تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, سياست, یادداشت ها
شماره : 6096
تاریخ : ۸ مرداد, ۱۳۹۷ :: ۹:۳۶
چرا رابطه شورای همکاری خلیج فارس با ایران هر روز سردتر می‌شود/ اتحاد جهان اسلام بدون اتحاد ایران و عربستان بی‌معناست

عربستان سعودي در رقابت هاي میدانی منطقه اي نتوانسته بر سیاست هاي منطقه اي ایران فائق آید و به نظر می رسد ابزار قدرتمندي که بتواند ایران را در موضع ضعف قرار دهد در اختیار ندارد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، هادی ویسی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه پیام نور در مقاله «واکاوي چالش هاي ژئوپلیتیکی رابطه شوراي همکاري خلیج فارس با جمهوري اسلامی ایران و تأثیر آن بر جهان اسلام» می نویسد: منطقه خلیج فارس خاستگاه و هسته مرکزي در جهان اسلام است. دو قدرت برتر جهان اسلام یعنی عربستان سعودي و جمهوري اسلامی ایران در کرانه هاي شمالی و جنوبی این منطقه ژئوپلیتیکی واقع شده اند. رقابت و اختلافات ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی این دو قدرت منطقه اي پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و به تدریج بر ابعاد آن افزایش یافت.

وی ادامه می دهد: به لحاظ تاریخی روابط این دو واحد فضایی ـ سیاسی به سه دوره قابل تقسیم است که پیچیده ترین آن در دوره معاصر روي داده است. دوره نخست که همزمان با شکل گیري شوراي همکاري و سال هاي آغازین انقلاب اسلامی ایران است با دوره جنگ ایران ـ عراق برابري دارد. در این دوره عربستان سعودي و همپیمانانش در شوراي همکاري به دنبال کمک به عراق براي تضعیف بیشتر ایران و فرسایشی شدن جنگ و تضعیف قدرت ملی هر دو کشور عراق و ایران بودند. در دوره دوم در دهه 1990 علیرغم تلاش براي نزدیکی بیشتر دیپلماتیک ایران و کشورهاي شوراي همکاري به دلیل وجود چالش هاي ژئوپلیتیکی پایدار میان قدرت سیاسی کرانه شمالی و جنوبی خلیج فارس توفیق زیادي حاصل نشد. در دوره سوم که با شروع سال هاي نخست هزاره سوم آغاز شده است بیش از گذشته چالش هاي سیاسی، ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی میان دو قدرت منطقه اي ایران و عربستان سعودي وجود دارد.

این استاد دانشگاه می نویسد: نتایج تحقیق نشان می دهد رقابت و تنش میان روابط ایران و عربستان سعودي بسیار عمیق، گسترده و پایدار است و به راحتی امکان مصالحه، اتحاد و همگرایی در منطقه ژئوپلیتیکی هسته مرکزي جهان اسلام وجود ندارد. بر این اساس همگرایی و اتحاد در جهان اسلام جایی که هسته مرکزي و قدرتهاي جهان اسلام در مناقشه هستند بسیار بعید و دور از دسترس است و نمی توان چشم انداز روشنی را براي آن ترسیم کرد.

ویسی در ادامه مقاله خود نقش شورای همکاری خلیج فارس در روابط با ایران را مورد بحث قرار داده و تصریح می دارد: شوراي همکاري خلیج فارس از آغاز در برابر جمهوري اسلامی ایران موجودیت یافت و به تدریج بر ابعاد رقابت و تنش میان دو واحد سیاسی به ویژه بین ایران و عربستان افزوده شد. در دهه نخست شکل گیري شوراي همکاري رابطه این دو واحد سیاسی متأثر از جنگ ایران و عراق بود. این جنگ باعث شد تا عربستان سعودي در مشغولیت دو قدرت رقیب منطقه اي خود (ایران و عراق) بتواند ساختار امنیتی و سیاسی جدیدي را در چهارچوب شوراي همکاري براي امنیت، قدرت و اتحاد بیشتر در میان کشورهاي شبه جزیره عربستان(غیر از یمن) ایجاد کند.

