حجتالاسلام اسلامی گفت: قرآن در چند لایه در خصوص اخلاق سخن میگوید، اولین لایه تصریح به هنجارهای اخلاقی است. بخشهای زیادی از قرآن کریم این طور در خصوص اخلاق سخن میگوید.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، هشتمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی نمایشگاه بینالمللی قرآن با عنوان «نگاه اخلاقی به قرآن؛ آموزهها و مسائل» با سخنرانی محسن جوادی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن اسلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب درنمایشگاه بین المللی قرآن برگزارشد.
رویکرد درجه اول و دوم به مباحث اخلاقی قرآن
محسن جوادی به عنوان سخنران اول نشست گفت: بحث نگاه اخلاقی به قرآن را دو نوع میتوان پیش برد. ابتدا باید تعریفی از اخلاق ارائه داد، اخلاق از اینجا شروع میشود که انسان میتواند به انحا مختلفی زندگی کند و همه اینها زندگی خوب نیست، از این رو او میکوشد که زندگی خوب را بیابد و این مسئله اصلی اخلاق است.
وی تصریح کرد: حیات اخلاقی وجوه مختلفی از جمله هنجارها دارد و جستوجوی بایدها و نبایدها بخشی از فهم اخلاقیات قرآنی است. فضایل و رذایل بعد دیگری از اخذ راهنمایی اخلاقی از قرآن است و همچنین باورهای خوب و بد لایه دیگر این مباحث را تشکیل میدهد و هر کدام از این لایهها مباحث گستردهای را در بردارند.
جوادی با بیان اینکه بیان اخلاقی قرآن همواره مستقیم نیست، گفت:قرآن برخی اوقات با ارائه یک داستان به فضایل و رذایل اخلاقی میپردازد و برای مثال در خصوص مردمی صحبت میکند که دائم شک و تردید دارند و انسان میفهمد که زندگی توام با تردید زندگی خوبی نیست. در خصوص اهمیت فضایل و رذایل نیز میتوان به قرآن رجوع کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم ادامه داد: یک نوع از پژوهشهای اخلاقی در زمینه در قرآن کریم درجه اول بوده و به خود راهنماییهای اخلاقی مربوط میشود. این پژوهشها بسیار بنیادیناند و باید توجه داشت که کل قرآن کتاب اخلاقی است، هرچند بتوان احکام اخلاقی و ... را در آن تفکیک کرد.
وی افزود: فعالیت دومی که میتوان کرد، درجه دوم است که در اینجا میتوان نگاه قرآن به اخلاق را کاوید، در این مرحله نمیخواهیم از راهنمایی اخلاقی استفاده کنیم، بلکه میخواهیم در خصوص خود اخلاق در قرآن بررسی کنیم و در اینجا پرسیده میشود که معرفت اخلاقی در قرآن ماخوذ از متن و یا عقل است؟ سوال دیگر این است که از نظر قرآن حکم اخلاقی مجعول جوامع است و یا حقیقتی مستقل از خواست جوامع. سوال دیگر این است که اخلاق در عالم انسانی جاری است و یا در خصوص خدا هم صادق است و از دید قرآن فعل خدا نیز مشمول اخلاق است و یا خیر.
جوادی تصریح کرد: ما دو رویکرد عمده به حوزه اخلاق در قرآن کریم میتوانیم داشته باشیم، بخشی که من میخواهم استفاده کنم و راهنمایی بگیرم، آموزههای اخلاقی یعنی آموزههایی که مرا به حیات بهتر رهنمون میشود و به قول ارسطو زندگیی که انسان را به خداوند نزدیک میکند را میسر میسازد. از این حیث قرآن سرشار از خوبی، بدی، فضایل، رذایل و باورهای مناسب و نامناسب با زندگی اخلاقی است. از حیث دیگر بسیاری از اندیشمندان غیر مسلمان فعالیتهای خوبی در خصوص فرااخلاق در قرآن کردهاند و این بحث و مرحله دیگری در این زمینه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان اینکه ارتباطی وثیقی بین باور و عمل در قرآن وجود دارد، گفت: با مسئله به صراحت در آیات قرآن بیان شده است که وقتی کسی گرفتار یک رفتار بد میشود، باورهای انسان نیز تغییر میکند و به کذب خدا میانجامد.
