دین ورزي می تواند اخلاقی بودن را پیش بینی کند. دین از راه هاي گوناگونی به اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان کمک می کند. در مجموع می توان گفت دین از چهار طریق این نقش را ایفا می کند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، محمدتقی تبیک دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه تهران تحت نظارت دکتر نیما قربانی و دکتر سید محمدرضا رضازاده از دانشیاران گروه روانشناسی دانشگاه تهران مقاله «رابطه انگیزش دینی و خودشناسی با فضایل اخلاقی» را به رشته تحریر درآورده و تأکید کرد برای تهیه مقاله 513 نفر از دانشجویان را مورد پرسش قرار داده است.
وی می افزاید: بررسی پیوند دین و اخلاق از پرسش هاي مشترك دانش هایی مانند فلسفه اخلاق، فلسفه دین، الهیات، فلسفه سیاست و روانشناسی به ویژه روان شناسی دین و روان شناسی مثبت است. جنبش روان شناسی مثبت والاترین فضیلت هاي اخلاقی مورد پسند ادیان بزرگ جهان را وارد ادبیات روانشناسی کرد. آن ها عبارتند از حکمت، شجاعت، عدالت، انسانیت، خویشتن داري و معنویت. روانشناسان مثبت با اعتقاد به این که فضیلت هاي یاد شده انتزاعی بوده و باید به متغیرهاي آزمون پذیر برگردانده شوند، کوشیدند با بهره گیري از رویکرد صفات که در نظریه هاي شخصیت مطرح است آن فضایل را در قالب متغیرهاي روان شناختی آزمون پذیر در آورند.
این مقاله عنوان می دارد: نتایج تلاش آن ها در قالب طبقه بندي ارزش ها در عمل درآمد. طبقه بندي ارزش ها در عمل نیز به عنوان مجموعه اي از خصیصه هاي روان شناختی انگاشته می شود که حالت طیفی داشته و در دامنه اي از افکار، احساس ها و رفتارها بروز می کنند و باعث جلوه گر شدن فضایل بنیادین اخلاقی می شوند. همچنین مقیاس هاي مختلفی براساس طبقه بندي ارزش ها در عمل ساخته شد که توانمندي هاي خوی(اخلاقی) را در شش زمینه شناختی، هیجانی، بی نفردي، شهروندي، اعتدال و تعالی می سنجد.
وی می گوید: از سوي دیگر متخصصان حوزه روانشناسی دین با ساخت مقیاس هاي متعدي رابطه دینداري با رفتارهاي متنوع اخلاقی را مورد آزمون تجربی قرار دادند. پژوهش هاي بسیاري نشان می دهد که دینداري سالم و بالغانه با رفتارهاي اخلاقی مانند کمک به دیگران، گذشت، صداقت، خودمهارگري و قدردانی رابطه مثبت دارد و با رفتارهاي ضد اخلاقی مانند سوء مصرف مواد، مجرمانه وبزهکاري، جنسی خارج از چارچوب ازدواج، بدرفتاري خانگی، تبعیض و تعصبات نامقبول ارتباط منفی دارد.
نویسنده مقاله، رشد و ارتقاي ساحت اخلاقی زندگی بشر را دغدغه همه اندیشمندان از جمله روانشناسان بیان می کند و در این باره اذعان می دارد: روانشناسان باور دارند که زندگی اخلاقی مایه پیشرفت سلامت روانی جامعه و بازدارنده از دچار شدن به بیماري هاي روانی است. در پژوهش حاضر نیز سطح زندگی اخلاقی افراد و رابطه آن با دین ورزي و سطح خودشناسی افراد آزموده شدند. نتایج نشان می دهد که توانمندي هاي خوي(اخلاقی) با خودشناسی انسجامی، بهوشیاري و جهت گیري دینی درونی و جهت گیري دینی بیرونی فردي همبستگی مثبت دارد. نیز فرآیندهاي خودشناختی(خودشناسی انسجامی و بهوشیاري) و جهت گیري دینی درونی می توانند به گونه معناداري توانمندي هاي خوي را پیش بینی کنند اما هیچ کدام از جهت گیري هاي دینی بیرونی(فردي و اجتماعی) نتوانستند به نحو معناداري توانمندي هاي خوي را پیش بینی کنند و در نهایت جهت گیري دینی درونی توانست فراتر از عامل هاي خودشناسی واریانس توانمندي هاي خوي را تبیین کند.
وی یادآور می شود: همان طور که انتظار می رفت بین فرآیندهاي خودشناختی و توانمندي هاي خوي همبستگی مثبت برقرار شد. البته نظریه اندیشمندان مسلمان که خودشناسی را مبناي فضایل اخلاقی می دانستند نیز موافق با پژوهش هاي تجربی تحقیق حاضر است. درباره چگونگی تأثیر بهوشیاري بر فضایل اخلاقی می توان گفت که بهوشیاري از طریق تأثیر بر خود نظم بخشی موجب ارتقاي فضایل اخلاقی می شود. تحقق فضایل اخلاقی نیز نیازمند خود نظم بخشی به مثابه اصلی ترین فضیلت است. از طرفی دیگر حمایت اجتماعی به عنوان عامل بیرونی و بهوشیاري به عنوان عامل بیرونی در پیدایی خود نظم بخشید خالت دارند. بهوشیاري نیز میان محرك هاي محیطی و پاسخ هاي رفتاري میانجی گري می کند و رفتارهاي خودکار را کاهش می دهد و موجب می شود تا فرد بر رفتارهاي خود کنترل بیشتري داشته باشد و هر چه کنترل فردي بالا رود احتمال بروز فضیلت هاي اخلاقی بیشتر می شود.
یافته دیگر مقاله این گونه تشریح می شود: دین ورزي می تواند اخلاقی بودن را پیش بینی کند. دین از راه هاي گوناگونی به اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان کمک می کند. در مجموع می توان گفت دین از چهار طریق این نقش را ایفا می کند؛
نخست، کارکرد هنجاري دین: هر دینی ملاك هایی را به پیروان خود ارائه می دهد که براساس آن ها اعمال شایست و ناشایست از هم تمییز داده می شوند. در واقع آموزه هاي ادیان بزرگ دنیا به طور شگفت انگیزي درباره خوبی و بدي به ویژه درباره قتل، دزدي و زنا با هم یک صدا هستند. ده فرمان دین یهود، تعلیمات مسیح در «موعظه بر فراز کوه» و تعلیمات پولس در رسایل، احکام سادهارانا یا دارماي جهانی در آیین هندو، احکام پنج گانه بودایی و احکام ده گانه اسلام در قرآن مجموعه کاملاً مشترکی از احکام ارزشی را تشکیل می دهند. این احکام قتل، جرح، اغفال، شکستن قسم شرعی را منع می کنند.
دوم، کارکرد انگیزشی دین: دین به پیروان خود انگیزه می دهد. دین مجموعه اي از دلایل قانع کننده براي انجام رفتار اخلاقی ارائه می دهد. این اعتقاد که مشیت خدا به انجام فعل خاصی تعلق گرفته دلیل اساسی براي انجام آن کار است. یکی دیگر از محرك هاي قوي که دین براي انجام یا عدم انجام کارها ارائه می دهد سعادت و شقاوت اخروي است. تعداد زیادي از افراد متدین فضایل اخلاقی را با پیامدهاي مثبت پس از مرگ گره می زنند. مثل اعتقاد به این که رفتار اخلاقی موجب رستگاري می شود. تفکر درباره این اهداف بنیادي به انسان کمک می کند تا از محرك هاي محیطی خودشان فراتر روند و به اهدافی والاتر و بزرگ تر بی اندیشن.
سوم، خدا به عنوان ناظر آرمانی: دین نظارت افراد بر رفتارهای شان را تقویت می کند. نظارت مؤلفه اي اساسی در موفقیت اعمال خود مهارگرانه است. ادیان پیروان خود را دعوت به مراقبه و محاسبه روزانه اعمال خویش می کند. افزون بر آن خداوند را نیز ناظر و شاهد بر اعمال آن ها می دانند.
چهارم، نقش مناسک در اخلاق مؤمنان: از حکمت هاي عبادت هاي دینی پرورش دادن بعد اخلاقی وجود آدمی است. همه عبادت ها به نوعی در خدمت اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن انسانند. عبادت چیزي نیست مگر اظهار خضوع و خشوع و بندگی در پیشگاه خداوند و چون خدا تجسم فضایل اخلاقی است پرستش او به معناي مدح و ستایش این فضایل است.
انتهای پیام/