تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, جامعه و فرهنگ
شماره : 5782
تاریخ : ۳۰ تیر, ۱۳۹۷ :: ۱۶:۲۷
افول دین‌داری سنتی، ظهور اشکال تازه دین‌داری

نشست «بررسی جامعه‌شناختی وضعیت دین‌داری در ایران» هفته گذشته با حضور دو تن از پژوهشگران جامعه‌شناسی، آقایان جبار رحمانی و صابر جعفری در کانون اندیشه جوان برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، در این نشست رحمانی ابتدا مسأله «افول دین‌داری‌های سنتی» را مطرح کرد و گفت: تغییر شرایط زندگی، تغییر ذهنیت‌ها و تغییر دانش‌ها، نگاه‌های افراد به دین را تغییر می‌دهد؛ دین‌داری سنتی و تاریخی‌ای که نهادهای سنتی دین حاملش هستند، امروز دیگر آن قدرت و آن سیطره را در حیات اجتماعی افراد ندارد.

او نگاهش به تغییرات دین‌داری در ایران را این‌گونه توضیح داد: مسأله تغییر دین در ایران یک مسأله به‌شدت پیچیده‌ای است. چون با یک ساختار سیاسی و تاریخی کلانی مواجه می‌شود که ما ازیک‌طرف نهادهای مسلط دینی داریم و ازیک‌طرف در حکومت دینی زندگی می‌کنیم. مسأله این است که با تغییر دین به یک تعبیری مواجه نیستیم. آدم‌ها دین را در زندگی‌شان ازلحاظ اعتقادی، فکری، آیینی، تجربه‌های دینی، محتوای فکری‌شان و حتی پیامدهای دین‌دار بودن به اشکال مختلفی تجربه می‌کنند که مجموع اینها می‌شود سبک دین‌داری یا اخلاق یا دین‌ورزی. ما در یک موج جدیدی از دین‌داری در ایران هستیم که خود مسوول آن موج هستیم، موج دین‌داری حاکمیتی و سیاسی.

جعفری درباره سخنان رحمانی گفت: ایشان خیلی سریع رفتند به‌سوی چرایی این ماجرا و خیلی سریع رفتیم به‌سوی سیاسی شدن دین در جامعه ما. البته هیچ‌کس نمی‌تواند این موضوع را انکارش کند؛ اما نمی‌شود این‌قدر سریع مسأله را پشت تبیین علّی سیاسی آن را مخفی کرد. اول باید دید خود این تکثر چیست و آیا می‌شود از این تکثر یک نخ تسبیح پیدا کرد. پژوهش‌ها چنین چیزی را نشان نمی‌دهند که واقعاً مسأله سیاسی منجر به تکثر شده باشد. اتفاقاً شاید انقلاب اسلامی آن سرفه ورود ما به تجدد را تسهیل کرده باشد. حال سؤال این است که آیا خود انقلاب اسلامی تکثر را به وجود آورده یا ورود به تکثر را تسهیل کرده یا فقط همزمان بوده و با آن همبستگی داشته است.

رحمانی در پاسخ، عوامل متعددی را در تغییر دین‌داری دخیل دانست و ادامه داد: انقلاب اسلامی با یک قشر حاکمی که درونش بود شکل گرفت و آن قشر روحانیت بود؛ روحانیتی که گفتمان غالبشان فقاهت بود. فقه هم عرصه فرمال دین است. ولی مسأله این است که جامعه لزوماً راه آنها را نرفت؛ ما بالاترین مشارکت دینی را نه در نماز جماعت صبح و ظهر و عصر در مسجد که در ایام عزاداری داریم، یعنی همان چیزی که علمای بزرگ دین همیشه با آن مشکل داشتند. لذا ما در جامعه بعد انقلاب دچار یک فربگی دین شدیم ولی مسئله این بود که آن وضع طبیعی نبود. در انقلاب یک فضای متفاوتی است و آدم‌ها در شرایط انقلابی‌اند و یک نوع فوران احساس جمعی درونش هست و معمولاً در این حالت اشکال دینی و آیین‌های دینی برجستگی بیشتری پیدا می‌کنند. ما یک پیک پیدا کردیم یعنی جامعه شیب برداشت به سمت تجربه‌های بیشتری از شاخص‌های دین‌داری؛ ولی بعدازاین یک دهه یعنی بعد از 68 و رحلت امام، جامعه نرمال شد.

جعفری در ادامه ایده خودش را درباره تحولات دین‌داری در ایران را که حاصل پژوهش خودش است توضیح داد: امکان ندارد فرد با آن جامعه‌پذیری دینی که قبل از نوجوانی برایش به وجود آمده، با همان به سرانجام برسد. بیش از هر چیزی برای فهمیدن این وضعیت متکثر، آن نقاط عطفی که ما را از جامعه‌پذیری اولیه‌مان منعطف می‌کند و ما به یک نوع دیگری از دین‌داری روی می‌آوریم مهم است. یعنی تعلیق گریزناپذیر از آن جامعه‌پذیری اولیه دین‌داری در حال افزایش است. تعلیق از آن دین‌داری اولیه و جست‌وجوی راه‌حل‌هایی برای دست‌یابی به یک قرار جدید. خیلی اوقات هم به یک قرار جدید در وضعیت دین‌داری نمی‌انجامد؛ ما در بررسی‌مان گونه‌هایی را داریم اسم آنها را حیرانی گذاشته‌ایم. یا انواع و اقسام بازتعریف دین در چارچوب‌های جدید؛ در چارچوب آرامش، عافیت‌طلبی، عرف و...

