تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 3979
تاریخ : ۱۹ اردیبهشت, ۱۳۹۷ :: ۱۲:۲۲
منظور از اسلامی‌سازی، تولید علوم انسانی نقلی نیست/ رویکرد اجتهاد محور؛ بهترین روش تولید علم بومی

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه با چند روایت که معلوم نیست اسناد آن به معصوم(ع) درست باشد نمی‌توان علم انسانی اسلامی تولید کرد گفت: ما وقتی از علوم انسانی اسلامی سخن می‌گوئیم منظورمان تولید علوم انسانی نقلی نیست.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک‌زاده، محقق و استاد حوزه علمیه و دانشگاه در گفت‌وگویی؛ با تقسیم معارف اسلامی به روبنایی و زیربنایی گفت: مجموعه علوم و معارف بُعد نرم‌افزاری تمدن اسلامی را شکل می‌دهند که دارای ابعاد مختلفی است.

وی افزود: یکی از خروجی‌های عقلانیت دینی، معنای زندگی است که در نوع زندگی اثر می‌گذارد لذا یکی از خروجی‌های نظام اسلامی، سبک زندگی است که متاثر از علوم و معارف روبنایی است و اگر این سبک تغییر کند بسیاری از مشکلات کشور حل می‌شود.

ملک‌زاده با بیان اینکه تولید علوم انسانی اسلامی در راستای تمدن اسلامی بسیار با اهمیت است افزود: تلاش‌هایی در راستای تولید علوم انسانی اسلامی چه در مصر و مالزی و ... صورت گرفته است که قبل از پیدایش انقلاب اسلامی ایران هم بوده است.

این محقق و مدرس حوزه علمیه ادامه داد: آنچه از انقلاب اسلامی در اختیار ما هست این است که کسانی در این مسئله تلاش کرده‌اند که با مباحث جدید آشنا بوده و عمدتا نیز رویکرد فلسفی داشتند؛ کسانی مانند آیت‌الله مصباح یزدی از ابتدای انقلاب و در حالی که هنوز طرح این مباحث در حوزه جایگاهی نداشت به فکر افتادند و در حوزه به فکر این نوع مسائل بودند و با حمایت‌های امام به مسائل تولید علوم انسانی می‌پرداختند اما مع‌الاسف به علت مشکلاتی نتوانسته‌ایم به جایگاه مطلوبی برسیم.

ملک‌زاده با بیان اینکه سنتی‌ها نیز در حوزه به این عرصه ورود کردند ولی اساسا تلقی درستی از علوم انسانی وجود نداشت، بیان کرد: مثلا شهیدصدر اقتصاد اسلامی را نوشت و این افراد نیز قصد نوشتن اقتصاد اسلامی را داشتند ولی مباحث خمس و زکات و ... را بازنویسی کردند و تصور کردند دانش اقتصاد پرداختن به احکام فقهی این مسائل است زیرا تلقی درستی از علم اقتصاد اسلامی نداشتند.

این محقق و پژوهشگر بیان کرد: در دوره بعد از جنگ حوزه، آرام آرام به این مباحث پرداخت ولی باز رویکردشان، عمدتا فلسفی بود و این رویکرد تا ده سال پیش هم  وجود داشت و همایشاتی که در این زمینه بود در حد مبانی فلسفی معطل می‌ماند.

وی افزود: بسیاری با استمداد از اندیشه شهید صدر به این نکته رسیدند که حلقه واسط میان مبانی فلسفی و علوم انسانی، اجتهاد است که البته به علت وجود معنای پوزتیویستی از دانش در ذهن شهید صدر، علم منتهی به نیازهای ناظر به ملت مسلمان شکل می‌گرفت ولی به معنای اصلی اسلامی نمی‌شد.

ملک‌زاده عنوان کرد: به موازات گرایشات فقهی و اجتهادی به تولید علوم انسانی، گرایشات دیگری نیز وجود داشت از جمله مطالعه متن قرآن و استخراج علوم انسانی اسلامی از متن قرآن و روایات و ارائه گزاره‌های نصوص بدون دخل و تصرف که این رویکرد در دوره فعلی نیز کمابیش مطرح است.

وی با طرح این پرسش که علوم انسانی موجود و دانشگاه‌ها و اندیشمندان موجود این علوم چه نسبتی با علوم انسانی اسلامی دارند بیان کرد: برای ورود حوزه به تولید علم می‌توان صور مختلفی را در نظر گرفت؛ یک تولید مستقیم و انحصاری علوم انسانی در حوزه و عدم دخالت نهادهای علمی دیگر، دوم: پشتیبانی و ورود اعانتی حوزه به تولید علوم انسانی و سه: همیاری و همکاری حوزه علمیه؛ یعنی تولید علوم انسانی با مشارکت همه نهادهای علمی باشد و حوزه نیز مبانی معرفتی را تولید کند که به نظر بنده نظریه سوم صائب و در وحدت حوزه و دانشگاه نیز یاری‌دهنده است.

ملک‌زاده در توضیح بیشتر این صورت‌ها عنوان کرد: اگر ورود حوزه و مشخصا مجتهدان به تولید این علوم مستقیم و منحصر بفرد باشد در هر حقیقت به این مسئله قائلیم که باید از صفر تا صد مسیر تولید علوم انسانی را طی کنیم و این کار تنها باید به وسیله مجتهدان انجام شود؛ لذا غیر حوزه نقشی در این کار ندارند و دانشگاهیان و سایر اصحاب دانش در جایگاه تولید نخواهند بود که به نظر بنده ناممکن و نامطلوب است.

این محقق و پژوهشگر اظهار کرد: مدافعان این نظر معتقدند که در شرایط کنونی سهم دانشگاه و اندیشمندان غیرحوزوی ما، ترویج و استفاده از تولیدات علوم انسانی غربی و بیشتر نقش توزیع‌کنندگی است؛ بنابراین حوزه باید تولید کند و بقیه همانند تولیدات غرب استفاده و آن را ترویج کنند.

ملک‌زاده با اشاره به صورت دوم گفت: در این صورت کار حوزه تولید گفتمان و پشتیبانی از تولید علوم انسانی است و کار دانشگاه پرداخت مستقیم به خود علم و تحقیق و نظریه‌‌پردازی مبتنی بر معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی و چارچوب ارزش‌شناسی اسلامی خواهد بود که شاید بتوان گفت آنچه از اقتصادنا بیرون می‌آید همین رویکرد دوم است یعنی اسلام مبانی معرفتی و هستی‌شناسی علوم را بیان می‌کند و کار تولید علم بر عهده غیرحوزویان است؛ در این صورت حتی استخراج مبانی نیز لزوما نیاز به تحصیل حوزوی ندارد.

ملک‌زاده عنوان کرد: بنده معتقد به دیدگاه سوم هستم، یعنی مشارکت و تعاون حوزه در تولید علم؛ یعنی نه صفر تا صد کار در دست مجتهدان است و نه صرفا معاونت در این مسئله دارند بلکه مجتهدان، مبانی را تولید می‌کنند و در عین حال در فرایند تولید این نوع علوم هم مشارکت دارند.

تولید علوم انسانی فرایندمحور است

وی با بیان اینکه تولید علم، پروژه نیست بلکه پروسه است و به شکل طبیعی رخ می‌دهد عنوان کرد: سخن در این است که علوم انسانی تولید می‌یابد یا تولد؛ این تفکر که علوم انسانی تنها جنبه خودرو دارند و تنها از راه تولد ایجاد می‌شوند زعم و پندار خام و نادرستی است و مایه چنین حرفی جهالت و یا تجاهل است.

این محقق و پژوهشگر علوم دینی با اشاره به تاثیر اسلام و مسلمانی بر علوم انسانی با بیان اینکه این تاثیر در سه جهت است تصریح کرد: اول اینکه خطوط کلی اندیشه اسلامی در جایگاه مبانی، مبادی و مکتب، پشتیبان و بسترساز علوم انسانی هستند که این تفکر امروز در مشرق زمین به خوبی پذیرفته شده و حتی در غرب نیز طرفداران قابل توجهی دارد.

ملک‌زاده ادامه داد: جهت دوم تاثیرگذاری این است که اسلام به عنوان منبعی از منابع معرفتی علوم عمل می‌کند؛ یعنی در کنار منابع معرفتی دیگر، نصوص دینی نیز یک منبع معرفتی به شمار می‌رود و جهت سوم این است که علوم انسانی را اقتضائی می‌کند و به آن جهت می‌دهد و بومی‌سازی می‌کند؛ لذا در این سه جهت اثرگذاری ویژه روی علوم دارند.

وی با اشاره به ویژگی‌های علوم انسانی اسلامی بیان کرد: این علوم در درجه اول اصول‌گراست؛ یعنی پایه این علم را اسلام شکل می‌دهد؛ دوم دارای منابع و روش‌های معرفتی متنوع است؛ یعنی روش گردآوری و داوری به حس و تجربه و روش تجربی منحصر نیست بلکه از عقل و وحی نیز استفاده می‌کند؛ (زیرا برخی می‌گویند نظریات قرآنی نمی‌توانند مورد آزمون باشند). سوم اقتضائی بودن و بومی کردن است و چهارمین ویژگی نیز نظام شبکه‌ای و روشمند بر این علم حاکم است.

وی با تاکید براینکه حتی نظریات قرآنی نیز می‌توانند مورد آزمون و خطا قرار بگیرند به سامان‌مندی علوم انسانی اسلامی تصریح کرد:  این علوم در چارچوب و مبانی اسلامی مبتنی هستند و البته مبتنی بر روش تحقیق هر علم و براساس تجربه و آزمون و خطا هستند؛ یعنی هم توسعه دانشی در کار است و هم بر مبانی اسلامی مبتنی می‌شوند.

ملک‌زاده ادامه داد: دانش اسلامی با چهار روایتی که معلوم نیست اسناد آن درست است یا نه ایجاد نمی‌شود و خیلی تخفیف بدهیم می‌توان دانش روایی را بر آن تعبیر کنیم.

این محقق و پژوهشگر بیان کرد: ما به دنبال علوم انسانی نقلی نیستیم بلکه دنبال تولید علوم انسانی اسلامی هستیم و قرار نیست صرفا آیات و روایات را فراروی خود بگذاریم و از آن مطلب به دست آوریم اگرچه آیات و روایات یک منبع بسیار خوبی برای این کار است.

ملک‎زاده تصریح کرد: اگر کسی با فقاهت و اجتهاد آشنا باشد بر این مسئله اذعان دارد که پرداختن به رویکرد فقاهت‌گرای خالص و بدون صبغه فلسفی به‌ویژه با تمرکز بیشتر بر مکتب اجتهادی قم افزون بر آن که ثبوتا ما را به بهره‌مندی از امکانات، فرصت‌ها و ظرفیت‌های شگرف و گران‌سنگ این رویکرد برای نظام‌سازی و تولید علم موفق می‌کند اثباتا نیز به عموم حوزویان حتی مخالفان فلسفه و جریاناتی از این دست این حس را می‌دهد که این وظیفه اسلامی و پروژه حوزوی است و در چارچوب واقعه و مسائل مستحدثه باید به آن اهتمام ورزید.

ملک‌زاده عنوان کرد: یکی از مهم‌ترین چالش‌های تولید علوم انسانی اسلامی، مسئله صحت انتساب این علوم به اسلام و اتصاف آن به قید اسلامی است که طبیعتا نیازمند موجه و مجوز است که در ادبیات فقه از آن به حجیت یاد می‌شود؛ بنابراین بهره‌گیری از دستگاه فقاهت و اجتهاد و حرکت مبتنی بر هنجارهای اجتهادی و اصول فقاهتی تنها راه دستیابی به علوم انسانی اسلامی دارای مهر تایید حجیت و صحةالاسناد الی الله و جواز الانتساب الی الاسلام است.

وی تاکید کرد: کم‌توجهی و نادیده گرفتن تفکر سنتی و فقاهت‌گرا در طیف‌بندی جریانات حوزوی در نسبتی که با علوم انسانی و اجتماعی دارند سبب می‌شود تا فضا برای بی‌تفاوتی جریان غالب در حوزه نسبت به این مسئله حیاتی مساعد شود و فرصت‌های ثبوتی و اثباتی نیز از دست خواهند رفت.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری مهر

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.