به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبایی، استاد جامعه المصطفی العالمیه(ص) روز گذشته 21 خرداد در کرسی نقد و نظر با موضوع «شفاعت از دیدگاه ملاصدرا و ابن تیمیه» در مجمع عالی حکمت اسلامی با تاکید بر اهمیت جایگاه این بحث گفت: موضوع شفاعت گاهی در بین خودیها هم مورد سؤال و شبهه است؛ نه اینکه این افراد وهابی باشند ولی عملا به علت انباشت و تکرار مسئله، این افراد هم مانند وهابیها فکر میکنند.
وی با اشاره به جایگاه بحث شفاعت در منظومه علوم اسلامی و اینکه بحث شفاعت جزء علوم کلامی، قرآنی و یا غیر آن است افزود: عموما محل نزاع میان امامیه و غیر امامیه در مباحث کلامی در این موضوع است، البته این موضوع گاهی با عدل الهی و مباحث فقهی نیز خلط میشود؛ گاهی شفاعت را به معنای عدل و در سنخ آن میدانند؛ فرق در این است که شفاعت مصطلح به ثبوت کیفر باز می گردد ولی در عدل الهی، به صورت معاوضه است؛ لذا در اینجا نفی عدل به این معناست که در آخرت انسان مجرم به اندازه گناهش عذاب میبیند و طبق عدل با او رفتار میشود یعنی اگر در دنیا کاری انجام ندادهاند باید معادل آن را در قیامت انجام دهند مثلا اگر روزه نگرفت کفاره آن را باید بدهد.
استا جامعه المصطفی(ص) با اشاره به مفهوم شفاعت با بیان اینکه در لغت این واژه ضمیمه شدن چیزی به چیز دیگر آمده است همچنین مقارنه دو چیز و وجود واسطه را ذکر کردهاند گفت: شفیع در شفاعت یا تکمیل قابلیت قابل و یا به مقصد رساندن است؛ امام علی(ع) شفیع را بسان بالی برای گناهکار معرفی کرده و فرمودهاند که «الشفیع جناح الطالب» است. قاضی عبدالجبار هم شفاعت را به معنای جلب منفعت و دفع مفسده دانسته است.
طباطبایی با بیان اینکه در قرآن هم بیش از ۳۰ مرتبه از شفاعت بحث شده و علامه طباطبایی حتی تعبیر مقام محمود را به معنای مقام شفاعت گرفته است ادامه داد: شفاعت در عرف و شرع دو معنای متفاوت دارد؛ گاهی معنای تخدیری و سازنده دارد و در لسان عام نیز شفیع را به کسی میگویند که موقعیت و نفوذ و قدرتی دارد و میتواند از گناه مجرم کم کند؛ در اینجا سؤال این است که آیا خدا تحت تاثیر مسائل عاطفی اجازه شفاعت میدهد که قطعا این امر منتفی نیست؛ بنابراین خداوند منزه از همه اوصاف ماسوی الله است و اگر در مرحله ثانی شفاعت غیر خدا مطرح است، عوامل دیگر مدنظر است.
طباطبایی با بیان اینکه همه آیات قرآن در مورد شفاعت ناظر به مباحث کلامی صرف نیست و مباحث فقهی و ... را هم در برمیگیرد ولی عمدتا در شیعه در علم کلام مورد بحث است بیان کرد: آیاتی که از منظر کلامی بحث نشده نشان میدهد که وجوه این مسئله به فعل اختیاری انسان باز می گردد و ربطی به فعل الهی و علم کلام ندارد.
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه شفاعت فقهی آن است که فردی در دنیا رابط میان دو نفر برای دفع ضرر و یا جلب منفعت باشد به دیدگاه ابن تیمیه پرداخت و تصریح کرد: ابن تیمیه که منبع الهامبخش فرقه وهابیت است بر خلاف مشهور، منکر شفاعت نیست زیرا مشهور اهل سنت شفاعت را منکر هستند ولی او آن را اصل مسلم اسلامی و پیامبر را شفیع خلق و صاحب مقام محمود میداند؛ البته اختلاف مسئله در اینجاست که آیا فقط پیامبر شافع است یا خداوند به افراد دیگر هم اجازه میدهد؛ وهابیت برخلاف مذاهب اسلامی شفاعت را ناروا میدانند، گرچه این اندیشه در آثار بخاری و مسلم و طبری و ... وجوب و جواز شفاعت را پذیرفتهاند هر چند در مقدار آن بحث دارند.
طباطبایی با بیان اینکه لب کلام ابن تیمیه این است که «ما باید شفاعت را از خدا بخواهیم و حق نداریم از خود شفعاء بخواهیم» تاکید کرد: او معتقد است که ما دو نوع شفاعت داریم؛ شفاعت منفی و مثبت؛ اینکه چیزی را از غیر خدا بخواهیم، منفی است زیرا هیچ کس توانائی این کار را ندارد و آیاتی هم ناظر به این مسئله را مورد استناد قرار میدهد مانند نفی واسطه قرار دادن بتها و شفاعت در معنای دوم هم این است که خدا شفیع مستقل در شفاعت است که آن را مثبت میداند.
طباطبایی بیان کرد: البته وی شفاعت را در مجموع طوری مطرح کرده که با تفکر اشعری سازگار است؛ وی نتوانسته از آیات شفاعت مباحث دقیق کلامی برداشت کند؛ وی در معانی توسل؛ اطاعت از پیامبر، توسل و دعای پیامبر و درخواست از ذات نبی را بیان کرده و آورده است پیامبر مستقلا نمیتواند، شفاعت کند، البته ما به لحاظ نقضی میتوانیم جواب دیدگاههای آنان را با آیات قرآن بدهیم ولی در روایات نمیتوانیم جواب بدهیم گرچه روایات زیادی در این مسئله داریم ولی چون به روایات بی اعتنا هستند و به آن ها خدشه وارد میکنند، نمی تواند مبنای مناظرات قرار بگیرد.
وی با اشاره به اینکه صدرالمتالهین در آثار مهم خود دلائل نقلی و عقلی در مورد شفاعت آورده است گفت: صریحترین بحث وی در اسفار و در تفسیر قرآن در مورد مبانی شفاعت است؛ آنچه شخص به واسطه آن شفیع میشود نوری است که توسط خدا بر جواهر وسائط القاء میشود یعنی خدا نوری به واسطه می دهد که او هم مانند خدا بتواند شفاعت کند و شفاعت هم مغفرت و فیض الهی است و به بندگانی می دهد که قابلیت تحمل آن را داشته باشند.
این محقق و پژوهشگر کلام افزود: از دید وی، شفاعت وساطت است که از نور الهی ساتع و افاضه میشود؛ او معتقد است که دنیا نمی تواند غایت ذاتی انسان باشد لذا برای سعادت انسان سعید و شقاوت انسان شقی باید نشئه ای باشد که آن ها بتوانند به آن علت برسند چون در دنیا موانع وجود دارد بنابر این شفاعت و توسل از نظام علت و معلول بیرون نیست و به غیرخدا ختم نمی شود.
طباطبایی اضافه کرد: او معتقد است که تاثیر شفیع نمیتواند علت اتفاقی باشد یعنی باید به علت اصلی خودشان برسند؛ صدرا سه دلیل عقلی آورده است؛ از جمله اینکه چون خدا عادل و حکیم است و ظلم از او سر نمی زند، اگر گناهی از افراد مومن سر بزند باید عذاب ببیند ولی این طور نیست که دائم در جهنم باشد.
این استاد حوزه بیان کرد: همچنین دلیل دیگر وی این است که چون زمان دنیا محدود است معصیتهای انسان مومن هم محدود است لذا باید عذاب این افراد هم محدود باشد ضمن اینکه مومنی که مرتکب معصیت کبیره شود، بهترین کار او ایمان به خدا و عمل صالح است و حسن فعلی و فاعلی اقتضاء می کند که به غایت و هدف خود برسد؛ او شفاعت را دو قسم شامل شفاعت حق و باطل میداند؛ پس اینطور نیست که ابنتیمیه گفته خدا به کسی اذن نمیدهد، بلکه قابل اگر به شرائط تام رسید، شفاعت به آنان اعطا میشود.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین رضانژاد، استاد حوزه علمیه در این نشست گفت: از دید صدرا، نفوس ناطقه ناقصه مشتاق به کمال عقلی، مرحومین و مقربان برای رسیدن به کمال بالاتر، اهل توحید معصیت کار، اهل شقاوت عملی و گروهی از مجرمین بعد از مجازات مشمول شفاعت هستند البته کسانی که نفس آنان غرق در گناه شده است مشمول شفاعت نیستند؛ همچنین مرحومین از دید ایشان کسانی هستند که مومن بوده ولی عمل صالح را عمل زشت مخلوط کرده ولی فطرت آنان سالم مانده است.همچنین حجتالاسلام والمسلمین میرزا احمد اسدی، استاد حوزه علمیه در سخنانی گفت: اصل شفاعت قابل انکار نیست، ولی آنچه منشا اختلاف میان علمای اهل سنت و شیعه است در شافعان است از این رو ابن تیمیه هم نمیتواند منکر شفاعت باشد، چون تصریحات قرآنی دارد.
وی با اشاره به تعبیری از علامه حسنزاده آملی اظهار کرد: ما از ایشان در مورد اینکه چرا صدرا مستقیما از شفاعت بحث نکرده است پرسیدیم و ایشان فرمود که مبانی شفاعت را میتوان از آثار صدرا بیرون آورد؛ لذا صدرا در کتب معقول خود اسم شفاعت را نیاورده، ولی از مبانی بحث میتوان به نتیجه غیر مستقیم رسید.
وی تاکید کرد: از نظر صدرا، شفاعت پارتیبازی نیست، بلکه دارای سلسله علل ذاتی و نیمه ذاتی است؛ او فرموده نظام دنیا، نظام شفاعت است مثلا اگر حبه بخواهد به گیاه تبدیل شود باید آب و نور خورشید واسطه و شفیع باشند و همین مسئله در امور معنوی وجود دارد و اگر قرار است انسانها به کمال خود برسند در هیمن دنیا هم شفیع می خواهند پس شفاعت در دنیا هم ساری و جاری است.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین علی زمانی، استاد حوزه گفت: اصل تصور مسئله شفاعت خودش هنر لازم دارد زیرا حقیقتی تشکیکیه و دارای مراتب است و از حیث زمان و افراد است، یعنی از برزخ شروع شده و تا نشئه قیامت و حتی لحظهای که قرار است درب جهنم بسته شود، وجود دارد، ولی این موضوع حقیقت قرآنی دارد و جالب اینکه شفعاء حتی میتوانند، اعمال انسان مانند نماز و قرائت قرآن و ... باشند، البته به شرط اینکه فطرت انسان بهم نخورده باشد که این قابلیت را نیابد.
وی تاکید کرد: دامنه شفاعت هم از خدا، پیامبر، ائمه شروع و تا حافظان و قاریان قرآن، حضرت عباس و اولیاءالله و بزرگان و علما و شهدا و حتی همسایگان را مشمول میشود.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا