تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 4274
تاریخ : ۲۷ اردیبهشت, ۱۳۹۷ :: ۱۲:۳۷
شهید صدر متوجه نیاز زمان خود بود/ روش محمدباقر صدر در تفسیر قرآن

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه آگاهی به مقتضیات زمان از ابعاد شخصیتی شهید صدر بود، گفت: مشکل حوزه های علمیه ما در حال حاضر این است که به مقتضیات زمان آگاه نیستند.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، دومین نشست علمی «طلایه داران وحدت اسلامی؛ آراء و اندیشه های آیت الله شهید سید محمد باقر صدر» چهارشنبه 26 اردیبهشت در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در ابتدای این مراسم پیام آیت الله سید کاظم حسینی حائری قرائت شد.

شهید صدر روشی جدید در تفسیر قرآن ایجاد نمود

در ادامه این مراسم آیت الله محمدعلی تسخیری با ایراد سخنانی گفت: من کوچک ترین شاگرد مرحوم صدر هستم. ۲ نوع تفسیر قرآن بسیار مهم اند. تفسیر تجزیه ای یا تفسیری و تفسیر موضوعی. شهید صدر معنایی دیگر به روش موضوعی دادند. اگر تفسیر ما آیه به آیه باشد روش تفسیری است. اما اگر آیات مرتبط با یک موضوع جمع آوری شود و از همه آن ها یک برداشت انجام شد می شود روش موضوعی. شهید صدر روشی جدید در تفسیر قرآن را ایجاد نمودند. به این صورت که ابتدا باید موضوعی حیاتی و اساسی را انتخاب کنیم و پیش از پرداختن به آن خودمان فکر کنیم و نظریات مرتبط با این موضوع را بررسی کنیم و سوالات اساسی درباره این موضوع را در بیاوریم و در انتها به سراغ قرآن برویم.

وی افزود: این روش از تجربه انسانی شروع می کند و به نطق قرآن ختم می شود. مثلاً می خواهیم آزادی را در قرآن بررسی کنیم. نگاه می کنیم به مکتب سرمایه داری که در این باره چه می گوید. در ادامه می بینیم مارکسیست ها در این باره چه می گویند. سپس می بینیم قرآن در این باره چه می گوید. به تعبیر حضرت علی (ع) قرآن را به حرف آوریم. در این باره خیلی باید تأمل کرد. قرآن به این آسانی ها با کسی صحبت نمی کند. ایشان معتقد بود باید حرف اصلی قرآن را بفهمیم بدون این که متأثر از فکر دیگری باشیم.

آیت الله تسخیری عنوان کرد: تفسیر موضوعی که شهید صدر مطرح کردند به این گونه بود که گام اول را تفسیر ترتیبی می دانستند و تفسیر موضوعی را مرحله بعد می دانستند نه این که جایگزین آن باشد. ایشان می گفتند از خطبه ۱۵۸ نهج البلاغه این گونه بر می آید که به تفسیر موضوعی به این شیوه بپردازیم. ایشان در پاسخ به سوالی مبنی بر این که وقتی ما احکام فرعی مثلاً در حوزه اقتصادی داریم چرا باید به سراغ مکاتب اقتصادی برویم معتقد بود که در عالمی که پر از ایده های مکتبی است شما نمی توانید با یک حکم جزئی از یک مکتب خاص جواب گوی تمام این مسایل باشید. باید با یک مکتب به جنگ مکاتب دیگر رفت.

وی گفت: ایشان همچنین می گفتند از گفته های علما و مفسرین باید استفاده کنیم و نباید در این زمینه اهمال کنیم. ناظرین حرکت بشریت در راه تحقق حکومت الهی از دید قرآن ۳ طبقه هستند. طبقه اول انبیا، طبقه بعد ربانیون و طبقه سوم علما. کتاب خدا به این ۳ گروه امانت داده شده است. مرحوم صدر این مسأله را همیشه مد نظر داشتند.

آیت الله تسخیری در ادامه اظهار داشت: ایشان بحثی مختصر درباره مشکل اقتصادی انسان نیز مطرح کرده اند و آن این که مشکل اصلی اقتصادی انسان، کفر نعمت و ظلم انسان است. آیه ۳۲ سوره ابراهیم می فرماید هر آن چه انسان نیاز دارد به او داده شده است. در انتهای آیه می گوید اما انسان کفر نعمت و ظلم می کند. این مشکل اساسی است. در حالی که سرمایه داری می گوید مشکل اصلی انسان بخل طبیعت است. نیازهای انسان مدام بیشتر می شود اما طبیعت با این رشد انسانی هماهنگ نیست. در نتیجه باید جلوی رشد سریع انسان ها را بگیریم. یا مثلاً مارکسیست ها مشکل اصلی را تضاد میان اشکال تولید و روابط توزیع می دانند.

حوزه ها به مقتضیات زمان آگاه نیستند

در ادامه مهدی گلشنی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: مرحوم محمد باقر صدر جزو استثنائات زمان خود بودند. امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت شهادت ایشان صادر کردند، ایشان را مغز متفکر اسلام نامیدند. شهید صدر چند ویژگی بارز داشتند که این ویژگی ها کمتر در یک نفر به طور همزمان وجود دارند. نبوغ، شهامت، رفتار اخلاقی، جامع نگری و آگاهی به مقتضیات زمان از ابعاد شخصیتی ایشان بود. مشکل حوزه های علمیه ما در حال حاضر این است که به مقتضیات زمان آگاه نیستند.

وی در ادامه افزود: علامه طباطبایی، علامه جعفری و شهید مطهری و همچنین شهید صدر - که فراتر از یک بعد شخصیتی داشتند - متوجه نیازهای زمان بودند. شهید صدر در سن ۲۰ سالگی به اجتهاد رسیدند و در ۲۴ سالگی کتاب «فلسفتنا» را نوشتند. در زمان ایشان دو مشکل اصلی وجود داشت؛ یکی مارکسیسم و دیگری پوزیتیویسم که در آن زمان کمتر کسی به مشکل پوزیتیویسم واقف بود. به عنوان مثال سید جمال در مناظره با ارنست رنان وقتی رنان می گوید من پوزیتیویست هستم اهمیت این نکته را متوجه نشد و جواب او را به خوبی نداد.

گلشنی سپس عنوان کرد: نکته مهم دیگر جاذبه شهید صدر بود. الان نه در حوزه ها و نه در دانشگاه های ما جاذبه نیست. در سوئد با یک شخص لیبیایی ملاقات داشتم که می گفت در عراق با آیت الله صدر ملاقات و مباحثه داشتم. این شخص آن قدر تحت تأثیر شهید صدر در آن ملاقات قرار می گیرد و فی المجلس شیعه می شود. آن قدر تحول در این فرد حاصل شده بود که در سوئد به جنگ با مجاهدین خلق پرداخته بود به طوری که روزی حمله کردند و خانه اش را غارت کردند.

وی همچنین گفت: یک مورد دیگر را می شناسم که فردی آفریقایی و سنی بود. او می گفت در اولین صحبت با شهید صدر به قدری آرامش پیدا کردم که گویی از قبل او را می شناختم. ابتدا فکر کردم رفتار ایشان برای ظاهرسازی است اما آن قدر با من خوش رفتاری کرد که فکر می کردم اگر یک ماه با او بمانم شیعه خواهم شد. بسیار متواضع و همیشه متبسم بود.

گلشنی افزود: جامع نگری و زمان آگاهی در شهید صدر بسیار مهم است. در جهان اسلام یک عالمی کتابی نوشت و صریحاً از پوزیتیویسم دفاع کرد که شهید صدر کتاب اقتصادنا و فلسفتنا را در جواب این ها نوشتند. همچنین برای دولت پاکستان کتابی درباره ربا در بانک نوشتند. مسأله علیت در کتاب فلسفتنا قابل توجه است. پوزیتیویسم از ابتدای تکون علم جدید رواج یافت و آگوست کنت صریحاً گفت دو دوره را گذرانده ایم و وارد دوره تجربه گرایی شده ایم.

