عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده گفت: خیلی درد آور است که تمام رسانه ما ضد حجاب است. رسانه چادر را تبدیل کرد به پوشش زن بی کلاس، زندانی، معتاد، بدبخت. چه دلیلی دارد که حرمت حجاب را این قدر پایین می آوریم و به عنوان مثال بر سر زنان زندانی چادر می کنیم؟
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، از مهم ترین آموزههای دینی در فرهنگ اسلامی توجه به حیا و حفظ حجاب در روابط فردی و اجتماعی با دیگران است. در منابع اسلامی بخصوص در قرآن کریم آیات و روایات فراوانی در اهمیت و ضرورت این موضوع وجود دارد. البته نباید فراموش کرد که این دستور دینی تنها مختص به آیین مقدس اسلام نبوده بلکه در سایر ادیان نیز شاهد توجه به مقوله حجاب و حیا در زندگی هستیم هر چند که در بین سایر ادیان این موضوع به درستی اجراء نمیشود ولی عموم مسلمین خود را به حفظ حدود شرعی حجاب ملزم دانسته و برای آن احترام و ارزش بسزایی قائل هستند.
در واقع حفظ حجاب به عنوان حفظ یکی از مقدسات اسلامی که آثار و برکات فراوانی بر آن مترتب است مورد رعایت و توجه خاص قرار دارد. با توجه به اهمیت این بحث گفت وگویی با خانم راحله کاردوانی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده انجام دادیم که تقدیم حضور شما علاقه مندان می شود؛
مفتاح_اندیشه - نظر شما درباره حجاب اجباری چیست؟
حجاب و عفاف از موضوعاتی است که از ابتدای انقلاب مهم بوده و به مرور به خاطر حساسیت این موضوع و مخالفت هایی که در سطوح مختلف در داخل و خارج در موردش شکل گرفته، پر رنگ تر و مهم تر شده است. بحث محتوایی در مورد حجاب اجباری و اختیاری بحثی است که از دو جهت می توان بررسی نمود. اول این که ما درباره چه جامعه ای داریم صحبت می کنیم؟ یعنی حجاب اجباری و اختیاری برای کدام جامعه و کدام نظام و حکومت مطرح است؟
چون بحثی که وجود دارد این است که هر حکومت و نظامی یک اساس نامه ای برای تشکیل دارد. مثلا وقتی یک نظام دموکرات تشکیل می شود، اساس نامه ای برای خودش تعریف می کند. در مورد حکومت اسلامی هم مسلماً این پسوند اسلامی که به حکومت اضافه می شود دلیل و فلسفه ای دارد. قرار است که این حکومت به شکل خاصی جامعه اش را بنا کند. به همین جهت وقتی اساسنامه جمهوری اسلامی رو می بینیم بسیار طبیعی است که در یک حکومت اسلامی، حاکمیت باید تلاش کند تا اوامر و نواهی که اسلام تعیین کرده را برای عرصه های مختلف پیاده کند و با متظاهران منکر برخورد کند.
یعنی با دو دسته راهبردهای فرهنگی و جزایی در این راستا عمل کند. اگر از این بگذریم که حکومت اسلامی فلسفه تشکیلش یک جایی به این می رسد که برای پوشش افراد در جامعه باید قانون داشته باشیم بحثی دیگر درباره نفس مداخله حاکمیت در مقوله حجاب مطرح است و آن این است که به اعتقاد برخی پوشش مربوط به حریم خصوصی افراد است و فقط مختص نظام ایران است که در حریم خصوصی مردم دخالت می کند در حالی که وقتی کنوانسیون حقوق بشر اروپا رو می بینیم در ماده 8 بند 1حق خلوت افراد را بیان می کند که حق خلوت افراد باید رعایت شود. اما در همین کنوانسیون که در مورد یک جامعه دموکراتیک هم نوشته شده در بند2 استثناهایی قرار می دهد. حدودی از دخالت در خلوت افراد حتی یک جامعه دموکراتیک هم به دلایلی مورد قبول و تأکید قرار گرفته است.
