حجتالاسلام خسروپناه ضمن تبیین مباحثی در زمینه فلسفه بیان کرد: یکی از مباحثی که اخیرا به وجود آمده فلسفههای مضاف است که بخش عمده آن به زبان متخصصان است و متخصص آن فن که قبلا متخصص اقتصاد، فیزیک و ... بوده و با فلسفه پیوند نداشته است، اکنون این پیوند را برقرار میکند و از فلسفه در آن دانش و صنعت خود استفاده میکند که همین مسئله کارامدی فلسفه را به دنبال دارد.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ فلسفه همواره در هندسه علوم از جایگاه رفیعی برخوردار بوده چه این که وقتی در منابع دینی و اسلامی نیز غور میکنیم میبینم که جایگاه عقل بسیار مورد تأکید است، برای نمونه میتوان کتاب «الکافی» تألیف ثقة المحدثین کلینی را دید که فصل اول این کتاب که از جمله معتبرترین کتب شیعه و جزو کتب اربعه متقدم محسوب میشود، با کتاب «العقل و الجهل» آغاز شده و همین نکته بیانگر اهمیت علوم عقلی است و ائمه (ع) نیز بر این مهم بسیار تأکید داشتهاند.
امروزه نیز شاهد مکتبهای مختلف فلسفی در شرق و غرب عالم هستیم که دوران مختلفی را گذراندهاند و اکنون نیز مسائل جدیدی در این زمینه به وجود آمده است، چنان که شاهد به وجود آمدن مدرنیته هستیم و نقش فلسفه نیز در به وجود آمدن این پیشرفتها غیر قابل انکار است، همچنین مباحثی نظیر فلسفههای مضاف را داریم که از قبیل: فلسفه طنز و یا فلسفه اقتصاد و ... هستند که اینها نیز جای تأمل دارد. به منظور بررسی فلسفه، کارکردهای آن و نقشی که در جامعه امروز ایفا میکند و برای واکاوی مطالب فوق گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران صورت گرفته است که در ادامه مشروح بخش اول این گفتوگو تقدیم میشود؛برای شروع بحث و تبیین مباحث اولیه تعریفی از فلسفه ارائه بفرمایید و توضیح دهید که به نظر شما فلاسفه غربی و اسلامی به دنبال چه اهدافی بودهاند؟
این مسئله خوب است اما کاری که در گروه فلسفه پژوهشگاه انجام دادیم و کتابی هم به نام «فلسفه برای کودکان» منتشر شد این گونه بود که مفاهیم پیچیده فلسفه مانند علیت، سنخیت، رئالیزم معرفتی، برهان صدیقین و ... را به زبان کودک تبدیل کردیم، در کتاب با کمک یکی از «بدایة الحکمة» علامه طباطبایی را به زبان کودک پیش دبستانی درآوردیم؛ یعنی به مربی آموزش میداد که چطور میتواند بدایه را به کودک پیش دبستانی آموزش دهد.
این کار آزمایش شده و جواب هم داده است، در واقع این مفاهیم منتقل شد و مباحثی مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، وجود ذهنی، علت و معلوم، حادث و قدیم، متقدم و متاخر و اقسام تقسیمات وجود و ... مطرح شد، بدون این که از این اصطلاحات استفادهای شود. این کار البته از این جهت از اهمیت برخوردار است که موجب ایجاد پیوند بین فلسفه با توده مردم میشود.
اشاره کردید که هنوز پیوند بین عالمان و فلاسفه آن طور که شایسته است به وجود نیامده، چگونه میتوانیم شاهد این اتفاق باشیم؟
روشی که انتخاب کردیم و پنج سال نیز در پژوهشگاه حکمت و فلسفه آن را پیاده کردیم این بود که مفاهیم و اصطلاحات مشترکی که بین فلسفه و علوم دیگر است را در معرض بحث قرار دادیم، مثلا فیزیک دانان واژه ماده را دارند، فلاسفه نیز واژه ماده را دارند، فیزیکدانان ماده در فیزیک را توضیح میدادند و فلاسفه نیز ماده در فلسفه را تبیین میکردند و بعد از آن وجوه اشتراک و افتراق در آنها معنا میشد و یک همزبانی به وجود میآمد.
یا مثلا فرض کنید در حوزه زیستشناسی که مسئله تکامل در زیستشناسی و حرکت جوهری در فلسفه وجود دارد و این دو به صورت تطبیقی بحث میشد و گفتوگوهای پیرامون موضوعات به ظاهر مشترک نیز مطرح میشد، ولو در معنا متفاوت بود؛ لذا این روش، روش خوبی است که بتوان باب گفتوگو را بین این دو دسته از عالمان با فلاسفه باز کرد و از این جهت ارتباط را ایجاد کرد.
ادامه دارد...
منبع: ایکنا