در مقاله ای تأکید شد نظريه پردازان غربی با مطالعه درباره شیعه و پی بردن به مفاهیم انقلابی شیعه و تضادهای فرهنگی عمیق آن با تفکرات غربی شروع به مخالفت و دشمنی با تشیع نمودند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، عباس کشاورز شکری دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شاهد و زهرا فهیمی دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد در مقاله ای «واکنش جهان غرب به تحولات ژئوپلیتیک شیعه و راهکارهای مقابله با آن» را بیان کرده اند که متن آن به شرح ذیل است؛

انقلاب اسلامی ايران بسیاری از مناسبات سیاسی را در منطقه و جهان دچار تغییر و تحول نمود و با گسترش بیداری اسلامی منافع حکام ديکتاتور منطقه و جريان صهیونیستی غرب را با خطر جدی روبه رو نمود. نظريه پردازان غربی با مطالعه درباره شیعه و پی بردن به مفاهیم انقلابی شیعه و تضادهای فرهنگی عمیق آن با تفکرات غربی مانند انديشه خدامحوری شیعه در برابر اومانیسم غرب، طرح انديشه امت سازی و وحدت جهان اسلام در مقابل برنامه های تفرقه افکنانه غربی ها و انديشه نظام واحد جهانی در برابر جهانی شدن غربی شروع به مخالفت و دشمنی با تشیع نمودند.

آن ها برای مقابله با تشیع از طرح های مختلف مانند ايران هراسی، شیعه هراسی، تلاش برای انزوای ايران در محافل بین المللی، تحريک مخالفان داخلی ايران برای تغییر نظام جمهوری اسلامی، حمله نظامی به کشورهای افغانستان و عراق، طرح خاورمیانه بزرگ، تجهیز نظامی حکومت های مرتجع منطقه و حمايت از گروه های تکفیری در سوريه و عراق استفاده کردند.

*علل تقابل غرب با تشیع

نخست، تضاد فکری و نظری غرب با تشیع

برای ايجاد نظامی از روابط عادلانه در جهان علاوه بر ايمان نیاز به قدرتی است که بتواند در مقابل قدرت سلطه جويانه نظام های اومانیستی مقاومت نموده و با پیروزی در مقابل آنان بتواند نظامی عادلانه با محوريت خداوند در جهان حاکم نمايد. انقلاب اسلامی ايران چنین موقعیتی را پديد آورد و با ايجاد حکومت اسلامی مبتنی بر ايمان و اعتقاد به محوريت خداوند در امور عالم نظامی جديد از روابط بین الملل را مطرح کرد.

جمهوری اسلامی ايران توانست در دهه اول انقلاب انواع توطئه ها را خنثی نمايد و به تثبیت نظام بپردازد. تحريم های بین المللی نتیجه ای معکوس داد و به افزايش توانمندی ايران در زمینه های مختلف منجر شد. با گذشت زمان هر اندازه انقلاب اسلامی ايران گام های بیشتری در مسیر تکامل بر می دارد حرکت جهان غرب نیز در مسیر سقوط و تباهی سريع تر شده و تضاد معرفتی میان اسلام و غرب بیشتر آشکار می گردد.

پیروزی انقلاب اسلامی ايران باعث نقش آفرينی دوباره اسلام در نظام بین الملل گرديد به طوری که انديشمندان غربی نیز بعد از اين واقعه به قدرت اسلام اعتراف نموده اند.

دوم، اندیشه نظام واحد جهانی تشیع و تناقض آن با جهانی شدن غرب

دين اسلام استعداد لازم جهانی شدن را دارد و اين وعده را به پیروان خود داده است. دين اسلام بر خلاف ساير اديان دينی جهانی است و پیامبر(ص) پیامبر همه جهانیان است نه پیامبر يک قوم يا منطقه خاص. دين اسلام فقط ادعای جهانی شدن را ندارد بلکه شرايط و قواعد تحقق نظام جهانی همچون مهدويت در مذهب تشیع از پیش طراحی شده است.

