تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, یادداشت ها
شماره : 6056
تاریخ : ۷ مرداد, ۱۳۹۷ :: ۹:۳۵
تأثیر دین در تمدن‌سازی/ عقل و علم در پرتوی دین تمدن‌ساز می‌شوند

شاکرین، معرفت بخشی را نخستین موضوع در تمدن سازی دین عنوان می کند و خاطرنشان می شود: دين الهي مهم ترين منبع معرفت آموز و آگاهى آفرين است که در عرصه های خداشناسی، هستی شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، فرجام شناسی، راه شناسی و راهنما شناسی ایجاد معرفت می کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حمیدرضا شاکرین، استاديار گروه منطق فهم دين پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در مقاله «گستره دين و الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» می نویسد: بنياد قرارگرفتن اسلام براي تـدوين الگـوي پيشـرفت مبتنـي بـر مبـاني ديـن شـناختي متعددي است.

وی اضافه می کند که الگوي اسلامي ايراني پيشرفت با دو سطح از مباني دين شناختي ارتباط برقرار مي كند؛ در لايه زيرين آن دسته از مباني و زيرساخت هاي نظري قرار دارند كه توجيه گر ساخت الگو بر اساس دين مبين اسلام مي باشد. در لايه زبرين مباني تمدن ساز و الگودهنده اسلام واكاوي مي شود تا در ساخت الگوي اسلامي ايراني پيشرفت به كار گرفته شود.

شاکرین، معرفت بخشی را نخستین موضوع در تمدن سازی دین عنوان می کند و درباره آن خاطرنشان می شود: دين الهي مهم ترين منبع معرفت آموز و آگاهى آفرين است که در عرصه های خداشناسی، هستی شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، فرجام شناسی، راه شناسی و راهنما شناسی ایجاد معرفت می کند.

وی ادامه می دهد: مجموع آموزه هاي ديني در عرصه هاي یاد شده، دست مايه هاي ارزشمند و بديل ناپذيري جهت توليد علم ديني و نرم افزار تربيت انسـان و اداره جامعـه، تمـدن سـازي و الگـوي پيشرفت فراهم مي آورد. افزون بر آن دين نقش نيرومندي در شكوفاسازى خرد و رهاسازى آن از گرفتار آمدن در دام عوامل لغزنده، انحراف انگيز و مزاحمت آفرين دارد.

وي سپس به تبيين لغزشگاه هاى انديشه پرداخته و موارد زير را به عنوان علل رخـداد خطا در فكر و انديشه بشر از ديدگاه قرآن يادآور مى شود؛

1 - تكيه بر ظن و گمان به جاى علم و يقين.

2 - ميل ها و هواهاى نفسانى.

3 - شتاب زدگی.

4 - سنتگرايى و گذشته نگری.

5 - شخصيت گرايى.

این استاد دانشگاه یادآور می شود؛ افزون بر نشان دادن لغزشگاه هاى انديشه و راه چاره آن، دين حق از راه هاى ديگـری به رشد و شكوفايى خرد آدميان مدد مى رساند؛ نخست، انگيزش و دعوت به سوى تفكر، انديشه و خردورزى. دوم، تأييد و تقويت آموزه هاى عقلى از طريق نقل. سوم، سمت و سودهى به عقل و خرد و فعال ساختن آن در جهت صحيح و مفيد بـه حـال بشريت. چهارم، پشتيبانى احكام عقلى چون دين تضمين كننده و پشتيبان احكـام و دسـتورات عقلی است. بدين معنا كه وقتى عقل عملى ما، فضايل اخلاقـى را بـه عنـوان وظـايف انسانى از ما درخواست مى كند چه ضمانت اجرايى براى انجام چنين دستوراتى وجود دارد؟ در شرايط عادى اگرچه وجدان اخلاقى مؤثر است، ولى در نها يـت ـ به ويژه در شرايط خاص ـ اين ديانت و اوامر و نواهى الهـى اسـت كـه مـا راوادار به انجام وظايف خود خواهد ساخت.

استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هدف گذاري را دومین موضوع در تمدن سازی دینی بر می شمارد و می گوید: يكي از نيازهاي اساسي انسان و تمـدن بشـري تعيـين هـدف اسـت. يك مطلب اساسى در تمدن اين است كه چه چيز بايد هدف تمدن و هدف بشـريت و هدف اجتماع باشد. قطعاً پيامبران توانستند هـدف مشخصـى را عرضـه بدارنـد و يـك تمدن هدفدار به وجود آورند در حالى كه بشر امروز هنوز نتوانسته است هدفى بـراى تمدن خويش عرضه بدارد.

وی اضافه می کند: برخى از محققان برآن اند كـه عصـر مـا عصـر بـازنگرى وبازگشت به دين است زيرا دو قائمه بزرگ مادى گرى و مادى نگرى يعنى پوزيتيويسـم در زمينه انديشـه و علـم و سوسياليسـم و ليبراليسـم در زمينـه عمـل و اقتصـاد و جامعه گردانى شكست خورده است و بـراى بشـر رنجديـده امـروز مجـال تأمـل در معنويات و بازگشت به سنت هاى مينوى كه جامع ترين مصـداق آن دين اسـت، فـراهم گرديده است.

شاکرین، سومین امتیاز دین برای تمدن سازی را قانون گذاری می داند و تأکید می کند: دين اسلام در عرصه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتمـاعي و... انسـان بـه قانون گذاري پرداخته است. امام خميني(ره) نیز در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود آورده «اسلام... در تمام شئون فـردي و اجتمـاعي و مـادي و معنـوي و فرهنگـي و سياسـي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته ولو بسـيار نـاچيز در تربيـت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقـش دارد، فروگـذار ننمـوده اسـت.»

این استاد، از نظام سازی به عنوان دیگر مؤلفه مهم دین برای تمدن سازی یاد می کند و خاطرنشان می شود: دين اسلام افزون بر بيان اهداف، احكام، نظام مناسب سياسي اقتصادي... نيـز ارائـه داده است. به باور امام خميني احكام شرعي حاوي قوانين و مقررات متنوعي است كه يـك نظام اجتماعي را مي سازد. در اين نظام حقوقي هرچه بشر نياز دارد فراهم آمـده اسـت.

وی اذعان می کند: البته مراد از نظام سازي لزوماً اين نيسـت كـه اسلام همه نظامات مختلف زندگي مانند نظام اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگـي رابه صورت مدون در اختيـار نهـاده اسـت، بلكـه آيـين اسـلام درون مايـه هـاي جـامع و منسجمي دارد كه از آن ها نظامات خاص و معيني قابل استنباط و استخراج است.

استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، برنامه دهي را مؤلفه پایانی دین برای تمدن سازی عنوان می کند و می نویسد: از ديگر برون دادهاي دين جامع اسلام ارائه پاره اي برنامه ها و شيوه هاي اجرايي در امـور زندگي دنيوي است.

البته وی برای اثبات سخن خود به این سخن امام راحل «البته مسيحيت راجع به تدبير مدن و راجع به سياست مدن و راجع به كشورها و راجع به اداره كشورها برنامه ندارد. گمان نشود كه اسلام هم مثل آنها برنامه ندارد.» تکیه می کند و اذعان می دارد: در عين حال بايد توجه داشت كه منظور از برنامه دهي ديـن لزومـاً ايـن نيسـت كـه اسلام همه برنامه هاي ريز و درشت مربوط به امـور و عرصـه هـاي زنـدگي بشـر را بـه صورت مدون در اختيار نهاده، علم و عقل بشري را از كار انداختـه اسـت بلكـه آيـين اسلام در عين اين كه در مواردي برنامه ها و شيوه هاي اجرايي خاصي را ارائه كرده با درون مايه هاي جامع و منسجم و اصول و هنجارهايي كه دارد و نيـز بـا مجـال دادن و فعال ساختن علم و خرد و تدبير انساني بسترساز توليد برنامه هـا و شـيوه هـاي اجرايـي خاص و معيني است كه با اصول و اهداف اساسي آن در زمينه پيشـرفت ايـن جهـاني وكمال و سعادت جاوداني انسان هماهنگ و كارآمد باشد.

شاکرین، جمع بندی و نتیجه گیری خود را این گونه عرضه می کند؛ شناخت گستره دين تعيين كننده حدود و چگونگي مراجعه به دين در ساخت تمـدن و الگوي پيشرفت است. البته هدف نهايي ديـن سـعادت فرجـامين اسـت و تنهـا بـه ميزاني كه دنيا مي تواند در كار آخرت امداد كند يا مزاحم واقع شود، مـورد توجـه دين قرار مي گيرد. بر اساس اين رويكرد مرجعيت دين در ساخت تمدن و پيشـرفت تنهـا در جهت هم سازي آن با غايات كلي و سعادت فرجامين است و بيش از ايـن نمـي تـوان از دين استمداد جست.

وی اضافه می کند: در نگرش جامع ديـن الهـي بـه كمـال و سـعادت دنيـوي و اخـروي انسـان بـه نيكوترين وجه ممكن مي پردازد. در اين نگرش صلاح و فساد دنيـايي افـزون بـر نقـش مقدماتي براي فلاح و شـقاوت اخـروي خـود نيـز از ارزش و اهميـت نفسـي و ذاتـي برخوردار است. البته مرجعيت جامع و فراخ دين به معناي كنار نهادن علم، تجربه و خرد بشري نيست، بلكـه عقل بشري خود يكي از منابع دين است و دين احياگر، پرورش دهنده و جهت بخش عقل مي باشد. در نگرش جامع بسياري از مشكلات به ويژه امور متغير را بايد با كمك خـرد، تجربـه و دانش بشري حل كرد لكن از عقل و علم در پرتو اصـول و هنجارهـاي دينـي اسـتفاده مي شود و نبايد ميان روش هاي برگزيده با احكام ديني تعارضي وجود داشته باشد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.