وی در ادامه گفت: شهید صدر معتقد بود که اگر بر اساس حس بخواهیم مبدأ علیت را بشناسیم اشتباه کرده ایم. چون حس و تجربه نمی تواند تعاقب دو امر که محسوس هستند را به دست آورد. البته ابن سینا قبلاً این نکته را گفته بود. شهید صدر معتقد بود اگر فکر در حدود تجربه اسیر باشد نمی تواند به عدم امکان اشیا از چیزی به طور کلی حکم کند. اگر اصل علیت را نپذیریم هیچ نظریه ای را نمی توان تثبیت کرد. شهید صدر به اصول ما تقدم متوسل می شد.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین اظهار داشت: مشکل اینجاست که در زمان ما در فیزیک ذرات به این نتیجه رسیده اند که نمی توانند مسایل مربوط به ابعاد کوچک اتم ها و ... را تبیین کنند. در نتیجه گفتند در این ابعاد شانس حاکم است. شهید صدر در کتاب فلسفتنا این مسأله را رد می کند. البته بعدها در کتاب «مبانی منطقی استقراء» نظرشان متفاوت شد. انیشتین و پلانک هم این مسأله را قبول نداشتند. در بحث استقراء شهید صدر معتقد بود با استفاده از حساب و احتمالات به یقین موضوعی می رسیم. ایشان سعی کردند خود اصل علیت را از طریق استقراء ثابت کنند. روش قیاسی را قبول داشتند ولی می گفتند کافی نیست. احکام ما تقدم را هم قبول داشتند و می گفتند بسیاری از احکام دینی مثل وجود خدا را می توان از طریق استقرا ثابت کرد.

وی سپس افزود: شهید صدر معتقد بود خلأیی که برای ۲۰۰۰ سال در فلسفه وجود داشت را حل کرده است. من معتقدم اگر ایشان زنده می ماندند و برخی تحولات فکری امروز را می دیدند نظرشان را قدری تعدیل می کردند. یک نکته بسیار مهم که اکثریت در ایران از آن غافل اند این است که می گویند هیچ وقت از طریق تجربه به قطعیت نمی رسیم. پلانک معتقد بود در هیچ موردی ما نمی توانیم مطمئن باشیم که آن چه امروز در علم قطعی است برای همیشه قطعی می ماند. قطعی برای پژوهشگر هیچ گاه ممکن نیست. بلکه ایده آلی است که همواره در مقابل چشم پژوهشگر وجود دارد. دایسون از فیزیک دانان معاصر می گوید طبیعت همواره با تازگی هایش ما را غافلگیر کرده است.

مهدی گلشنی در انتها گفت: بحثی که شهید صدر برای احتمالات مطرح کرد را امروز برخی فیلسوفان دارند دنبال می کنند که با در نظر گرفتن برخی شواهد تجربی مثلاً می گویند ۶۰ درصد احتمال وجود خدا را اثبات کردیم. در گذشته اثبات خدا از طریق عقل انجام می شد و امروز استقراء را برای این مسأله مورد توجه قرار داده اند. سوینبرگ در کتاب «خداوند وجود دارد» مباحثی از این قبیل را مطرح می کند.

سه ابتکار علمی شهید صدر

در ادامه آیت الله محسن اراکی به سخنرانی پرداخت. وی گفت: سخن پیرامون این شخصیت بزرگ دشوار است و برای سخن گفتن از هر بعد شخصیتی ایشان نیاز به زمان طولانی است. به ۳ ابتکار علمی ایشان اشاره خواهم کرد. البته ایشان ابتکارات زیادی دارند اما به عقیده من این ها مهم ترند. چون هر کدام از این ۳ ابتکار منشأ تحول بزرگی است.

