جدیدترین شماره دوفصلنامه «آموزههای قرآن» ویژه بهار و تابستان ۹۷ با ۱۰ عنوان مقاله قرآنی منتشر شد.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ جدیدترین شماره دوفصلنامه علمیپژوهشی «آموزههای قرآن» ویژه بهار و تابستان ۹۷ به صاحبامتیازی دانشگاه علوم اسلامي رضوي و مدیرمسئولی محمدباقر فرزانه منتشر شد.
عناوین مقالاتی که در این شماره منتشر شده است عبارت است از: «تحليل تطبيقي قاعده ترادف واژگان در تفسير قرآن با رويكرد معناشناسي در تفسير «الميزان» و «التحرير و التنوير»، «نقش ريشهشناسي و سياق در فهم آيات متشابه لفظي»، «اعتبار و رجحان تفسير انفسي قرآن كريم»، «ماهيت تفسير انفسي قرآن كريم»، «تحليل و بررسي تطبيقي مستندات قرآني حكم حكومتي در آراي تفسيري امام خميني و شهيد صدر»، «بررسي آسيب تقليد در اعتقادات ديني از منظر قرآن كريم»، «واكاوي تفسير آيه حد سرقت به آيه ان المساجد لله (به عنوان يكي از مستندات روايي روش تفسيري قرآن به قرآن)»، «مدل قرآني تحول نگرش يا تصحيح معيار ارزشگذاري انسان»، «كاوشي در پديده تكرار و تعدد نزول»، «مستندات قرآني روايات باب «صبر» اصول كافي».
تفسير عرفاني از انواع تفاسير به روش اجتهادي است كه خود نيز گوناگون است. تفسير انفسي با روش عرفاني به تفسير آيات الهي ميپردازد كه در راستاي كمال انسان، پس از پيمودن مراحل عرفان عملي، به عرفان نظري ورود نموده و با ارائه دلايل عقلي و فلسفي ميكوشد تا برهاني بودن كشف و شهودهاي عرفاني را اثبات نمايد.
در چکیده مقاله «اعتبار و رجحان تفسير انفسي قرآن كريم» تألیف سيدرضا مودب و اصغر مهري میخوانیم: «در باور عارفان الهي، تفسير انفسي قرآن برترين روش تفسير آيات و فهم مقاصد قرآني است. اما وجود برخي نمونههاي تفسيري نادرست در تفاسير عرفاني، به همراه برخي نمونههاي ساده و بديهي تطبيقهاي قرآني بر نفس انساني، پندار عدم برخورداري تفسيرهاي عارفان از مباني تفسيري متقن را به همراه داشته است. به نظر ميرسد چنين امري، نتيجه عدم شناخت صحيح تفسير انفسي و فرايند تحقق آن است.
بر اين اساس، در اين جستار تلاش شده تا ضمن بررسي اعتبار تفسير انفسي، برتري آن بر تفاسير ظاهري نيز مورد توجه قرار گيرد. يافته هاي پژوهش بيانگر آن است كه مقصود از تفسير انفسي، دريافتهايي شهودي از حقايق هستي بوده كه عارفان به عنوان مراتبي از بطون و معاني آيات قرآن پذيرفتهاند. مباني يادشده عارفان براي تفسير انفسي، ريشه در روايات اهل بيت دارد. ضمن آنكه نمونههاي تفسيري ايشان را ميتوان بر روايات تطبيق نمود. از ديد فرد عارف، اهتمام جدي به طهارت نفس و همچنين قرائت قرآن به شيوه خاص، زمينه را براي نزول معاني قرآن بر قلب فراهم مينمايد. كاركردها و امتيازهاي تفسير انفسي نيز مويد ضرورت توجه بيشتر مفسران به اين نوع تفسير است.»