لایههای اخلاقی قرآن
حجتالاسلام اسلامی به عنوان سخنران بعدی این نشست در آغاز مطالب خود گفت: در سنت تفسیری ما مفسران از آغاز تا انجام قرآن را تفسیر میکردند و به تدریج تفسیر موضوعی قرآن شکل گرفت، نگاههایی شکل گرفت که چگونه میتوان به قرآن نگریست. برخی نگاه علمی، عرفانی و حتی انقلابی به قرآن داشتند. در کنار این نگاهها باید از نگاه اخلاقی هم سخن گفت.
وی با طرح این پرسش که نگاه اخلاقی قرآن چگونه است؟ گفت: اولین کسی که به این سوال پرداخت نگاهی کانتی به اخلاق داشت و از الزام اخلاقی و عناصر معنوی مسئولیت در قرآن صحبت کرد. افراد دیگری معتقدند که مستقیم به سراغ قرآن روی میآورند و رویکرد فلسفه یونانی دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: قرآن در چند لایه در خصوص اخلاق سخن میگوید، اولین لایه تصریح به هنجارهای اخلاقی است. در آیات زیادی چنین آمده است که اینکارها را انجام داده و این کارها را انجام ندهید. از جمله اینکه متکبرانه بر زمین گام نگذار، آرام گام بگذار، آرام سخن بگو و... بخشهای زیادی از قرآن کریم این طور در خصوص اخلاق سخن میگوید.
اسلامی افزود: در سطح دیگر قرآن کریم خداوند به منش آدمهایی اشاره میکند که مقبول هستند، آیه «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا: و بندگان خدای رحمان کسانیاند که روی زمین به نرمی گام برمیدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ می دهند» (الفرقان، ۶۳) نمونهای از این آیات است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه در سطح دیگر علم النفس اخلاقی در قرآن مطرح است، گفت: برخی از آیات در خصوص سرشت اخلاقی انسان هستند و در حالت طبیعی بیان میکنند که انسان زودرنج است، وقتی دچار مشکل شود ناامید میشود، انسان موجودی عجول است و ...
اسلامی ادامه داد: اما یک سطح دیگری است که عمیقترین سطح آموزههای اخلاقی در قرآن است. در قرآن داستانهای زیادی آمده است که در بسیاری مواقع بن مایه اخلاقی دارند و مهم استنتاج و شکار این بن مایههاست و برخی از این آیات تن به شکار نمیدهند. یک مورد داستان حضرت ابراهیم(ع) است و این که عذابی قرار است به سراغ قوم لوط بیاید. در این آیات بیان میشود هنگامی که ابراهیم آرام(ع) آرام شد، با خدا مجادله کرد. در تلقی سنتی ایمان یعنی اطاعت، ابراهیم که ابو الانبیا و به تعبیر کیرکگورد شهسوار ایمان بود، چگونه با خدا مجادله میکند و کوتاه هم نمیآید؟ ما میبینیم ابراهیم که پیامبر برگزیده خداست به او اعتراض میکند و مقام خدایی مانع نمیشود که به خدا اعتراض کند، او را منع نمیکند و میگوید من تصمیم خود را گرفتهام، به نظر میرسد خدا به اخلاقی میخواند که در عین حال تسلیم در مقابل فرمان الهی اعتراض هم ممکن باشد.
وی افزود: داستان دوم موسی(ع) و عبد صالح است آنچه از این داستان استنتاج میشود و تفاسیر به آن اشاره کردهاند، آن است که اگر این همراهی تا قیامت ادامه داشت، اعتراض موسی هم ادامه داشت و حق اعتراض موسی محفوظ بود. سرشت اطاعت از سوی موسی نسبت به کسی که علمش لدنی است، او را محق میکند در مقابل هر رفتاری که غیر اخلاقی است، اعتراض کند.
کشف نکات اخلاقی قرآن نیازمند دقت است/ بدون اخلاق انسانی نخواهد ماند
جوادی در بخش دوم سخنان خود گفت: در بیانات قرآن این لایهها وجود دارد. در خصوص نکتهای که دکتر اسلامی در خصوص جواز مجادله با خداوند بیان کردند، تردید دارم که مهمترین نکته اصلی در خصوص داستان حضرت ابراهیم(ع) این باشد. با اصل رویکرد دکتر موافقم که اصل پیام اخلاقی مستقیما در داستان ها بیان نشده است و باید دقت بیشتری کرد. در داستان دیگر در خصوص ماجرای حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) پیام اخلاقی محل مناقشه خواهد بود، قطعا پیام اخلاقی این نیست که اگر ما الهامی شنیدیم فرزند خود را قربانی کنیم، در کنار این آیه آیات زیادی هستند که ما را از قتل نفس باز داشتهاند.
وی تصریح کرد: من اصل حرف ایشان را می پذیریم که لازمه عقل، گاهی احتجاج با خداوند هم هست و این چیز بدی نیست، اما آیا آن طور که در داستانی که دکتر گفتند این به عنوان ارزش اخلاقی عنوان شده است، قابل تامل است. گاهی ممکن است فضایی ایجاد شود که چون در غرب استقلال اخلاقی مطرح شده است، باید چنین برداشتی داشته باشیم و این قابل تامل است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: پارهای اوقات برخی از مباحث داستان نیست هم نکات اخلاقی زیادی وجود دارد، برای مثال میتوان به آیه «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ: که واقعا انسان دستخوش زیان است»( العصر، ۲) اشاره کرد. از ابنعباس نقل است که در خصوص این آیه برای اوض این سوال ایجاد شد که چرا انسان در خسر است و نه ضرر و بعد از لغتشناسان پرسیده است و گفتهاند ضرر چیزی است که به خاطر گذشتن وقت ایجاد میشود اما سرمایه باقی میماند، اما در خسران هم زمان و هم سرمایه از دست میرود، از این رو انسان اگر اخلاقی زندگی نکند، چیزی از خود انسان نمیماند و این در حالی است که به نظر میرسد در ظاهر این آیات بحث اخلاقی مطرح نمیشود و بحث انسانشناسانه است.
جوادی در پایان گفت: تفسیر اخلاقی قرآنی بستگی به این دارد که انسان با چه سرمایهای به سراغ قرآن برود و اینکه چه کسی با چه رویکردی به قرآن بپردازد، در دستاورد او از قرآن تاثیر خواهد داشت.
مسئولیتپذیری مهمترین محور اخلاقی قرآن است
اسلامی نیز در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه اگر قرار باشد یکی از آموزهای اخلاقی قرآن برجسته شود، این آموزه مسئولیتپذیری است، گفت: از نظر قرآن هر یک از انسانها مسئول هستند و به تفسیر برخی بر اساس آیه «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ: به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده فساد در خشکی و دریا نمودار شده است تا [سزای] بعضی از آنچه را که کرده اند به آنان بچشاند باشد که بازگردند» (الروم، ۴۱) حتی همه مشکلات زیست محیطی زاده رفتار انسان است. آیه «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا: کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده اند [وقتی] فرشتگان جانشان را می گیرند می گویند در چه [حال] بودید پاسخ می دهند ما در زمین از مستضعفان بودیم می گویند مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید پس آنان جایگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامی است» (النساء، ۹۷) هم در همین راستاست.
وی افزود: هنگامی که مسئولیت را چنین در قرآن برجسته ببینیم، این مسئولیت ملتزم آگاهی، انتخاب و اعتراض خواهد بود و داستان موسی و عبدصالح میخواهد این را بگوید، موسی قول داده است اعتراض نکند اما بارها اعتراض میکند، آیا این نشان نمیدهد که انسان مسئولیتمدار است؟ موسی حق دارد بپرسد کشتن یک بچه در دایره فهم اخلاقی من نمیگنجد.
وی در پایان گفت: سومین داستان ذبح فرزند حضرت ابراهیم(ع) است. خلاصه داستان این است که حضرت ابراهیم(ع) به فرزند خود میگوید من در خواب دیدهام که تو را میکشم، حضرت اسماعیل(ع) میگوید پس مرا بکش که ابراهیم اقدام میکند و خدا منع میکند. نکته این است که وقتی ابراهیم اقدام و خدا مانع میکند، ظاهرا قضیه تمام شده است اما این داستان میتواند ذهنیت اخلاقی ما را فعال کند، چرا خدا مانع ذبح میشود؟ مفسران گفتهاند دستور به ذبح جز دستورات امتحانی بوده، در این صورت چرا ابراهیم پذیرفت فرزند بیگناه خود را بکشد؟ جالب است بدانید برخی متفکران مانند ابنعربی تا اینجا پیش میروند که میگویند ابراهیم(ع) اشتباه کرده است، او در خواب دید که فرزند خود را میکشد و باید آن را تاویل میکرد در حالی که خواست او را بکشد. در کنه بسیاری از قصص ساده قرآنی نکات عمیق اخلاقی وجود دارد که نیاز به تاملات بسیاری دارد.
انتهای پیام/