تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, علوم تربيتي
شماره : 5730
تاریخ : ۲۸ تیر, ۱۳۹۷ :: ۱۱:۰۹
درک کودکان از خدا چگونه است؟/ دخترها بیشتر از پسرها به خدا فکر می کنند

در مقاله ای تبیین شد که دخترها از عاطفه ایمانی بالاتري نسبت به پسرها برخوردارند، ارتباط بیشتر و عمیق تري با خدا برقرار می کنند، بیشتر با او درد دل می کنند و احساس نزدیک بودن به او را دارند و به هنگام انجام رفتارهاي نیک یا ناپسند احساس عاطفی بیشتري در برابر خدا از خود بروز می دهند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، مجتبی حیدري دانشجوي دکتري روان شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) زیر نظر علی عسگري استادیار دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب، محمود نوذري استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سیدمحمدرضا موسوي نسب استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) مقاله «بررسی مراحل تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکی و نوجوانی» را به رشته تحریر در آورد.

حیدری در مقدمه عنوان می کند که مقاله حاصل مصاحبه انفرادی او با 198 دانش آموز دختر و پسر 7 الی 17 ساله شهر قم است.

وی روند تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان را دارای مراحل احساس خدا به عنوان موجودي مهربان، درد دل کردن با خدا، داشتن رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا و داشتن حس شکرگزاري یا شرمندگی در مقابل خدا بر می شمارد و خاطرنشان می شود: مقایسه نمرات دختران و پسران بیانگر تفاوت معنادار دو جنس در این مؤلفه و بالاتر بودن نمره دختران نسبت به پسران است.

این دانشجوی دکتری، شش پرسش اصلی را محور کار خود قرار داده و به صورت میدانی از کودکان درباره آن ها می پرسد، در نهایت پاسخ ها را نتیجه پژوهش خود قرار می دهد. البته یادآور می شود که هر مصاحبه به طور متوسط حدود سی دقیقه طول می کشید و پس از پیاده شدن نوارهاي صوتی مصاحبه ها، پژوهشگر و چهار متخصص روان شناسی و آشنا به مفاهیم دینی(در سطح دکتري و دانشجوي دکتري) به گونه اي مستقل متن را تحلیل می کرده اند.

یادآوری می کنیم که حیدری، پرسش ها و پاسخ های مقاله را به زبان کودکانه بیان می کند و ما نیز سعی می کنیم به همان شکل خدمت علاقه مندان ارائه دهیم.

1 - وقتی به خدا فکر می کنی احساس می کنی اخلاقش چه جوریه؟ می شه توضیح بدي؟

2 - موقعی که به خدا فکر می کنی چه احساسی پیدا می کنی؟ می شه توضیح بدي؟

3 - تا حالا شده که دلت بخواد با خدا حرف بزنی و با او درد دل کنی؟ تا حالا این کار رو کردي؟ می شه توصیف کنی؟

4 - آیا شده به خدا فکر کنی و احساس خاصی مثل نزدیکی به خدا و دوست داشتن خدا به تو دست داده باشه؟ می شه توصیف کنی که احساست چگونه بود؟

5 - تا حالا شده که چیزي از خدا بخواهی، خدا خواسته ات رو برآورده کنه؟ یا شده که به نعمت هاي خدا فکر کنی؟ موقعی که به نعمت هاي خدا فکر می کردي یا خدا یک خواسته ات را برآورده کرد در مقابل خدا چه احساسی پیدا کردي؟

6 - برات اتفاق افتاده که یک دستور خدا رو زیر پا بگذاري؟ موقعی که احیاناً به دستور خدا گوش نمی دي، بعدش که به این کارت فکر می کنی در مقابل خدا چه احساسی بهت دست می ده؟

وی يافته هاي پژوهش را این گونه شرح می دهد؛ براي تحلیل داده ها از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. در تحلیل کیفی داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا متن مصاحبه ها را تحلیل و مقوله بندي کرده، سپس پاسخ هاي آزمودنی با مقوله ها و زیرمؤلفه ها انطباق داده شد.

این دانشجو اضافه می کند که در بخش تحلیل کمی افزون بر به کارگیري شاخص هاي آمار توصیفی مانند فراوانی، میزان پاسخ ها و تشکیل جدول متقاطع از آزمون تحلیل واریانس براي بررسی تفاوت میانگین مفاهیم تحولی در گروه هاي مختلف سنی و بررسی همگونی میانگین هاي گروه ها براي طبقه بندي آن ها استفاده شد.

نتیجه یافته ها

مرحله اول: احساس خدا به عنوان موجودي مهربان

هنگامی که از او می پرسیم: به خدا که فکر می کنی، احساس می کنی خدا اخلاقش چه جوریه؟ تصور خود را از خدا به عنوان موجودي مهربان بیان می کند:

1 - »اخلاقش خوبه»(دختر 7ساله، پسر 7ساله)

2 - »خدا خیلی مهربونه»(دختر7 ساله)

در پاسخ به این سؤال: به خدا که فکر می کنی، چه احساسی پیدا می کنی؟ می گوید: یک احساس خوب پیدا می کند و گاه توصیفی هم از آن ارائه می کند. برخی از پاسخ ها از این قرارند:

1 - »احساس خوبی پیدا می کنم»(پسر 7ساله، دختر 7ساله)

2 - »احساس خیلی خوب»(پسر 7ساله، دختر 7ساله)

3 - »احساس خیلی خوبی پیدا می کنم. احساس می کنم که من خدا رو خیلی دوست دارم. خدا هم منو خیلی دوست داره»(دختر 7ساله)

البته کودك در این مرحله درد دل کردن با خدا را گزارش نمی کند. همچنین در سؤال از این که آیا براي تو اتفاق افتاده که احساس کنی، خدا خیلی بهت نزدیکه و در کنارته، پاسخ منفی می دهد.

برخی از پاسخ ها به سؤال: شده با خدا حرف بزنی و درد دل کنی؟ این گونه اند:

1 - »نه، تا حالا با خدا حرف نزدم»(پسر 7 ساله، دختر 7ساله)

2 - »تا حالا نه نشده»(پسر 7 ساله)

3 - »من نمی تونم با خدا حرف بزنم»(دختر 7 ساله)

در پاسخ این سؤال: وقتی خدا یک خواسته تو را برآورده کرد چه احساسی داشتی؟ می گوید:

1 - »خوشحال شدم»(دختر 7 ساله، پسر 7 ساله)

2 - «احساس خوبی داشتم»(دختر 7 ساله و پسر 7 ساله)

در پاسخ این سؤال: آن موقع که کار بدي کردي در مقابل خدا چه احساسی داشتیی؟ می گوید:

1 - »احساس بدي داشتم»(دختر 7 ساله و پسر 7 ساله)

2 - «ناراحت شدم»(دختر 7 ساله و پسر 7 ساله.)

همچنین با توجه به این که تجربه کودکان و نیز خزانه درك کودکان از کارهاي خوب یا بد محدود است، برخی از کودکان تجربه برآورده شدن خواسته هایشان از سوي خدا را ندارند یا به نعمت هاي خدا فکر نکرده اند. همچنین برخی می گویند: «تا به حال کار بدي انجام نداده اند»(دختر 7 ساله، پسر 7 ساله). لذا امکان پاسخ دهی به این سؤال براي آن ها وجود ندارد.

به برخی از پاسخ ها توجه می کنیم:

1 - «یه بار از خدا می خواستم که بابام برام یه دوچرخه بخره. برام خرید. اون موقع احساس می کردم خدا مهربون ترین خداست. ولی تا حالا کار بدي نکردم که ناراحت بشم»(پسر 7ساله)

2 - «یه بار از خدا یه خواسته اي داشتم، خدا خواسته ام را بهم داد. اون موقع احساس خوبی داشتم، تو ذهنم اومد که خدا چقدر مهربونه. تا حالا نشده که یه دستور خدا رو گوش نداده باشم»(دختر 7ساله)

مرحله دوم: درد دل کردن با خدا

همانند مرحله قبل خدا را موجودي مهربان و داراي اخلاق خوب توصیف می کند. هنگام فکر کردن به خدا حس خوبی پیدا می کند. به برخی از این پاسخ ها توجه می کنیم:

1 - «به خدا که فکر می کنم احساس می کنم اخلاق خیلی خوبی داره، مهربون و بخشنده است.»(پسر 9 ساله)

2 - «به خدا که فکر می کنم احساس خیلی خوبی پیدا می کنم.»(دختر 10 ساله)

می گوید که با خدا درد دل می کند اما تجربه ارتباط نزدیک و صمیمانه با خدا را نداشته است.

1 - »بعضی وقت ها با خدا حرف می زنم. مثلاً بهش می گم: پدر و مادرم سالم باشند. ولی تا حالاباهاش خیلی احساس نزدیکی نکردم که احساس کنم خیلی به من نزدیکه. باهاش تا حالا صمیمی نشدم.»(پسر 9 ساله)

2 - »من با خدا حرف می زنم و باهاش درد دل می کنم. مثلاً می گم پدر و مادرم فوت نکنن، امام زمان ظهور کنه، خدا به اون هایی که پول ندارن بهشون بده. ولی احساس نمی کنم که خیلی به من نزدیکه و صدام رو می شنوه.»(دختر 10 ساله)

در این مرحله نیز رسیدن به خواسته ها یا رفتارهاي غلط خود را در ارتباط با خدا قرار نمی دهد.

لذا در پاسخ این سؤال که «وقتی خدا یک خواسته تو را برآورده کرد چه احساسی داشتی؟» می گوید:

1 -  »خوشحال شدم یا احساس خوبی داشتم.»

در پاسخ این سؤال که «آن موقع که کار بدي کردي در مقابل خدا چه احساسی داشتی؟» می گوید:

1 - احساس بدي داشتم یا ناراحت شدم.

2 - «بعضی وقت ها از خدا یه چیزي خواستم، خدا برآورده کرده. اگر من دعا کنم دعا می کنم که پدر و مادرم سالم باشن، همیشه هم سالمن. به همین خاطر من خیلی خوشحالم. ولی تا حالا نشده که یه کار خدا رو گوش نداده باشم.»(دختر 9 ساله)

3 - «بعضی وقت ها به نعمت هایی که خدا به ما داده فکر کرده بعدش در مقابل خدا احساس خوبی داشتم، بعضی وقت ها هم یک کار بدي کردم، بعدش احساس بدي داشتم.»(پسر 10 ساله)

مرحله سوم: رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا

مانند دو مرحله قبل خدا را «مهربان» توصیف می کند. البته با توضیحی که خدا را آمرزنده گناهان و اجابت کننده دعاها معرفی می کند. به عنوان نمونه برخی از پاسخ ها از این قرارند:

1 - «خدا خیلی مهربونه، حتی تنهاترین آدم هم که خیلی تنهاست در واقع تنها نیست، خدا کنارشه همیشه به درد دل هاي ما گوش می ده، هر کاري که ازش بخواي برات انجام بده، انجام میده، لطف خدا خیلی بزرگه.»(دختر 12 ساله)

2 - »خدا مهربانه. مثلاً یه نفر که گناه کرده، فوراً گناهش رو نمی نویسه. صبر می کنه اگر باز هم گناه کرد می نویسه.»(پسر 13 ساله)

می گوید که هنگام فکر کردن به خدا احساس آرامش(دلگرمی، محل اتکا داشتن) یا احساس خوش بودن و خوشحالی می کند. مانند:

1 - »احساس می کنم کنارمه، همیشه کارهام رو داره می بینه»(پسر 12 ساله)

2 - »احساس خوبی دارم. احساس می کنم توي آرامش هستم»(دختر 13 ساله)

با خدا درد دل می کند و تجربه رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا را نیز گزارش می کند. به برخی از پاسخ ها توجه می کنیم:

1 - »گاهی وقت ها با خدا حرف می زنم و درد دل می کنم. بعضی موقع ها هم احساس می کنم که خدا نزدیکمه صدام رو می شنوه، اون موقع ها همه مشکلاتم رو فراموش می کنم»(دختر 12 ساله)

2 - »گاهی با خدا حرف می زنم. اون موقع که دارم دعا می کنم، درد دل می کنم یه احساس خیلی خوبی دارم که با هیچ چیزي قابل مقایسه نیست. انگار خدا پیشمه یه احساس خیلی شیرینیه.»(پسر 13 ساله.)

رسیدن به خواسته ها و یا رفتارهاي غلط خود را در ارتباط با خدا می بیند و لذا در پاسخ این سؤال که «وقتی خدا یک خواسته تو را برآورده کرد، چه احساسی داشتی؟ می گوید «احساس کردم خدا به من توجه دارد، احساس کردم خدا مرا دوست دارد.»

در پاسخ این سؤال: آن موقع که کارخطایی کردي در مقابل خدا چه احساسی داشتی؟ می گوید: «احساس پشیمانی داشتم، عذاب وجدان داشتم.» به برخی از پاسخ ها توجه می کنیم:

1 - »موقعی که خدا خواسته ام رو برآورده کرد، احساس می کردم که خدا من رو دوست داره. اون موقع هم که کار بدي کردم، یه احساس خیلی بدي داشتم. آدم احساس می کنه یک شکست خیلی بزرگی خورده، نتونسته به حرف خدا گوش می ده. احساس پشیمونی دارم، احساس می کنم وجدانم به درد آمده.»(پسر 13 ساله)

2 - »موقعی که خدا خواسته ام رو برآورده کرد، احساس می کردم چقدر دوستش دارم، من براش اهمیت داشتم که خواسته ام رو برآورده کرده. موقعی هم که کار بدي کرده بودم احساس خیلی بدي داشتم، خیلی پشیمان بودم.»(دختر 13 ساله)

این گونه پاسخ ها نشان می دهد که فرد هنوز به احساس بندگی و خضوع لازم که در یک سطح پخته و بالغانه ایمان مطرح می شود، دست نیافته، چون کارها را بیشتر در ارتباط با خود می بیند. بر این اساس قضاوت می کند و اگر به خدا هم توجه می کند، در رتبه بعدي است.

مرحله چهارم: داشتن حس شکرگزاري یا شرمندگی در مقابل خدا

مانند مرحله قبل خدا را مهربان، صبور، اهل گذشت، رحیم و بخشنده و امثال آن توصیف می کند. مانند:

1 - »خدا خیلی مهربونه. راه توبه گذاشته. تا ثانیه آخر راه بازگشت گذاشته»(پسر 16 ساله)

2 - »خدا خیلی خوب و مهربونه»(دختر 15 ساله)

مانند مرحله قبل می گوید که هنگام فکر کردن به خدا احساس آرامش، خوشی، راحتی و خوشحالی می کند؛ مانند این پاسخ ها:

1 - »آرامش پیدا می کنم»(دختر 16 ساله)

2 - »آرام می گیرم. ولی به گناه بخصوص به شب اول قبر که فکر می کنم خیلی می ترسم»(دختر 17 ساله)

3 - »احساس این که به هر حال یه نظري به ما داره»(پسر 16 ساله)

تجربه درد دل کردن و داشتن رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا را گزارش می کند، مانند این موارد:

1 - »من با خدا درد دل می کنم. دوستش دارم. همیشه پیشمه. هیچ وقت فکر نمی کنم که پیشم نیست. مطمئنم دوستم داره. بیشتر از همه هوام رو داره.»(دختر 15 ساله)

2 - »بله، حتی شده با خدا با پررویی و با لحن طلبکارانه صحبت کردم. البته این رو درست نمی دونم. بالاخره ما بنده ایم و خطاکار.»(پسر 16 ساله)

از حس شکرگزاري و شرمندگی در مقابل خدا نیز برخوردار است. در پاسخ به این سؤال که «وقتی خدا یک خواسته تو را برآورده کرد در مقابل خدا چه احساسی داشتی؟» می گوید:

1 - »خدا را شکر کردم» و یا در پاسخ به این سؤال که «آن موقع که کار خطایی کردي در مقابل خدا چه احساسی داشتی؟» می گوید: «احساس شرمندگی داشتم.»

به مواردي از پاسخ آزمودنی ها به این سؤال که: وقتی خدا یک خواسته تو را برآورده کرد در مقابل خدا چه احساسی داشتی؟ توجه می کنیم:

1 - »احساس می کنم باید شکر خدا رو به جا بیارم»(پسر 16 ساله)

2 - »شکرگزاري»(دختر 15 ساله)

به مواردي از پاسخ آزمودنی ها به این سؤال که: آن موقع که کار خطایی کردي، در مقابل خداچه احساسی داشتی؟ می گوید: «احساس شرمندگی داشتم» توجه می کنیم:

1 - »خجالت می کشیدم باهاش حرف بزنم»(دختر 16 ساله)

2 «شرمنده بودم، هی با خودم می گفتم این چه کاري بود کردم»(پسر 17 ساله)

نتيجه گيري

نتایج نشان داد که بیشترین درصد پاسخ ها(9/37) متعلق به گفت وگو و درد دل کردن با خدا است. پس از آن احساس خدا به عنوان موجودي مهربان با 8/26 درصد و داشتن رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا با 7/22 درصد قرار دارد. داشتن حس شکرگزاري یا شرمندگی در مقابل خدا با 6/12 درصد کمترین میزان پاسخ را به خود اختصاص داده است.

همچنین یافته هاي این پژوهش نشان داد که کودکان و نوجوانان عموماً احساس ایمانی را به مرتبه هاي مختلف آن تجربه می کنند. این یافته را می توان در درصد فراوانی دوره هاي مختلف سنی مشاهده کرد به گونه اي که در این پژوهش در حدود 95 درصد از کودکان 7 ساله، 41 درصد از کودکان 8 تا 11 ساله و 9 درصد از کودکان 12- 13 ساله در مرحله یکم عاطفه ایمانی(احساس خدا به عنوان موجودي مهربان) قرار گرفتند.

این مقادیر براي مرحله دوم عاطفه ایمانی(گفت وگو و درد دل کردن با خدا) 5 درصد در کودکان 7 ساله، 55 درصد از کودکان 8 تا 11 ساله، 53 درصد 12 تا 13 ساله ها و 22 درصد 14 تا 17 ساله ها توزیع شدند. براي مرحله سوم (داشتن رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا) توزیع به صورت 4 درصد 8 تا 11 ساله ها، و 32 درصد 12 تا 13 ساله ها و 45 درصد 14 تا 17 ساله ها به دست آمد. سرانجام این که در حدود 6 درصد 12 تا 13 ساله ها و 33 درصد 14 تا 17 ساله ها در مرحله چهارم عاطفه ایمانی(داشتن حس شکرگزاري و شرمندگی در مقابل خدا) قرار گرفتند.

همچنین یافته هاي این پژوهش نشان داد میانگین نمره مصاحبه دو جنس از لحاظ عاطفه ایمانی تفاوت معنادار دارد. به گونه اي که میانگین نمره عاطفه ایمانی دختران بالاتر از عاطفه ایمانی پسران به دست آمد. بدین ترتیب می توان گفت: دخترها از عاطفه ایمانی بالاتري نسبت به پسرها برخوردارند، ارتباط بیشتر و عمیق تري با خدا برقرار می کنند، بیشتر با او درد دل می کنند و احساس نزدیک بودن به او را دارند و به هنگام انجام رفتارهاي نیک یا ناپسند احساس عاطفی بیشتري در برابر خدا از خود بروز می دهند.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.