تعیین نسبت دین و فرهنگ منوط به تبیین چیستی فرهنگ است
حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند: سخن گفتن از دین در کنار فرهنگ یکی از اشتباهاتی است که در ادبیات جامعه شناسی موجود، ما را در این ورطه انداخته است.
وی با بیان این موضوع که برای دستیابی به نظریه فرهنگی دین، باید به سه سوال اصلی چیستی فرهنگ، چگونگی پیدایش و تغییرات فرهنگ و نسبت دین با آن پاسخ گفته شود، افزود: پاسخ این سه سوال، بر بنیاد دینشناسی و جامعهشناسی استوار است.
وی ادامه داد: در بنیاد دینشناسی گستره و قلمرو دین، نسبت مدیریت دین با جامعه و پیدایش و تغییرات جامعه به خوبی مشخص میشود و وقتی این معنا مشخص شد، به دلیل اینکه فرهنگ یکی از ابعاد مهم جامعه است و نظریهای که نسبت به تغییرات و پیدایش جامعه دست پیدا میکنیم، سایه این نظریه است که روی چیستی و تغییرات فرهنگ میافتد.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت: بنابراین نظریه فرهنگی باید از یک نظریه بالاتری در خصوص فلسفه جامعهشناسی اسلامی پیروی کند و از منظر دینشناسانه یک رکن نظریه فرهنگی و از منظر جامعهشناسی اسلامی رکن دیگری از نظریه فرهنگی به دست میآید.
حجت الاسلام پیروزمند با تاکید بر اینکه باید این دو زمینه را فراهم کرد تا در مورد چیستی و چگونگی تغییرات فرهنگ سخن بگوییم، گفت: در نظریههای فرهنگی که در دوران معاصر مطرح میشود، سه رویکرد متمایز از هم وجود دارد: یک رویکردی است که متاثر از این نظریههای جامعه شناسی، تحولات فرهنگ را تقریبا جبری قلمداد میکند و نظریه دیگر این است، که شکلگیری و تغییرات فرهنگ را تحت تاثیر برآیند تمایلات توده مردم قلمداد میکند که هر دو نظریه با نواقص جدی رو به رو هستند و مهمتر اینکه با اندیشه دینی سازگار نیستند.
وی افزود: با پشت سر گذاشتن این دو نظریه، موضوع مهم در خصوص پیدایش و تغییر فرهنگ این است که عرصه فرهنگ، عرصه محدود و در عرض دین قلمداد نمیشود و سخن گفتن از دین در کنار فرهنگ یکی از اشتباهاتی است که در ادبیات جامعهشناسی موجود، ما را در این ورطه انداخته است.
حجت الاسلام والمسلمین پیروزمند در پایان بیان کرد: اگر از منظری که بحث شد به فرهنگ نگاه کنیم باید این نظریه و ایده را تعقیب کنیم، که دین چتری است که مجموع عرض و طول فرهنگ را پوشش و تحت تاثیر خود قرار میدهد، البته با این ملاحظه که فرهنگ سطوحی دارد و تاثیر دین در سطوح فرهنگ یکسان نخواهد بود.