غربی ها که معتقد به جهانی شدن لیبرال دموکراسی هستند از ادعای جهان شمولی شیعه واهمه دارند. به همین دلیل سیاستمداران مستکبر به اتکای آرای نظريه پردازانی مانند هانتینگتون که از جنگ تمدن ها و خطر مسلمانان سخن گفته بود، دست به اقدامات بازدارنده می زنند.

سوم، طرح پروژه وحدت میان امت اسلامی

قرآن کريم انسان ها را با وجود تمايزات گوناگون بشری دارای هدف واحد می داند و او را به سوی يک سازماندهی جامع و فراگیر دعوت می کند. انقلاب اسلامی ايران نیز اين اصل را رعايت کرد. انقلاب اسلامی ايران ارزش های انترناسیونالیستی غرب را تهديدی برای تحقق دموکراسی حقوق بشر می داند و در مقابل پروژه امت سازی را مطرح می کند.

انقلاب اسلامی با توجه به نقش تمدن سازی اسلام در سراسر جهان براساس انديشه مهدويت به تحقق امت واحد جهانی تأکید می کند و معتقد است که اين نظام واحد جهانی با نگاه همه جانبه به ابعاد مادی و معنوی بشريت می تواند بر همه عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تسلط داشته باشد. ظرفیت قدرت يابی و تمدن سازی شیعه در ايران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ايران به حدی افزايش يافت که حتی خود انديشمندان غربی نیز به اين موضوع اعتراف می کنند.

چهارم، مطرح شدن اسلام سیاسی در جهان

يکی از مهم ترين عوامل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی پیوند معنوی شیعیان جهان و مطرح شدن اسلام سیاسی در میان شیعیان است. سیاسی شدن شیعیان در شرايطی که اکثر آنان در مناطق حساس ژئوپلیتیکی ساکن هستند و می توانند در سیاست های منطقه و جهان تأثیرگذار باشند هراس غرب و دولت های عربی را برانگیخته است. از سوی دیگر شیعیان دارای مفاهیم عمیق فرهنگی هستند که در همه زمان ها به هدايت جمعیت های شیعه پرداخته و يکی از عوامل مهم در پیروزی انقلاب اسلامی ايران محسوب می شوند.

*طرح های غرب برای مقابله با تشیع

نخست، استفاده از راهبرد جنگ نرم علیه ایران

از آنجا که عقبه استراتژيک جريان اسلام سیاسی با محوريت ايران است هرگونه تحول در مناطق اسلامی با ايران مرتبط بوده و به اتخاذ سیاست های جديد در قبال ايران منجر می شود.

ايجاد هراس از جمهوری اسلامی ايران يکی از تاکتیک های غرب برای مقابله با انقلاب اسلامی ايران است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ايران آغاز شده و به تدريج با تحولات و پیشرفت های گسترده ايران شدت يافته است. يکی از اقداماتی که در جهت تحقق ايران هراسی صورت می گیرد تبلیغات گسترده علیه دستیابی ايران به انرژی صلح آمیز هسته ای است که در اين راستا با هیاهوی رسانه ای ايران را متهم به استفاده نظامی از انرژی هسته ای می نمايند و اتهامات بی پايه و اساسی را در مورد ساخت سلاح های هسته ای علیه ايران به کار می برند.

اين در حالی است که بسیاری از کشورهای جهان از انرژی هسته ای به طور وسیعی استفاده می کنند و حتی کشور آمريکا و رژيم صهیونیستی بیشترين کلاهک های هسته ای را دارند که می تواند امنیت جهانی را تهديد کند اما بر طبق منطق امپريالیستی کسی حق ندارد آن ها را زير سؤال ببرد.

دوم، طرح خاورمیانه جدید

در ابتدا اين طرح توسط شیمون پرز، معاون نخست وزير رژيم صهیونیستی مطرح شده بود، اما در اين مقطع زمانی با جديت بیشتری دنبال شد. کاندولیزا رايس نیز در سفر به آسیا و مشاهده شکست طرح خاورمیانه بزرگ تحولات عراق و لبنان را به درد زايمان خاورمیانه جديد تعبیر کرد. دولت آمريکا در ابتدا با استفاده از راهبرد نرم و نیمه سخت در کشورهای شیعه نشین سعی کرد با طرح خاورمیانه اسلامی مقابله کند و سپس در صورت نیاز از راهبرد جنگ سخت استفاده کند.

آمريکا در ابتدا سعی کرد از تشکیل دولت حماس جلوگیری کند اما موفق نشد و به دنبال آن به ايجاد اختلاف در میان گروه های فلسطینی پرداخت. سپس با ايجاد تغییرات سیاسی در لبنان و به ويژه خلع سلاح حزب الله لبنان سعی کرد تا موقعیت حزب الله را در لبنان تضعیف کند. در سوريه نیز بشار اسد را با اتهام دخالت در امور لبنان و عراق وادار به عقب نشینی و کناره گیری از قدرت نمود اما در همه اين طرح ها شکست خورد و سرانجام به حمايت و تجهیز گروه های تکفیری مخالف حکومت سوريه پرداخت تا به اين وسیله اوضاع اين کشور را متشنج نمايد.

سوم، القای شیعه هراسی و گسترش اختلافات مذهبی

پس از جنگ لبنان و ناکامی آمريکا و متحدان آن در تحقق اهداف خود از طريق جنگ آن ها تلاش کردند با دشمن تراشی و بزرگ جلوه دادن تهديد ايران در منطقه اتحادی را برای نظام امنیتی جديد بر مبنای اتحاد کشورهای دوست و متحد آمريکا و ايجاد يک قطب جديد قدرت در منطقه با همکاری آمريکا، رژيم صهیونیستی و رژيم های وابسته عربی برای مقابله با مقاومت و بیداری اسلامی با محوريت ايران آغاز کنند.

به اين ترتیب آمريکا با القای شیعه هراسی و ايران هراسی در منطقه تلاش کرد تا شیعه را به عنوان تهديدی جدی برای دولت های عربی قلمداد کند و اين چنین القا کرد که شیعیان می توانند با محوريت ايران به قدرت منطقه ای تبديل شوند. از آنجا که سران عرب در کشورهای خود جايگاه مردمی ندارند و برای حفظ تاج و تخت خود نیازمند سرسپردگی در برابر قدرت های فرامنطقه ای هستند در اجرای تاکتیک شیعه هراسی همسو با غرب عمل می کنند. در اين میان جريان وهابیت و سلفیت با توسل به جنگ سخت و ترورهای وحشیانه شیعیان در مناطق مختلف خصومت و هراس خود را از شیعیان بیشتر بروز می دهند و مفتی های وهابی نیز با صدور فتواهای خصمانه به اين دشمنی دامن می زنند.

*راهکارهای مقابله با تهدیدات غرب

نخست، معرفی صحیح اسلام به جهانیان

اسلام دينی الهی و فطری است و برخلاف ساير اديان کتاب آسمانی آن تحريف نشده است. اگر چه گروه هايی از مسلمانان با ايجاد فرقه های متعدد افکار انحرافی را مطرح کرده اند اما اسلام راستین در جهان وجود دارد و در صورت معرفی درست قلوب بشريت به آن تمايل داشته و تعالیم آن را خواهند پذيرفت.

جمهوری اسلامی ايران با استفاده از امکانات رسانه ای و اعزام مبلغ به نقاط مختلف جهان می تواند اسلام حقیقی را به جهانیان معرفی نمايد. يکی از مهم ترين برنامه های راهبردی که بايد توسط انديشمندان شیعه مورد توجه و جديت قرار گیرد آگاه نمودن مردم جهان درباره اهداف و مبانی دين اسلام، اهداف انقلاب اسلامی ايران و همچنین تشريح علل تضاد آن با تفکرات غرب است.