برخی از دلایل بیان شده شامل حفظ امنیت ملی، سلامت عمومی، پیشگیری از جرم و بی نظمی، حفاظت از بهداشت و اخلاق یا حقوق آزادی های دیگران می شود. یعنی می گوید هر چند شما یک زندگی شخصی دارید و من باید به زندگی شخصی افراد جامعه احترام بگذارم اما وقتی داخل جامعه می شویم دیگر این حوزه شخصی شما نیست مسائلی که مربوط به کل جامعه است پیدا می شود که حاکمیت باید در مورد آن مداخله و قانون گذاری کند.
این قانون قائل به این است که هر آن چه با آزادی های دیگران و سلامت جامعه در تضاد باشد مجاز است که عکس العمل نشان داده شود و برای آن قانون، مجازات و محدودیت هایی گذاشته شود. حالا در این که حکومت برای هر یک از این اهداف کلان مثل سلامت عمومی و اخلاق چه مصادیقی قائل شود تفاوت وجود دارد. دامنه و مبانی اخلاق در جامعه دموکراتیک متفاوت با جامعه اسلامی است. وقتی در مورد یک جامعه اسلامی صحبت می کنیم اخلاق و مصادیقش را هم با توجه به آن باید تعریف کنیم.
نکته دیگر آن است که وقتی حضرت رسول(ص) در مدینه تشکیل حکومت دادند آیات حجاب در 10 سال حضور ایشان در مدینه نازل می شود و در تقسیم بندی آیات به مکی و مدنی می بینیم که آیات مکی بیشتر اخلاقی هستند و ماهیت سیاسی و حکومتی ندارند چون قبل از تشکیل حکومتند. ولی وقتی در مدینه هستند آیات وجهه دستوری و حکومتی پیدا می کند که یکی از آن ها آیات حجاب است.
یک شبهه ای را خود مذهبی ها دارند که چه کسی گفته در جامعه حضرت رسول(ص) حجاب نداشتن جرم بوده است؟ حجاب صرفاً یک دستور اخلاقی بوده است. کسی با بی حجاب برخورد نمی کرده است. اولاً این ادعا ثابت نشده و گزارشی قطعی برای عدم برخورد نداریم. به خصوص این که از گزارش هایی که از آن دوره به ما رسیده خیلی نقصان ها هست و گزارش کاملی از سیره نبوی نداریم. اما دیدگاه اسلام رکنی دارد به نام تعزیرات و آن را برای جرایمی در نظر می گیرد که در قرآن مانند حد زنا به صراحت نیامده ولی جامعه متناسب با زمان و مکان به آن نیاز دارد.
حتی اگر این ادعا ثابت شود که بی حجابی در حکومت نبوی جرم محسوب نمی شده دلیل مطلقی بر این نمی شود که قطعاً جامعه اسلامی در دیگر زمانها و مکانها نیز حق مداخله برای مدیریت این امر را ندارد. بلکه وابسته به مصالح آن جامعه در آن موقعیت تاریخی نیز می باشد.
اگر بخواهیم در این باره بحث کنیم که دخالت دولت در بحث حجاب تا چه حدی باید باشد و تا چه حد قانون گذاری باید در این راستا صورت بگیرد از چند بعد باید به آن نگاه کرد؛ اول این که این بحث به چه دلایلی باید مطرح شود؟ من از حجاب در جامعه چه انتظاری دارم؟ آیا معتقدم که حجاب می تواند جامعه را بهتر کند. یعنی دلایلی دارم که حجاب آن قدر بر سلامت جامعه اثر دارد که حکومت حق دارد قانون گذاری کند، گشت ارشاد و بگیر و ببند راه بیندازد، به زندان ببرد؟ آیا دلایل ما آن قدر قوی هست که به حریم فرد از این جهت داخل شویم؟ به نظر می رسد مقوله پوشش و شرایط آن را باید به عنوان یک امر اجتماعی فهم کرد و نه صرفاً یک حق فردی.
اگر از فلسفه حجاب که تفاوت انسان و حیوان است و فطرت انسان آن را طلب میگذرد بگذریم برای حجاب دلایل عقلی و اجتماعی متعددی وجود دارد که از آن جمله این است که می تواند از ضرر به خویش و ضرر به دیگری و ارزش های اخلاقی در جامعه صیانت کند.