وی اضافه می کند: تعارض ایدئولوژیک با ایران و تلاش براي ظاهر شدن در جایگاه رهبریت جهان عرب از سوي عربستان سعودي باعث شد تا از ماه هاي نخست جنگ این کشور به همراه همپیمانان خود در شوراي همکاري کمک هاي پیدا و پنهان زیادي را به رژیم بعث کنند. هر زمان که ارتش عراق در موضع ضعف و شکست در برابر ایران قرار می گرفت این همکاري ها تشدید می شد اما آنان احساس می کردند که پیروزي صدام حسین در جنگ می تواند موازنه قدرت در جهان عرب و به ویژه کشورهاي عربی جنوب غرب آسیا را به هم بزند و خطر عراق قدرتمند براي شوراي همکاري کمتر از پیروزي ایران در جنگ نیست؛ بنابراین با توجه به فرصت ها و تهدیدات جنگ ایران ـ عراق براي شوراي همکاري سران این شورا خواهان جنگی بودند که در وهله اول نتیجه جنگ طرف پیروز و شکست خوردهاي نداشته باشد و دوم این که جنگ بتواند توان، امکانات و قدرت دو کشور ایران و عراق را به عنوان دو قدرت رقیبت براي شوراي همکاري تضعیف سازد. ازاین رو از نگاه سران شوراي همکاري در آن زمان مادامی که دامنه جنگ به کشورهاي حوزه جنوبی خلیج فارس کشیده نشود جنگ فرسایشی میان عراق و ایران در راستاي منافع شورا بود.

این استاد دانشگاه توضیح می دهد: شوراي همکاري در دوره جنگ تحمیلی اگرچه در برخی نشست ها و اجلاس مواضع ضد ایرانی به طور علنی آشکار کرد اما همه اعضاي شورا نگاه واحدي به موضوع جنگ ایران و عراق نداشتند. این موضوع در نیمه دوم جنگ(چهار سال پایانی جنگ) بیشتر نمایان شد. کشورهاي امارات متحده عربی به دلیل پیوندهاي تجاري گسترده با ایران و کشور عمان به دلیل منافع مشترك اقتصادي و امنیتی در تنگه هرمز سعی در بی طرفی در جنگ داشتند در حالی که کشورهاي کویت و عربستان سعودي حمایت آشکار از عراق در پیش گرفته بودند. سیاست بحرین و قطر حمایت نسبی غیر آشکار از عراق بود.

وی ادامه می دهد: در دوره دوم یعنی در سال هاي پس از جنگ ایران و عراق و دهه پایانی سده بیستم اگر چه دو واحد سیاسی تلاش کردند به یک دیگر نزدیک شوند و روابط سیاسی و دیپلماتیک را گسترش دهند اما چالش هاي سیاسی ریشه دار و عمیق و تعارض هاي ایدئولوژیکی و مناقشات ارضی و مرزي میان ایران و اعضاي شوراي همکاري چیزي نبود که به آسانی و با رفت وآمد چند مقام عالی رتبه سیاسی حل و فصل شود. در این دوره علیرغم بهبود روابط ایران با کشورهاي عضو شوراي همکاري خلیج فارس اما همچنان چالش هاي بزرگی پیش رو عادي سازي این روابط وجود داشت که مهم ترین آن ها عبارت بودند از:

1 - از ابتداي دهه 1990م، سران شوراي همکاري در بیانیه هاي اجلاس سالانه خود بر تعلق جزایر سه گانه(ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به امارات متحده عربی تأکید و نسبت به حاکمیت ایران بر این جزایر اعتراض داشتند. این در حالی است که ایران این جزایر را جزء لاینفک قلمرو سرزمینی و حاکمیت خود می داند و اقدام شوراي همکاري را خلاف قوانین بین المللی و حسن همجواري می داند.

2 - ایران با نگرش به این که دشمن اصلی جهان اسلام رژیم اشغال گر قدس است مخالف روند صلح اعراب و اسرائیل در این دوره بود.

3 - ایران با نگرش به این که امنیت منطقه اي خلیج فارس باید به دست دولت هاي محلی خلیج فارس ایجاد و تأمین شود مخالف هرگونه دخالت و حضور قدرت هاي فرامنطقه اي در خلیج فارس است. این در حالی بود که حمله عراق به کویت زمینه افزایش بی سابقه حضور نظامی ایالات متحده در خلیج فارس را فراهم کرد. این حضور بی سابقه با حمایت کشورهاي عضو شوراي همکاري و با در اختیار قرار دادن برخی از فضاي کشورهاي عضو به نیروهاي نظامی ایالات متحده تسهیل و تشدید شد. عقد قراردادهاي دوجانبه و تمرین هاي نظامی مشترك میان ایالات متحده و تعدادي از کشورهاي عضو شوراي همکاري عامل دیگري بر ایجاد حس بی اعتمادي و نارضایتی بین ایران و شوراي همکاري شده بود.

ویسی دوره سوم را اینگونه تشریح می کند: در دوره سوم یعنی دو دهه آغازین هزاره سوم رابطه شوراي همکاري و به ویژه عربستان سعودي با جمهوري اسلامی ایران بسیار پیچیده و غامض تر از دوره هاي قبل است. به گونه اي که علاوه بر پایداري چالش هاي دوره دوم جنگ سردي میان دو قدرت جهان اسلام یعنی ایران و عربستان سعودي در مقیاس منطقه اي به وجود آمده است که نظام ژئوپلیتیکی منطقه مرکزي جهان اسلام را تحت تأثیر قرار داده است. مهم ترین ویژگی هاي ژئوپلیتیکی میان شوراي همکاري و ایران در این دوره عبارت اند از:

1 - در این دوره شاخص ها و مناسبات ژئوپلیتیک جنگ سرد یا ژئوپلیتیک ایدئولوژیک میان دو قدرت منطقه اي ایران و عربستان سعودي در منطقه جنوب غرب آسیا حاکم است. آنان این منطقه را به قلمروهاي نفوذ خود تقسیم کرده اند. هر یک از آن ها قلمروهاي ژئوپلیتیکی را براي خود تعریف کرده اند و سعی در به چالش کشیدن قدرت رقیب و محدود کردن حوزه نفوذ رقیب دارند.

2 - آنچه را که ایران «کشورهاي محور مقاومت»(ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین) می نامد، پیوستگی جغرافیایی از ایران تا سواحل دریاي مدیترانه تشکیل می دهد که در حوزه علایق ژئوپلیتیکی ایران قرار دارد اما مخالفان جمهوري اسلامی ایران آن را «هلال شیعی» می دانند که ایران با اندیشه ژئوپلیتیک شیعی در بخش سنتی جهان عرب نفوذ کرده است. عربستان با ادعاي رهبري در جهان عرب در تلاش براي تأثیرگذاري و نفوذ در کشورهاي عربی هلال شیعی است و ایران با حمایت خود از جنبش مردمی بحرین و حوثی هاي یمن به دنبال نفوذ در قلمرو ژئوپلیتیکی عربستان است.

3 - در گفتمان ژئوپلیتیک ایدئولوژیک منطقه اي نظریه هلال شیعی در راستا پروژه ایران هراسی وشیعه هراسی در منطقه و جهان است. بر اساس واقعیت هاي میدانی آن طوري که گفته می شود شیعیان در یک منطقه هلالی شکل که به صورت یکپارچه باشند قرار نگرفته اند. سوریه یک کشور اهل سنت است و شیعیان این کشور به عنوان علویان جمعیت حداقلی هستند( 13 درصد جمعیت سوریه) که در مورد شیعه بودن آن ها اختلاف نظر زیادي وجود دارد بنابراین این کشور یک کشور شیعی محسوب نمی شود. وجود گروه هاي اهل سنت در عراق، سوریه و لبنان و همچنین گروه هاي مسیحی در این کشورها برخلاف واقعیت هاي نظریه هلال شیعی است. جنبش حماس و ساکنان باریکه نوار غزه کاملاً سنی مذهب هستند.

4 - به نظر می رسد عربستان سعودي و مخالفان جمهوري اسلامی ایران ریشه تغییر موازنه ژئوپلیتیکی منطقه اي به نفع ایران را باید در قدرت بومی ایران و حمایت این کشور از دولت هاي مقاومت جست وجو کنند. بر این اساس نظریه هلال شیعی و ژئوپلیتیک شیعه گرا نمی تواند تحولات منطقه اي را به خوبی توضیح دهد.

5 - باید توجه داشت که ایدئولوژي انقلابی با آرمان هاي جهان نگري ایران که ماهیت ضداستکباري دارد خواهان رویارویی با عربستان سعودي و شوراي همکاري نیست اما به دلیل آن که شوراي همکاري هم پیمان غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا در منطقه است و عربستان سعودي به عنوان کشور متمول و مدعی که درصدد گسترش حوزه نفوذ خود و رهبري در جهان اسلام و جهان عرب است با جمهوري اسلامی ایران دچار تضاد منافع شده و در مقابل ایران ایستاده است.

6 - قدرت نظامی بومی ایران و به ویژه قدرت موشکی و پروپاگانداي ایران هراسی به ویژه در پرونده هسته اي ایران باعث شد تا کشورهاي شوراي همکاري و به ویژه عربستان سعودي و امارات متحده عربی بر اساس گفتمان ژئوپلیتیک جنگ سرد و ایدئولوژیک به رقابت تسلیحاتی با ایران بپردازند. در این راستا قراردادهاي بسیار هنگفتی با ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه براي تأمین تسلیحات پیشرفته هوایی و زمینی منعقد کرده اند که علاوه بر تقویت بنیه نظامی و امنیتی خود منافع دولت هاي غربی را تأمین می کنند.

7 - کشورهاي عضو شوراي همکاري هم پیمان ایالات متحده و تا حدودي زیادي تابع و وابسته به سیاست هاي ایالات متحده در منطقه هستند. از این رو تحلیل رابطه اعضاي شوراي همکاري با ایران بدون در نظر گرفتن سیاست هاي ایالات متحده کامل نیست. فراز و فرودهاي رابطه شوراي همکاري با جمهوري اسلامی ایران تا حدود زیادي تابع قبض و بسط سیاست هاي آمریکا در قبال ایران بوده و تنش موجود در روابط ایران و آمریکا بر روابط ایران با همسایگانش نیز سایه افکنده است.

استاد دانشگاه در جمع بندی این بخش از صحبت های خود تأکید می کند: در مجموع در سال هاي اخیر در پی موفقیت هاي ایران در سوریه، عراق و لبنان و حل پرونده هسته اي باعث گشایش هاي ژئوپلیتیکی و افزایش وزن ژئوپلیتیکی ایران شده و منافع شوراي همکاري و به ویژه عربستان سعودي را به خطر انداخته است.  ناکامی هاي ژئوپلیتیکی عربستان سعودي در این کشورها و همچنین تداوم بحران یمن و پایداري جنش مردمی بحرین باعث شده است تا عربستان سعودي به دنبال ایجاد چالش هاي ژئوپلیتیکی جدید براي ایران باشد که نمونه اخیر آن حمایت از استعفاي سعد حریري نخست وزیر لبنان به بهانه دخالت ایران در لبنان و پیروي حزب اﷲ از ایران بود.

وی همچنین اذعان می دارد: برخلاف دوره هاي قبل که ساختار ژئوپلیتیکی منطقه خلیج فارس در سه ضلع قدرت ایران، عراق و شوراي همکاري بود در دوره جدید ساختار نسبتاً دو وجهی پیدا کرده است. به گونه اي که سواحل شمالی خلیج فارس متشکل از دو کشور بزرگ و پرجمعیت منطقه یعنی ایران و عراق با محوریت ایران یک ضلع و کشورهاي شوراي همکاري در سواحل جنوبی با محوریت عربستان سعودي ضلع دوم مناسبات امنیتی و رقابت هاي قدرتی را تشکیل داده اند.

ویسی می نویسد: عربستان سعودي که در رقابت هاي میدانی منطقه اي نتوانسته بر سیاست هاي منطقه اي ایران فائق آید سعی در استفاده از اقدامات و فشارهاي نهادهاي بین المللی شوراي همکاري، اتحادیه عرب و سازمان همکاري اسلامی علیه ایران شد. با تلاش هاي بی وقفه دولت سعودي و همراهی کشورهاي ضعیف و وابسته به حمایت هاي مالی عربستان ایران به بهانه دخالت در کشورهاي عربی یا حمله به سفارت و کنسولگري عربستان در تهران بارها محکوم شد اما این اقدامات از انتشار بیانیه و محکومیت ایران فراتر نرفت و به نظر می رسد که عربستان ابزار قدرتمندي که بتواند ایران را در موضع ضعف قرار دهد در اختیار ندارد.

استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه پیام نور در پایان مقاله خود چنین جمع بندی می کند: مناسبات سیاسی و ژئوپلیتیکی دو طرف کرانه شمالی و جنوبی خلیج فارس در دوره جدید از جنس تقابل و رویاروي آشکار و کامل است. به گونه اي که در این دوره مناسبات ژئوپلیتیکی میان دو قدرت جهان اسلام از جنس ویژگی هاي ژئوپلیتیکی جنگ سرد منطقه اي و نظام ژئوپلیتیک ایدئولوژیک است که دامنه رقابتی آن تقریباً در سراسر غرب آسیا فرا گرفته است. رقابت و میدان داري ایران و عربستان در تحولات ژئوپلیتیکی منطقه اي باعث گسیختگی فضاي ژئوپلیتیکی و تقسیم قلمروهاي ژئوپلیتیکی در درون هسته مرکزي جهان اسلام شده است. از این رو رابطه رقابتی و پرتنش میان شوراي همکاري و به ویژه عربستان سعودي با ایران تأثیر بسیار شگرف منفی بر اتحاد منطقه اي و جهان اسلام گذاشته است. به نظر می رسد که تا زمانی که روابط ایران و عربستان سعودي از حالت تنش و منازعه خارج نشود صحبت از اتحاد جهان اسلام سخنی گزافه است.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.