دوم، معرفی غرب و ریشه های اندیشه اومانیستی

بخشی از مردم جهان شیفته پیشرفت های تکنولوژی غرب شده اند و بخشی نیز مرعوب غربی ها هستند اما بسیاری از مردم به دلیل ناآگاهی و بی اطلاعی از ريشه های تمدن غربی به آن گرويده اند .يکی از راهکارهای آگاهی افکار عمومی جهان و معرفی ريشه های انديشه اومانیستی غرب و تقابل آن با نظام الهی است. به ويژه نفوذ تفکر صهیونیستی در فرقه پروتستان که مبانی انديشه سکولاريستی و اومانیستی براساس آن شکل گرفته و بسیاری از جنايت های دولت آمريکا با تکیه بر اين مبانی انجام می گیرد.

سوم، تأکید بر حقوق بشر اسلامی و محکوم کردن اعمال ضد انسانی غرب

قبل از اين که غربی ها ادعای حقوق بشر نمايند در قرآن به وضوح درباره آن سخن گفته شد. دين اسلام حقوق بشر را ناشی از ارزش ذاتی و کرامت انسانی می داند و همه انسان ها را با تیره ها، نژادها و زبان های مختلف يکسان می داند و تفاوت بین انسان ها را در میزان تقوا و عمل صالح آن ها می داند. در نتیجه نظام اسلامی ايران بايد با مطرح کردن حقوق بشر اسلامی اعمال جنايتکارانه غرب را در برخورد با انسان ها هر چه بیشتر افشا نموده و آنان را نزد افکار عمومی رسوا نمايند.

در اين زمینه می توان به حقوق اقلیت ها، کودکان، زنان، اسیران و حق انسان ها در داشتن محیط زيست سالم تأکید کرد که غربی ها همه آن ها را ناديده می گیرند. در واقع ادعای حقوق بشر غربی ها بهانه ای برای سرپوش گذاشتن بر جنايت های غیرانسانی آنان در طول تاريخ است.

چهارم، حضور فعال ایران در منطقه و ایجاد وحدت میان جهان اسلام

يکی از روش های ايجاد خودباوری و اعتماد به نفس در میان مسلمانان تأکید بر جنبه های مشترک جهان اسلام و آگاه سازی مسلمانان منطقه از اهداف و توطئه های دشمنان اسلام در ايجاد تفرقه میان مسلمانان است که به طور جدی و پیوسته بايد در رأس برنامه های دولت جمهوری اسلامی ايران باشد و دولت بتواند در روابط ديپلماتیک خود با کشورهای منطقه بر اين موضوع تأکید نمايد.

سران کشورهای حوزه خلیج فارس که از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی وابسته به قدرت های غربی هستند خود را حافظ منافع آن ها در منطقه می دانند و سعی دارند تا مردم کشورهای خود را در بی خبری و ناآگاهی نگه دارند. برای مقابله با اين وضعیت سازمان های غیردولتی موجود در منطقه می توانند زمینه های ايجاد گفت وگوی صمیمانه میان جوامع مذکور را فراهم کنند تا به اين وسیله مردم اين جوامع را از اهداف دشمنان اسلام آگاه نمايند.

پنجم، بهره برداری مؤثر از رسانه ها در سطح ملی و فراملی

مهم ترين وسیله برای مقابله با حرکت سازمان يافته غرب استفاده از رسانه های مختلف در سطح ملی و فراملی است. رسانه ها در سطح ملی می توانند افکار عمومی جامعه را هدايت کنند و با تبلیغات مثبت خود ارزش های ملی و اسلامی را در سطح جامعه زنده نگه دارند و در حوزه فراملی نیز رسانه ها می توانند با تأکید بر وحدت میان جهان اسلام و افشای حرکت غربی ها برای ايجاد اختلاف جهان اسلام را وادار به تحرک و واکنش در برابر تهاجم فرهنگی غرب نمايند و با پخش برنامه های روشنگرانه افکار عمومی جهان را با دين مبین اسلام آشنا نموده و با تفکیک میان اسلام واقعی و اسلام تکفیری مردم جهان را با حقیقت اسلام آشنا نمايند.

انتهای پیام/