آثاری که وجود یا عدم وجود حجاب در جامعه دارد غیر قابل انکار است. بسیاری از خشونت های جنسی نسبت به زنان در موقعیتی اتفاق می افتد که اصول پوشش رعایت نشد و این یک تجربه برای بسیاری از زنان است که هر وقت پوشش نامناسبی داشتند بیشتر مورد آزار و آسیب قرار گرفتند.
مفتاح_اندیشه - ما چطور عمل کرده ایم که اکنون جامعه در مورد حجاب دچار تردید شده است؟
سوال های آسیب شناسانه بسیار سوالات مهمی هستند. اقداماتی نیاز است تا آرمان ما درباره حجاب محقق شود. یکسری از این اقدامات راهبردهای فرهنگی هست مانند آن که فلسفه حجاب گفته شود و آگاهی داده شود که انجام آن چه فوایدی و ترک آن چه ضرر هایی دارد.
بخشی دیگر اقدامات تکمیلی و مجازاتی هستند. مانند کاری که برای بستن کمربند ایمنی کردیم. از یک طرف فرهنگ سازی کردیم و انیمیشن ساختیم و شخصی را که کمربند را نمی بندد بی شخصیت و زشت و کسی که بقیه رو به خطر می اندازد و ناراحت می کند جلوه دادیم و کسی که کمربند را می بندد را با شخصیت نشان دادیم. از طرف دیگر اگر کسی کمربند را نبندد بلافاصله جریمه کردیم.
جزء سوم آن است که کسی هم ممانعتی در این باره انجام نمی دهد. یعنی کسانی که موافق و همراه با این فرهنگ هستند بسیار بیشتر از کسانی بود که مخالف آن بودند. یک هماهنگی و همدستی کلانی در خرد و کلان وجود دارد که معتقد است این کار باید انجام شود.
درباره مساله حجاب می بینیم هر سه این موارد با مشکل روبه روست. این خیلی درد آور است که تمام رسانه ما ضد حجاب است. رسانه چادر را تبدیل کرد به پوشش زن بی کلاس، زندانی، معتاد، بدبخت. چه دلیلی دارد که حرمت حجاب را این قدر پایین می آوریم و به عنوان مثال بر سر زنان زندانی چادر می کنیم؟ چادر را در بدترین شرایط سرش کردیم و بازسازی یک صحنه در ذهن من در قبول مساله تاثیر دارد.
در روانشناسی کودک داریم که وقتی می خواهیم به کودک در مورد یک مقوله مهم امر و نهی کنیم در صحنه خوبی به او بگوییم. یک ایراد مهم این بوده که هر جا چادر خواسته مطرح شود در فضای بدی مطرح شد. قرار دادن یک امر خوب در یک صحنه نامناسب تاثیرگذاری آن را از بین می برد.
دوم برخورهایی است که در خود محیط جامعه صورت می گیرد. مثلا زنان وقتی می خواهند وارد یک محیط دینی شوند باید پول بدهند و چادر تحویل بگیرند و چقدر دعوا سر می گیرد به خاطر این که خانم نمی خواهد هزینه کند. آیا نمی توانیم به جای این همه هزینه برای ظاهر این اماکن چادر به این خانم ها هدیه دهیم؟ در روایات داریم که وقتی از راه دل وارد شوی پس زده نمی شوی.
باید کسی باشد تا فلسفه پوشیدن چادر در این مکان شریف را به آن ها بگوید. اینجا محل فرهنگ سازی است. اما عمدتاً نه تنها اقدام ایجابی برای این فرهنگ سازی بخصوص در چنین موقعیت هایی که ظرفیت و بستر کار فراهم است صورت نمی گیرد، بلکه بالعکس بعضاً برخوردهایی از سوی افراد چادریِ مسئول ظاهر می شود که خود وهن چادر را به همراه دارد. ما گاهی جاهایی هزینه می کنیم که نباید بکنیم و جاهایی هزینه نمی کنیم که باید بکنیم و این با غایت ما نمی خواند.
از جهت قوانین و مقررات مربوط به بحث حجاب تمامی دستگاه ها موظفند در این زمینه وارد شوند. سازمان های تحت نظارت رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی، صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج، قوه مجریه، وزارت خانه ها، تمام دانشگاه ها، حتی وزارت راه و شهرسازی، وزارت علوم و... به موجب قانون موظف شده اند در که خصوص مساله عفاف و حجاب کار کنند. قانونش را دارند اما اجرا نمی کنند. این نوعی اهانت به حجاب است.
برخورد با حجاب به گونه ای شده است که به عنوان یک اصل مهم و لازم دیده نمیشود. بلکه اغلب به صورت مناسبت با آن برخورد می شود و برای مثال در حد هفته عفاف و حجاب با تعدادی اقدامات سطحی و کلیشه ای به آن پرداخته میشود.
مفتاح_اندیشه - دولت چه نقش موثری میتواند در بهبود وضع عفاف و حجاب داشته باشد؟
تمرکز ما باید روی بچه های دهه 80 و 90 باشد و یک تولید نسلی اتفاق بیفتد. مدارس مذهبی عموماً هزینه های بالایی دارند و خانواده ها با مشکل مواجه هستند. در حالی که در جامعه اسلامی باید اصل بر این باشد که همه مدارس ما مدارس مذهبی محسوب شوند و امنیت خاطر والدین در این خصوص تأمین شود اما دقیقاً عکس چنین روندی رایج است.
یعنی در حال حاضر اصل بر آن است که مدارس ما تمرکزی بر رشد دینی و زمینه سازی فکری افراد از این جهت ندارد و اگر خانواده ی دغدغه ی در این خصوص داشت باید با هزینه بالا و آزمون و... یک مدرسه مذهبی را در شهر خود پیدا کند. دولت باید در این امر ورود کند و بحث پرورش را از حاشیه خارج کند. از بحث الگو سازی نباید غفلت کرد. از مراکز فرهنگی و فعالان فرهنگی باید حمایت کرد.
این تفکر وجود دارد که هرکس وارد بحث فرهنگی شود باید رایگان کار کند. باید فعال فرهنگی را به عنوان یک متخصص حمایت کرد و دغدغه های مالی اش را تامین کرد در غیر این صورت فعال فرهنگی به خاطر مخارج زندگی کار فرهنگی را ترک می کند و سراغ فعالیت های درآمد زا می رود و کمتر به کار فرهنگی می پردازد. مهم ترین پایگاه ها مدارس و مراکز فرهنگی هستند تا به عنوان الگو برای کودکان معرفی کنیم.
کسی که کار فرهنگی می کند باید خود آموزش ببیند. با برخورد خوب، بازی، شوخی و... به بچه ها آموزش داد. رفتار مربی با گفتارش هماهنگ باشد. باید از کارهای کلیشه ای گذشت و به لایه های درونی و فکری داخل شد و والدین را درگیر کرد تا آن ها ابزار فرهنگی مربی در خانه باشند. تولید نگرش کنیم و متن های خوب تولید کنیم. گرایش به سمت رمان های شهدا زیاد شده و می توان از این ظرفیت مخصوصا بر نوجوانان پسر استفاده کرد.
مفتاح_اندیشه - حجاب اگر اختیاری شود چه آسیب هایی دارد؟
ممکن است با اختیاری شدن حجاب مقاومت ها کمتر شود اما مساله مهم این است که جامعه در این صورت از مزایای حجاب بی بهره می ماند. اصل بر این است که ما اصلاح کنیم. عادی شدن بی حجابی با قانون حجاب اختیاری به معنای مثبت بودن آن نیست. اگر سیگار کشیدن برای کسی عادی شود هیچ وقت به معنای مثبت بودن اصل آن عمل نیست. باید کارکرد خانواده حفظ شود و روابط زن و مرد در اجتماع سالم باشد. وقتی می خواهیم حجاب را تجویز کنیم باید روی پیامد ها تاکید کنیم.
حجاب پیامدهای روانی، خانوادگی، کاهش خیانت، کاهش روابط چند ضلعی را داراست و می تواند در حفظ عزت و شخصیت زنان، کاهش آسیبهای اجتماعی در مورد آن ها و صیانت از خانواده موثر واقع شود. هر چند که در تحقق این آرمان ها وجود ملزومات دیگری که مردان و کلیت نظام و جامعه باید به آن پایبند باشند نیز مهم و ضروری است.
انتهای پیام/