وی افزود: ابتکار اول در رشته منطق است. حل مشکل جهش از جمع آوری اطلاعات و احتمالات برای رسیدن به یقین و این که بتوان پلی میان احتمال و یقین ایجاد کرد. این بحث مهمی است و جوابی به آن داده نشده است. شهید صدر توانستند با نظریه توالد ذاتی برای این مسأله قانونی را پیدا کنند. این کار تحولی در علم منطق به وجود آورد که به عقیده من هنوز درست شناخته نشده و در حوزه های علمیه ما هنوز این نکته را مورد توجه قرار نمی دهند. حتی اگر حرف درستی نیست باید مورد نقد قرار گیرد که بنده ندیدم حتی نقدی انجام شود. تا قبل از ایشان بر مبنای قواعد عقلی سعی داشتند استقراء را توضیح دهند.

آیت الله اراکی سپس گفت: ابتکار دوم شهید صدر بحثی فلسفی است که می تواند مبنای علوم جامعه شناختی نیز قرار گیرد و عبارت است از تفسیر قانون علیت در رفتارهای ارادی. این مشکل از دیرباز در فلسفه وجود داشته است. شهید صدر معتقد بود باید به ریشه قانون علیت توجه کرد که ریشه آن بحث امتناع ترجیح بلا مرجح است. نمی توانیم قانون علیت قطعی را در فعل ارادی پیاده کنیم. بنده در کتاب «علیت و آزادی» به تفصیل این مسأله را توضیح داده ام.

وی همچنین عنوان کرد: ابتکار سوم ایشان در علم فقه است. این که ما بتوانیم به فقه نظام دست پیدا کنیم و از فقه فردی بیرون بیاییم. فقهی که راهگشا برای بشر باشد و بتواند پرسش های انسان را پاسخگو باشد. تمام فقه ما ساختار یافته است و برای اداره جامعه طراحی شده است. در این نظام ایشان نظریه نظام اقتصادی شان را مطرح کردند و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی نیز نظریه سیاسی شان را هم به طور مختصر بیان کردند. خداوند ۲ نوع تکلیف برای ما مقرر نموده است. تکالیف فردی و تکالیفی که متوجه جامعه است که مهم تر است. جامعه یعنی حاکم و محکوم. در هر جایی فرمانروایی باشد و کسانی از او تبعیت کنند این جا جامعه شکل گرفته است.

آیت الله اراکی همچنین اظهار داشت: روایتی از پیامبر اکرم (ص) داریم که می فرمایند: برای امتی که از یک فرمانروای ظالم تبعیت کنند عذاب می خواهم. هر چند افراد این امت افراد درستکاری باشند. این ها فرمانروای ظالم را پذیرفته اند و با تمکین از او به او قدرت بخشیده اند؛ و من خواهم بخشید هر امتی را که از فرمانروای عادلی فرمان بپذیرند. هر چند در رفتارهای فردی شان گناهکار باشند. این روایت خیلی مهم است. یعنی امتی که در فقه فردی به وظایفش عمل کند اما در فقه اجتماعی عمل نکند هیچ سودی برایش نخواهد داشت. اما امتی که به فقه اجتماعی عمل می کند حتی اگر افراد آن امت به فقه فردی عمل نکنند مورد بخشش قرار می گیرند. مسأله شفاعت به همین نکته بر می گردد. صدها آیه و روایت شاهد بر این مطلب وجود دارد.

وی همچنین افزود: این همه آیاتی که پیرامون اطاعت خدا و رسول (ص) در قرآن آمده اشاره به پذیرش فرمانروایی خدا و رسول (ص) دارد. این یعنی فقه اجتماعی مبتنی بر فقه سیاسی. شهید صدر کار بزرگی در این زمینه انجام دادند. اگرچه در آثار قدمای ما این مسأله وجود داشت. در مباحث علم الاجتماع اسلامی این مسایل را به تفصیل مطرح کردیم. ما امروز به فقه اقتصاد، فقه سیاست، فقه فرهنگ، فقه بهداشت و ... نیاز داریم. فرهنگ چون مقوله ای اجتماعی است به فقه اجتماعی نیاز دارد و متفاوت از مسایلی است که به عنوان مثال در کتاب مکاسب محرمه مطرح شده است. در همه عرصه های اجتماعی باید فقه متناسب با آن را استخراج کنیم. در این صورت است که می توانیم انتظار یک جامعه صد در صد اسلامی را داشته باشیم.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری مهر

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.