تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, علوم تربيتي
شماره : 5536
تاریخ : ۲۰ تیر, ۱۳۹۷ :: ۹:۵۰
بازی؛ کمال جسمی، عقلی و احساسی کودک را فراهم می‌کند/کودک هر آن چه می‌آموزد از مادر می‌آموزد

عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه می گوید: دنیاى جدى کودک همان دنیاى بازى است. او با بازى بزرگ می شود، تحول می یابد و به طرف کمال جسمی، عقلی و احساسی می رود. کودک اساسی ترین فواید زندگی خود را از راه بازى کسب و تملّک می کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، محمد کاویانی، استادیار روانشناسی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در مقاله ای «شکل دهی سبک زندگی و دین پذیری کودکان» را مورد بحث و بررسی قرار می دهد و غفلت از شکل دهی سبک زندگی در کودکی به ویژه در موضوعات دینی، فرهنگی و اجتماعی را خطاى راهبردی مهمی عنوان می کند و معتقد است بخش عمده فرهنگ سازى دینی باید در دوران کودکی صورت گیرد.

وی همچنین بر این نکته تأکید می کند که روانشناسان اتفاق نظر دارند خمیرمایه شخصیتی فرد در 5-4 سال اول کودکی اش شکل می گیرد. از دیدگاه دین بر دوران کودکی تأکید فراوان شده است با وجود این در جامعه برنامه ریزى قابل توجه و مؤثرى برای دوران کودکی صورت نگرفته است.

کاویانی، مراحل مهم و اساسی تربیت کودک از دیدگاه اسلام را به دو بخش تربیت در هفت سال نخست زندگی و تربیت در هفت سال دوم زندگی تقسیم می کند و خاطرنشان می سازد که در دوره نخست به آموزش های رسمی و تکلیف آور تأکید نمی شود بلکه باید تلاش کرد که کودک از نظر عاطفی و رفتاری زمینه های لازم برای رشد در مراحل بعدی را پیدا کند. در دوره دوم آموزش رسمی شروع می شود.

وی براساس آیات و روایات، توجه به بُعد عاطفی، شروع تربیت مذهبی از هنگام تولد، آشنا سازی با ریشه های اساسی اسلام، رعایت مساوات بین فرزندان، توجه به امور زیستی و آموزش عملی اخلاق را مراحل تربیت هفت سال نخست زندگی کودکان بر می شمارد و می گوید که ریشه های فکری، عقیدتی و... کودک در پنج سال نخست زندگی شکل می گیرد و تأثیر مستمر خود را تا پایان عمر خواهد داشت.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تأکید می کند سبک زندگی کودک در هفت سال نخست زندگی به قدری در شکل گیری شخصیت او مؤثر است که تأثیرات خارجی پس از این دوره کمترین تغییری را در او ایجاد می کند و کودک در دوره دوم تربیت خود به سلامتی و ظاهر، وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، نگرش های والدینی، شکل جمعی خانواده و نقش جنسیتی توجه کرده و از آن ها تأثیر می پذیرد.

البته وی می گوید تأثیر این ریشه ها به صورت قطعی نیست بلکه اگر والدین این عوامل را بشناسند و به آن ها توجه کنند می توانند آن ها را در جهت درست مدیریت نمایند و سبک زندگی آینده کودک به گونه ای شکل دهند که هر چالشی تبدیل به فرصتی شود برای رشد متعادل کودک.

موضوع دیگری که کاویانی مورد کنکاش قرار می دهد «کودک و ظرفیت هاى عاطفی» است و تصریح می کند که نوزاد ظرفیت های شناختی و عاطفی ای دارد که شیوه ها و زمان فعلیت بخشی به آن ها متفاوت است. فعلیت بخشی عواطف از همان روزها و ساعات اول بعد از تولد شروع می شود و ریشه های عاطفی شکل می گیرد، ولی فعلیت یابی شناختی در بعضی از مراحل ممکن است تا پانزده سالگی طول بکشد.

کاویانی با یادآوری این نکته که تاکنون روانشناسان تعریف مشخصی از عاطفه ارائه نداده اند ولی آن را از دیدگاه روانشناسی هیجان، احساس، خلق هیجانی، هیجان توأم با ثبات و انفعالات و کششه ای مثبت، نظیر علاقه مندی به دیگران بیان می کند که هشت مصداق اصلی شادی، ترس، خشم اندوه، پذیرش، نفرت، تعجب و انتظار را شامل می شود.

وی جنبه عاطفی کودک را داراى چند ویژگی کلی می داند که توجه به آن ها، اهمیت بُعد عاطفی را مشخص می کند و این ویژگی ها را چنین بر می شمارد؛ نخستین منابع براى مفهوم سازى منابع عاطفی هستند. رابطه عاطفی مادر با کودک عمده ترین نقش را در زبان آموزى کودک دارد و رابطه زبان با انواع شناخت هایی که به تدریج حاصل می شود، بسیار زیاد است. جنبه عاطفی بر نخستین طرح هاى ذهنی کودک و نخستین طبقه بندی هاى ذهنی او نیز تسلط دارد و قبول حاکمیت حالات عاطفی از ابتدای دوره هاى کودکی آسان است، اما چگونگی این اثرگذارى مهم و تعیین کننده است.

استادیار روانشناسی، عواطف و نحوه شکل گیرى آن را پایه هاى اولیه و اساسی شکل گیری شخصیت عنوان می کند و با طرح پرسش «شیوه هاى پرورش عواطف کدام است؟» برای دستیابی به رشد عاطفی مناسب در کودک نکات ذیل را ضروری می داند.