همچنین نتايج مقاله «ماهيت تفسير انفسي قرآن كريم» كه با روش توصيفي ـ تحليلي انجام شده، گوياي اين است كه محور در تفسير انفسي خدا، و موضوع آن انسان و هدف آن مسئله وحدت وجود است. مفسر انفسي، تمام آيات الهي را تفسيري از وجود خويش ميداند. هر آنچه بيرون از علم حضوري انسان به خويش باشد، در زمره تفسير آفاقي قرار ميگيرد. در نتيجه، تفسير آفاقي مقدمهاي براي ورود به تفسير انفسي ميگردد. مخالفان تفسير انفسي يعني منتقدان عرفان و فلسفه با برخي مباني تفسير انفسي چون وحدت وجود مخالفاند. همچنين ارزشي براي كشف و شهود و دريافتهاي باطني در تفسير قرآن قائل نيستند و عقل و استدلالات عقلي را در تفسير قرآن ناكارآمد ميدانند، در حالي كه هر سه عامل، نقش اساسي در تفسير انفسي قرآن كريم ايفا ميكنند.
در آغاز مقاله «بررسي آسيب تقليد در اعتقادات ديني از منظر قرآن كريم» میخوانیم: «روايت تاريخ از زندگي اجتماعي بشر، حاكي از آن است كه در همه اجتماعات انساني، گروهي به سبب توانمنديهاي اقتصادي، مذهبي و يا سياسي، نخبه تلقي شده و رهبري ديگران را به دست گرفتهاند كه در اين ميان، نقش عالمان و انديشمندان مذهبي در جهت گيري ديني عوام حائز اهميت و بي بديل است. قرآن كريم نيز با پذيرش اين واقعيت خارجي، با ذكر نمونههاي متعدد، آن را آسيبشناسي كرده و با دعوتهاي مكرر به خردورزي، سعي در كاهش فاصله فكري طبقات اجتماعي داشته است.
از منظر قرآن، پيروي از نخبگان ديني در پيشگاه الهي رفع تكليف نكرده و همه افراد در قبال مواضع ديني كه اتخاذ ميكنند، مسئول هستند. از اين رو، همگان مكرراً به تعقل و تدبر در نصوص وحياني دعوت شدهاند تا افزون بر آگاهي همگاني از مفاهيم ديني، كتاب آسماني معياري براي تشخيص سره از ناسره در دعاوي نخبگان قرارگيرد. بنابراين در منطق قرآن، وابستگي فكري عوام جامعه به نخبگان، امري مذموم است و همگان موظفاند با افزايش آگاهي و تعقل در براهين دينيِ ارائه شده از سوي رهبران اجتماع، مسير حق را پيدا نموده و با ديدهاي باز از نخبگان صالح پيروي نمايند تا به سعادت ابدي دست يابند.»
همچنین در قسمتی از مقاله «مدل قرآني تحول نگرش يا تصحيح معيار ارزشگذاري انسان» میخوانیم: «انسان همواره مقياسهايي را در سنجش و ارزشگذاري پديدهها به كار ميبندد كه تحت تاثير عوامل گوناگون دستخوش تحول ميگردد. ضمن آنكه هرگونه رويارويي و تماس فرد با اطلاعات و پديدههاي تازه، بسته به نوع پردازش و تعامل سيستم ادراكي او، موجب گونهاي تغيير در كليه اندازهها و ارزشهاي سابق وي ميگردد تا آنجا كه ميتوان گفت همه نسبتهاي فرد، با مقياس جديد بازخواني و تصحيح ميشود. اما اين جريان كه در نوشتار حاضر به «نظام تصحيح نسبت ها» نامبردار شده است، تا زماني ادامه مييابد كه مقياس فرد با «حق» و «واقع» انطباق كامل يابد. البته اين تحول و نسبيت تنها در نفس انسان تحقق مييابد، نه در واقع خارجي و معرفت ديني.»
یادآور میشود شماره ۲۷ دوفصلنامه علمي پژوهشي آموزههاي قرآني به صاحبامتيازی دانشگاه علوم اسلامي رضوي و سردبيری دكتر سيدمحمد باقر حجتي منتشر شده است.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا