می آید که نظام تعلیم و تربیتی را به دست گیرد. این دولت مدرن اهدافش زمینی است. می خواهد رفاه ایجاد کند، می خواهد مشاغل را پاسخ دهد. اما اگر با رویکرد دینی بخواهیم نظام مدرسه ای را بکاویم، باید بگوییم که بالاخره نظام مدرسه ای می خواهیم یا نمی خواهیم. اینجا در یک گیری می افتیم. گیری که می افتیم ببینید چه است؟ یکی از خانم های متدین، محترم و انقلابی که در حوزه تعلیم و تربیت کار می کنند، مقاله ای در موضوع مسئولیت تربیتی دولت دارد. می خواهد یک تقریر دینی از این مسئولیت بکند. چه می گوید؟ می گوید «الله ولی الذین ءامنوا» خداوند مسئول تربیت است، ما قائل به توحید ربوبی هستیم و می گوییم که فقط خداوند حق تربیتی دارد و حق مداخله به این معنی که این کار را بکن و این کار را نکن و اینطوری زندگی کن، فقط خداوند مسئول تربیتی است.

رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده تأکید کرد: خداوند این مسئولیت خود را بخشی از طریق الهامات فطری پیگیری می کند، بخش مهمی را از طریق پیامبران خودش. پس خداوند از طریق پیامبرانش ما را تربیت می کند. در زمانی که پیامبران در زمان ما نیستند، باید به که رجوع کنیم؟ به امام رجوع می کنیم. امام هم جانشین پیامبر است و یکی از مسئولیت های اصلی ایشان هدایت جامعه انسانی است، تفاوتش با پیامبر در این است که اتصال مستقیم به منبع وحی ندارد، مسئولیت های پیامبرانه، بلکه مسئولیت های امامانه دارد. هر پیامبری امام نبوده است، امام مسئول هدایت است. می رسیم به زمان غیبت. در زمان غیبت چه می شود؟ در زمان غیبت ولی امر که جانشین امام زمان(عج) هست، مسئول هدایت جامعه مومنین است. در نتیجه باید گفت حکومت اسلامی، مسئول اصلی تربیت است. تربیت دولتی در جامعه اسلامی تمام شد. در سند تعلیم و تربیت هم همین است که مسئول اصلی تربیت در مقطع شش تا هجده سالگی دولت اسلامی است و خانواده هم با دولت مشارکت می کند.

وی خاطرنشان کرد: البته بنده به این مقاله نقد دارم. چرا؟ این که خدا مسئول تربیت است، درست است، از طریق پیامبران و ائمه هم اعمال مسئولیت می کند که این هم درست است. آیا همه مسئولیتش را از طریق ولی امر مسلمین اعمال می کند یا نه؟ فرض می کنیم که درست است، نتیجه این که مسئول اصلی تربیت ولی امر مسلمین است یعنی دولت اسلامی مسئول تربیت است؟ خیلی از کسانی که در مورد وظایف حکومت اسلامی کتاب نوشته اند، در تصورشان حکومت رسول الله(ص) است. نتوانستند تفاوت حکومت رسول الله(ص) را با حکومت هایی که ما به طور انضمامی می گوییم حکومت اسلامی مثل جمهوری اسلامی را بفهمند. دولت هایی مثل جمهوری اسلامی ترکیبی است از ولایت که از دین گرفته شده است، از دولت و جمهوریت که از نظام دموکراسی غرب گرفته شد، به اضافه وجه ایرانیت بوروکراسی دولتی؛ یعنی بوروکراسی های دست و پاگیر. این ها را اگر روی هم بگذاریم می شود دولت های موجود. باید دید که چه باری بر دوش این دولت ها می گذاریم.

این استاد حوزه گفت: باید حواسمان باشد که تقدیس کردن دولت چه باری دارد. زمانی که با شاه مبارزه می کردیم، می گفتیم هر چه فساد است مال حاکمیت شاه است. جمهوری اسلامی که بیاید درست می کند. ناخودآگاه ایده دولت خدایی در ذهن ما شکل گرفت که این ایده فکر کنم برای هابز است. یعنی دولت همه کاره است و اگر هم بخواهد می تواند، چون توانمند و مداخله گر است. یعنی هم قدرت دارد و هم باید مداخله کند. اگر کار انجام نمی شود یعنی دولتی ها نخواستند. نتیجه این شد که بعد از انقلاب، روحانیت و جامعه متدین انقلابی ظرفیت های سنتی خود را رها کرده و روی دیوار دولت ها یادگاری نوشتند. یعنی روحانیت که وظیفه اصلی فرهنگ دینی مردم را بر عهده دارد خود مطالبه گر شده که چرا وزارت ارشاد و نهادهای حکومتی جامعه را دینی نکرده است. وزارت ارشاد اگر زورش می رسید کارمندهای خودش را نمازخوان می کرد. چون که ما یک فهم درستی از ماهیت دولت، از ماهیت ترکیب بین جمهوریت و اسلامیت نداریم دچار این مشکل شدیم.

وی افزود: جمهوریت و اسلامیت ممکن است حد مقدور از جریان تدین برای امروز ما باشد. به این معنا که یک الگو بهترین الگویی هست که در هر ظرف زمانی و صد در صد ظرفیت های دینی ما را تحقق می دهد. این حرف غلطی است. فرض کنید ولی امر مسلمین مسئول تربیت است. همه مسئولیتش را از طریق دولت اعمال می کند، ارتباط مستقیم با مردم و توده ندارد؟ سخنرانی نمی کند؟ مردم را بسیج نمی کند؟ ساختارهای غیر دولتی مثل بسیج و روحانیت ندارد که اعمال نفوذ در نهادها کند؟ کار درست می شود؟ این را با ادبیات دینی مقایسه کنیم. ادبیات دینی به شما می گوید مسئول اصلی تربیت فرزندان پدر است. پدر مسئول اصلی تربیت است. مدیریت تربیتی مال پدر است. یعنی اولا خانواده مسئول اصلی تربیت است و باید پاسخگو باشد و در خانواده هم رکن اصلی تربیت پدر است. مادر متصدی تربیت است ولی مدیر تربیت پدر است. مثل تفاوتی که بین استاد دانشگاه و رئیس دانشگاه وجود دارد. اگر استاد دانشگاه بد درس می دهد و به بطالت می گذراند مسئول دانشگاه وظیفه دارد که استاد عوض کند. متصدی تدریس استاد است ولی مشرف بر تدریس مدیر است. قواعد کار استاد را مدیر نظارت و هدایت می کند.

حجت الاسلام زیبایی نژاد اذعان داشت: البته یک تعداد طلبه کم سواد و دانشگاهیانی که احساس مسئولیت می کردند سراغ متون دینی رفته اند و هر چه وظیفه والد داشته ایم را گفته اند والده. وظیفه والد هست که نام نیکو قرار دهد، فناوری کند، مهارت ورزشی و شنا یاد دهد به فرزند. این ها این را تعمیم داده اند به مادر و برای مادر مسئولیت درست کرده اند. اتفاقی که افتاده این است که پدرها نقش تربیتی خود را فراموش کرده اند و در حاشیه رفته اند. مادر رکن اصلی خانواده شده است، از روایاتی که ناظر به این است نیکی بیشتر به مادر است، استنتاج غلط کرده ایم که جایگاه تربیتی مادر بالاتر از پدر است. مادر بیشتر گردن من حق دارد، چون متصدی تربیت است. مثل داخل اداره که می رویم، نوشته متصدی امور مالی. یکی هم نوشته مدیر اداری مالی. کارمند هم ممکن است با مدیر ارتباط نداشته باشد با کارپرداز و متصدی مالی ارتباط داشته باشد. مسئول اصلی تربیت خانواده این است و آن چیزی که بالای سر خانواده است، قواعد اسلامی است که پدر و مادر در چارچوب آن ضوابط اسلامی تربیت کند و ولی مومنین هم اگر مطالبه ای از خانواده داشته باشد، پدر مسئولیت دارد که این مطالبه را پاسخ دهد. فرض کنید رهبر اسلامی می گوید که مصرف کالاهای داخلی و اقتصاد مقاومتی، پدر موظف است که تربیت خانواده را طوری اصلاح کند که مصرف کالاهای خانواده برای فرزندش اولویت شود.

وی ادامه داد: نظام تربیت رسمی اگر مکمل نقش والدین باشد، این یک نظام دینی می شود. یعنی ما این قدر عقلمان می رسد که هر چه جامعه جلوتر می رود، پیچیده تر می شود، پدر و مادر که نمی توانند مهارت های فنی و کذایی یاد فرزندان بدهند این را می  فهمیم، ولی مساله این است که نظام تربیت باید همراه خانواده شود، مصالح خانواده را تشخیص بدهد، چتر گفتمان خانواده حاکم بشود بر نظام تربیت. متأسفانه فرزند ما موقعی که مدرسه می رود از اولین چیزهایی که به او القا می شود این است که معلم بیشتر از پدر و مادرت می فهمد. بعد کم کم یاد می دهند که تو هم بهتر از پدر و مادر می فهمی. تو باید مستقل از پدر و مادر عمل کنی، آن ها حق ندارند به تو دستور دهند. یک عقلانیت های جدیدی در نظام تربیتی ما دارد شکل می گیرد. تفاوت نظام صنعتی تربیت با نظام خانوادگی تربیت خیلی زیاد است. نظام صنعتی تربیت با چه محوریتی انجام می شود؟ محور اصلی پول است. یعنی اگر یک ماه حقوق معلم را ندهید و بگویید که حقوق نمی دهند، 99 درصد سر کار نمی آیند. یا به خاطر این که نیاز معیشتی دارند یا فرضاً هم نیاز معیشتی هم نداشته باشند می گویند من دغدغه معاش ندارم که درس بدهم، داخل خانه می نشیند.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: نظام صنعتی تربیت بر اساس نظام انگیزه حس مسئولیت تربیتی طراحی نشده است. در حالی که تربیت خانوادگی فردمحور است، برای نمونه پدر و مادر سه تا بچه دارند می گویند این بچه خیلی باحیایی هست، باید به طور خاصی آموزش بدهم. یا این بچه سرش می جنبد و خیلی از چیزها را رد کرد باید با یک زبان صریحی به این آموزش بدهم. کلاس مدرسه ای هم این طور است؟ ویژگی های فردی را در تربیت لحاظ می کنند؟ این طور نیست. در نظام تربیتی صنعتی اگر معلم نصیحت می کند می گوید من گفتم می خواهی انجام بده و می خواهی انجام مده. ولی پدر و مادر اینطوری نیستند. پدر و مادر می گویند من آن چه شرط بلاغ است با تو می گویم و اگر تو عمل نکردی من غصه می خورم. پدر و مادر احساس مسئولیت دارند. این ها نقاط متمایزی است که تربیت خانوادگی با تربیت مدرسه ای دارد.

وی ادامه داد: در کشورهای غربی گرچه خانواده گرایی مد نظر نیست، اما هماهنگی بین خانواده و مدرسه در حد مقدور در خدمت نظام فردگرایی خودشان انجام می شود. مثلا در جایی مثل پرتغال مدیر مدرسه ندارند یک هیات مدیره 9 نفره است که سه نفر نماینده خانواده است. معلم باید بگوید که روش تحصیلی من اینطور است، اجازه می دهید این روش را پیاده کنم؟ اجازه می گیرد، تاییدیه می گیرد و اجرا می کند. شورای آموزش و پرورش استانی 9 عضو دارد که سه تا نماینده خانواده دارد. شورای عالی آموزش و پرورش 9 عضو دارد که سه تا نماینده خانواده است. یعنی خانواده ها را در بالاترین رده ها به آن ها مسئولیت می دهند، نه فقط به عنوان حمایت، بلکه حمایت، هدایت و نظارت. در تمام رده ها بر خلاف کشور ما از ظرفیت خانواده استفاده می کنند. در کشور ما انتظار این است که خانواده حمایت گر باشد و حمایت اقتصادی بکند. گاه نیز یک کارشناس از آموزش و پرورش می آید و می گوید که بچه ها راه بدی می روند، یعنی من می گویم شما گوش کنید. این که بر اساس الگوی مشارکتی بفهمیم مشکل بچه ها چیست، در ایران نداریم.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.