«معنویت» یکی از مفاهیم پرتکرار در علوم انسانی و بهویژه روانشناسی در دوران اخیر شده است و در این زمینه پژوهشهای فراوانی انجام گرفته است. ضرورت خوانش اسلامی و اصیل از مفهوم معنویت و کاربرد آن در درمان آسیبهای روانشناختی یکی از پژوهشگران ایرانی را برآن داشته تا نظریهای با عنوان «رواندرمانگری چندبعدی معنوی» به جامعه علمی کشور ارائه کند.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، در این نظریه که توسط دکتر مسعود جانبزرگی، عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ارائه شده و پژوهشهایی نیز بر اساس آن صورت پذیرفته است، بر چهار میدان ادراکی انسان یعنی خود، مبدأ، هستی و معاد تأکید میشود که حوزه عمل رواندرمانگری چندبعدی معنوی را تشکیل میدهند.
در درمان چندبعدی معنوی فرض بر این است که غیرفعالشدن بعد معنوی باعث ارزیابیهای نادرست از موقعیتها، خود و جهان شده زمینه آسیبپذیری را برای انسان فراهم میکند. رواندرمانگری چندبعدی معنوی، درمانی است معنویتمحور که با اصیل دانستن خداجویی بهعنوان نیازی فطری، معنویتی خداسو را بهعنوان سیستمی برای قرار گرفتن این نیاز در هسته آن در نظر میگیرد و فعالسازی بعد معنوی را شیوهای مؤثر برای تعادل و تعالی روانشناختی میداند.
در نظریه درمان چندبعدی معنوی اصل نظری اساسی، عقلانیت فرض شده که خود شامل سه خرده اصل خودنظمجویی تعالی جویانه، خردسنجی و خردورزی است. خودنظمجویی تعالی جویانه به این معناست که انسان پس از آن که در نیازهای پایه به تعادل رسید (تعادل پایه)، نیازهای تعالیجویانه اش وی را برمیانگیزاند تا از آن چیزی که است فراتر رود و به سطح بالاتری از تعادل یا تعادل بهینه برسد. عقلانیت همراه با سه اصل یاد شده میدان ادراکی انسان را در برمیگیرد. این میدان ادراکی شامل چهار حوزه زیر است که در واقع حوزه عمل رواندرمانگری چندبعدی معنوی را تشکیل میدهد:
الف) اصول مربوط به مبدأ ادراکشده
ب) اصول مربوط به هستی ادراکشده
ج) اصول مربوط به خود ادراکشده
د) اصول مربوط به غایت ادراکشده یا معاد
در این نظریه سالمسازی و انطباق عمل با واقعیت از اصلاح باورهای یقینی درباره خداوند و خود آغاز میشود. این حرکت منجر به اصلاح خداپنداره و تبدیل آن به خداپنداشت و تغییر خودپنداره به خودپنداشت شده پایه نوعی سلامت روانی پایدار را فراهم میکند.
درباره این نظریه و نسبت آن با مقوله روانشناسی اسلامی با دکتر مسعود جان بزرگی، واضع این نظریه گفتوگویی صورت گرفته است.
روانشناسی اسلامی از نظر شما به چه معناست و اساساً چرا باید بهدنبال روانشناسی اسلامی باشیم؟
روانشناسی یک علم است و بهواسطه روش علمی هویت علمی خود را اثبات کرده است. وقتی میگوییم روانشناسی اسلامی یعنی از یک رویکرد مذهبی به تبیین پدیدههای روانی میپردازیم. هرچند روانشناسی اسلامی نیازی به قید اسلامی ندارد و برای غیرمسلمانان نیز کاربرد دارد، اما حداقل این است که مسلمانان حق دارند مانند سایر ادیان پدیدههای روانی را با توجه به مکتب خود تبیین کنند و در کنار صدها روانشناسی با رویکردهای مختلف این رویکرد نیز پذیرفته شده است.
در نظریه درمان چندبعدی معنوی از اندیشههای کسی الهام گرفتهاید؟
درمان چندبعدی معنوی مبتنی بر نظریه خاصی نیست. بلکه حاصل تلاشها و تمرینهای بالینی چندین ساله است که گزارههای اصلی آن مبتنی بر قرآن کریم و روایات و سیره اهلبیت است. از اندیشه کسی استفاده نکردم و بنا هم نداشتم از متن قرآن فاصله بگیرم.
تجربیات عملی و بالینی خودتان را در استفاده از این نظریه بفرمایید.
این تجربیات خیلی زیاد هستند و غیر قابل بیان. اما لازم است بدانیم که ما به شکل تجویزی به این درمان نرسیدهایم بلکه وقتی مراجعان ما با درمانهای دیگر روانشناختی مانند تحلیل روانی یا درمانهای شناختیرفتاری به نتیجه مطلوب دست پیدا نمیکردند ما به تجربه دریافتیم این روش معنوی میتواند گرهگشای جدی باشد.
این نظریه درباره کدام اختلالات بیشتر کاربرد دارد؟
این درمان اساساً برای درمان اختلالات اضطرابی طراحی شده است. اما بعد از پژوهشهای جدید و تغییرات جزئی برای درمان افسردگی نیز توانستیم آن را به کار ببریم. اخیراً نیز در یک پژوهش بهعنوان یک درمان فراتشخیص مورد استفاده قرار گرفت و اثربخشی آن ثابت شد.
بهطورکلی در پژوهشهای دینی و تولید نظریات مبتنی بر اندیشه اسلامی روششناسی صحیح چیست؟
روششناسی استفاده از متون دینی در هر علمی متناسب با آن علم است. در پژوهشهای دینی فرض بر این است که گزارههای اصلی مبتنیبر متون دینی یا حداقل مخالفت یا تضادی با آنها ندارد. این رویکرد نه به دلیل ابطالناپذیری گزارههای دینی است، چرا که چنین برداشتی با متون اصلی دین ناسازگار است. در متون دینی بهویژه اسلام بارها مخالفان به محاجه و بیان براهین دعوت شدهاند.
خداوند کریم در قرآن ابایی ندارد که بهصراحت بیان کند اگر میتوانید سورهای مشابه بیاورید. این یک تعارف و بازی نبوده است. بر این اساس ما فکر میکنیم روانشناسیای که از متون اصیل دینی قابل استخراج است، نگاه جامعتری به انسان خواهد داشت و تجربه نیز این را نشان داده است. در کل روش صحیح در اینجا بیش از هر چیزی روشهای کیفی و کمی و در برخی زمینهها روش اجتهادی است که در آن بر اساس پیوند بین مسأله و متون دینی معتبر به نتیجهای جدید دست مییابیم.
روش شما در تدوین این نظریه چه بوده است؟
در اینجا بیشتر از روش کیفی پدیدار شناختی بالینی و بهطور اختصاصی در درمان چندبعدی معنوی از روش پدیدارشناسی بالینی معنوی استفاده شده است. در این روش مشکلات ابتدا به متون دینی ارجاع داده میشوند. سپس با تدبر و تحلیل محتوای متون دینی پدیده بالینی تحلیل شده و در مراحل بعد نحوه مدیریت آن مورد بازبینی و تحلیل مجدد و سپس طراحی روش قرار میگیرد. بدیهی است در چند مرحله از کار اعتبار روشها و تبیینها با کارشناسان و یا از طریق تشکیل پنل تخصصی مورد بررسی قرار میگیرند.
انتهای پیام/
منبع: صبح نو