1 - فرصت ابراز واکنش هاى هیجانی و عاطفی به کودک داده شود. عواطف انسان همانند ترموستات عمل می کند. باید به کودک آموخت که عواطف خود را سرکوب نکند و به نحو صحیح آن را اظهار نماید.

2 - باید کودکان را به شادى و سرور تشویق کرد. در هر بار تجربه عاطفی سهمی از آن در درون فرد ذخیره می شود، به همین دلیل کسانی که می خواهند افرادی جانی و خشن تربیت کنند آنان را با تجربه هاى جنایت و خشونت رو به رو می کنند.

3 - باید فعالیت هایی را از کودک خواست که از عهده اش برمی آید و تجربه مثبتی براى وی به دنبال دارد.

4 – کودک ناتوانی بسیار دارد، توانایی هاى او بالقوه است. از این رو باید همواره او را از توانایی های بالقوه اش و ترتیب زمانی به فعلیت رسیده آن توانایی ها آگاه ساخت.

5 – مناسب ترین روش براى ارائه دادن و محسوس کردن عواطف مورد نظر داستان حکایت، نمایش دیدارى - شنیدارى و ایجاد زمینه هاى بیرونی است.

6 - این موضوع که کودکان به تکالیف دینی مکلف نیستند، بدین معنا نیست که والدین و جامعه اسلامی نیز در برابر تربیت دینی آنان وظیفه اى ندارند، بلکه باید در این دوران عواطف کودک را چنان شکل داد که نسبت به دین عاطفه اى مناسب پیدا کند.

7 – تجربه های عاطفی کودک به راحتی در ناهشیار وی جای می گیرد، چون او تفکر قیاسی و استدلالی ندارد، بلکه همه چیز بر اساس اعتماد به والدین و... در وی شکل می گیرد.

کاویانی در ادامه اصلی ترین منبع عاطفی برای فرزند را مادر می داند و خاطرنشان می شود مادر است که قبل از ولادت فرزند، ارتباط خونی و تغذیه ای با او دارد و بعد از ولادت نیز ارتباط تربیتی، تغذیه ای و فیزیکی با کودک برقرار می کند. در ادامه رشد کودک مادر باید بتواند از دلبستگی کودک به خود استفاده نموده و او را به افراد دیگر مثل پدر، خواهر برادر و... یا حتی گاهی به اشیایی دیگر دلبسته کند. دلبستگی کودک به مادر کلید و رمز حرکت است برای کودک و مادر می تواند از این کلید درست استفاده کند.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه همچنین در بررسی نقش بازى در دوران کودکی به این نتیجه می رسد که دنیاى جدى کودک همان دنیاى بازى است. او با بازى بزرگ می شود، تحول می یابد و به طرف کمال جسمی، عقلی و احساسی می رود. کودک اساسی ترین فواید زندگی خود را از راه بازى کسب و تملّک می کند.

وی مهم ترین فایده بازی را شناخت نقاط قوت و ضعف بر می شمارد و برای دستیابی به اهداف تربیت دینی کودکان از طریق بازی نکات ذیل را گوشزد می کند.

1 - مرتبط کردن اسباب بازى با شیء یا شخص یا موضوع مورد نظر.

2 - شخص یا مجموعه اى از داستان ها را در اسباب بازى به نمایش گذاشتن.

3 - آموزش محتواهای مورد نظر در قالب بازى با کلمات.

4 - بعضی رفتارها و مفاهیم مذهبی و دینی را می توان در قالب بازى و نمایشنامه آموزش داد.

5 - کتاب نقاشی نیز یکی از راه های آموزش مفاهیم و رفتارهای دینی به کودک است.

کاویانی موضوع چهارم خود را بیان نقش افراد و نهادهای تربیتی در تربیت دینی کودک قرار می دهد و در این باره می گوید که بر اساس یادگیری مشاهده ای، کودک از پنج ماهگی به تقلید حالات و حرکات اطرافیان می پردازد و خود را در مسیر هماهنگی و همانند سازى قرار می دهد. با افزایش سن و تجارب ذهنی تقلید به صورت آگاهانه صورت می گیرد. در این روش باید رفتار مطلوب در معرض دید کودک قرار گیرد.

وی یادآوری می شود که به نظر می رسد مهم ترین و کارآمدترین روشی که ائمه(ع) در تربیت اخلاقی فرزندانشان به کار می گرفتند رفتار عملی بود.

استادیار روانشناسی همچنین خاطرنشان می شود که والدین باید تربیت الگویی را شناخته و از مزایا، روش ها و آسیب هاى آن اطلاعات کافی داشته باشند و برخی از این شیوه های فرعی تربیت الگویی را الگودهی، الگوپردازى و الگوزدایی بر می شمارد و می گوید: مقصود از الگودهی ارائه الگوى مثبت و حقیقی است.

وی الگوپردازى را شیوه فرعی دیگرى بیان می کند که از قوه خیال و الگو فرضی بهره می گیرد و الگوزدایی را به معنی ترسیم شخصیت های منفی به گونه اى که سبب دلزدگی و نگرش منفی در مخاطب شود تعریف می کند.

کاویانی در پایان مقاله خود تأکید می کند حافظه کودک همانند مخزنی هوشمند عمل می کند که فرد هرگاه در طول زندگی نیاز به آن ها داشته باشد به صورت خودکار ظاهر می شود و نقش هدایتی خود را ایفا می کند. برای تربیت دینی کودک این محفوظات باید آیات قرآن کریم، احادیث معصومان(ع)، داستان های دینی و... باشد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.