رحمانی در ادامه بیان کرد: اگر بُعد پیامدی و مکارم اخلاقی که دین باید در من ایجاد کند را نگاه کنیم، به نظر می‌رسد تفاوت مهمی که بین این نسل جدید متهم به بی‌دینی و نسل قبلی اتهام‌زننده وجود دارد، این است که نسل جدید تکلیفش با خودش روشن است و می‌داند چه می‌خواهد و صادق است. اگر این نسل بی‌دین است که محصول همین جامعه است؛ یعنی همه این نهادهای سنگین لطف کنند و خلع سلاح شوند و باید همه‌شان تعطیل شوند. چون نشان دادند که کاری نکردند. پس مسئله این است که تغییر دین اینجا اگر به‌عنوان یک برچسب منفی است و اتهام بی‌دینی است، من شخصاً با آن موافق نیستم چون می‌گویم سیاسی است؛ اما در پژوهش‌های محدودی که در آن مشارکت داشتیم، نسل جدید در میانگینش بی‌دین نیست و کاملاً متدین است. شاید نماز نخواند اما دروغ نمی‌گوید و طبق الهیات ما درست است که نماز خواندن مهم است، اما در انتها مهم است که انسانی با آن مکارم اخلاقی باشی. لذا سخت است قضاوت این‌که چون نماز نمی‌خواند متهم به بی‌دینی است. مدیران به‌دلیل تأخر فرهنگی این را درک نمی‌کنند.

جعفری در پاسخ گفت: وظیفه جامعه‌شناس این نیست که درباره صورت‌بندی آرمانی دین صحبت کند. این صورت‌بندی آرمانی متولی دارد و این‌که دین چیست و می‌خواهد چکار کند، این را آنها باید بگویند و من جامعه‌شناس که حق ندارم این را بگویم. ساختن انسان اخلاقی که آقای رحمانی از آن سخن می‌گویند، این انسان ساختن، همان است که آن تکثر و تغییر از او برمی‌خیزد. این‌که بگوییم نسل جدید تکلیف‌شان مشخص است، اتفاقاً پژوهشی که ما انجام دادیم بیان می‌کند که بلاتکلیف هستند. حتی اگر پیامدی نگاه کنیم آیا وضعیت امروز کانسپت سعادت را تأمین می‌کند؟رحمانی در ادامه جامعه ایران را یک جامعه همچنان دینی توصیف کرد و توضیح داد: مثلاً فلان تعداد کلیسای خانگی پیدا شد یا چند سال پیش کسی در جنوب ایران ادعای خدایی کرد و پیروانی داشت یا مثلاً در کرج کعبه درست کردند که مردم به حج بروند و... همه اینها نشان می‌دهد جامعه تا اطلاع ثانوی در جست‌وجوی دین است و همه اینها در پارادایم دین در حال انجام شدن است. جامعه همچنان در جست‌وجوی معنویت برای خودش هست.

جعفری تحلیل رحمانی را لیبرالیستی دانست و گفت: در اینجا بحث ناخودآگاه به سمت مسائل اخلاقی می‌رود و به نظر من این یک تحلیل لیبرالیستی از ماجرا است. کسی که سیاست‌گذار جمهوری اسلامی ایران است، نمی‌تواند با چنین توصیفی از وضعیت کنونی ایران کنار بیاید. وقتی بین معنویت و دین خلط می‌کنیم، در آن موقع سیاست‌گذار هم سردرگم خواهد شد. آیا هیچ مشکلی نیست و ما فقط به آن سمتی برویم که مثلاً این تکثر را مشکلش را حل کنیم تا آدم‌ها بتوانند اخلاقی با هم رفتار کنند؟

رحمانی در پاسخ گفت: من یک سؤال بپرسم. ایشان گفتند که این تلقی‌ها درونمایه‌های لیبرالی دارد. در آن‌طرفش چه درونمایه‌هایی دارد؟ می‌توان گفت درون‌مایه توتالیتر. من حرفم این نبود که رها کنیم و هرکه هر کاری می‌خواهد بکند. من میگویم این تمنا وجود دارد و این دیگر کار حکیمان و بزرگان دینی ماست که بهترین الگو را به آدمها نشان بدهند.

جعفری نقدی بر تحلیل‌هایی که جامعه ایران را دین‌دار نشان می‌دهد انجام داد و گفت: یک اشکال جدی درباره همه پژوهش‌های دین‌داری وجود دارد: وقتی از دین‌داری کسی صحبت می‌کنیم، «فرد» جدی می‌شود. به همین دلیل است که پژوهش‌های کنونی کماکان آمار بالایی از دین‌داری نشان می‌دهند. دین به‌عنوان مقوله فاهمه دارد بین من و شیوه ارتباط من با دنیا واسطه‌گری می‌کند. شاید الان پژوهش کنیم و 90درصد دین‌دار به‌دست آوریم اما آن واسطه‌گری از بین رفته است.

رحمانی در انتها پیشنهادهای سیاست‌گذارانه خودش را ارائه داد و گفت: اگر به من باشد به جمهوری اسلامی می‌گویم دست از سر مردم بردار و مردم زندگی‌شان را درست می‌کنند و اگر بخواهم تبیینی نگاه کنم عامل اصلی اختلال در زندگی و هویت‌ها سیاست‌های رسمی ماست.جعفری در تکمیل پیشنهاد رحمانی گفت: خیلی از سیاست‌گذاری‌های دینی ما شکست خوردند. اردوهای جهادی را در نظر بگیرید. چون فضا غیررسمی است و آن‌قدر واسطه می‌خورد تا به ساحت رسمی برسد، بسیار موفق‌اند و روزبه‌روز بالنده می‌شوند و آن‌هایی که نهادی‌اش می‌کنند روزبه‌روز شکست می‌خورند. البته منکر کار نهادی نیستم ولی اقتضائات زیادی دارد.

انتهای پیام/

منبع: صبح نو

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.