هیأت تراز انقلاب اسلامی، حد کمالِ نهایی است که هیأتی از آن بالاتر وجود ندارد. هیأت تراز انقلاب اسلامی، قلهای است که باید به سویش حرکت کرد، همان هیأت الگویی که گوشهگوشه و لحظه لحظهاش پسند اهلبیت(ع) است.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام محمدمجید دایی دایی، معاون رسانه ای مشعر در نوشتاری تأکید می کند: مدتی است ترکیبِ پرمعنا و الهامبخشِ «هیأت تراز انقلاب اسلامی» رایج و شایع شده است. این ترکیب ریزهکاریها و نکاتی دارد که گاه غفلت از آنها موجبِ استفاده ناصحیح از ترکیب و به بیراهه کشاندنِ آن میشود. ترکیبِ «هیأت تراز انقلاب اسلامی» همانند ترکیب «انسان کامل» به حد اعلای هیأت اشاره دارد. شهید مطهری در کتاب انسان کامل بین کمال و تمام فرق میگذارد: «کمال را در جهت عمودی بیان میکنند و تمام را در جهت افقی.
وقتی شیء در جهت افقی به نهایت و حد آخر خود برسد، میگویند تمام شد و زمانی که شیء در جهت عمودی بالا رود میگویند کمال یافت. اگر میگویند: «عقل فلان کس کامل شده است»؛ یعنی قبلاً هم عقل داشته، اما عقلش یک درجه بالاتر آمده است... پس یک انسان تمام داریم که در مقابل انسانی است که از نظر افقی ناتمام است، یعنی اصلاً نیمه انسان است، کسر انسان است، مثلاً ثلث یا دو ثلث انسان است و به هرحال انسان تمام نیست. و انسان دیگری داریم که انسان تمام هست ولی انسان تمام میتواند کامل باشد، کاملتر باشد و از آن هم کاملتر باشد تا به آن حد نهایی که انسانی از آن بالاتر وجود ندارد، برسد؛ که او را انسان کامل-که حد اعلای انسان است- مینامیم. » هیأت تراز انقلاب اسلامی، به کمال هیأت میپردازد نه تمام آن.
هیأت باید اجزا، ویژگیها و شرایطی داشته باشد تا تمام باشد و سپس به کمال برسد. مثلاً به تعبیرِ رهبر انقلاب «هیأتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیأت امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین(ع) است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خوندادن است، اسلام جاندادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است.» یعنی هیأتی که انقلابی نباشد، تمام نیست، و اصلاً هیأت نیست.
هیأت تراز انقلاب اسلامی، حد کمالِ نهایی است که هیأتی از آن بالاتر وجود ندارد. هیأت تراز انقلاب اسلامی، قلهای است که باید به سویش حرکت کرد، همان هیأت الگویی که گوشهگوشه و لحظه لحظهاش پسند اهلبیت(ع) است. از تار و پود کتیبهها و پرچمش، از رَج رَج آجرهای حسینیه، از پرِ دستِ خادم، از منبرِ منبری و میکروفونِ ذاکر تا مدیر و منبری و ذاکر و خادم، همه و همه، همان چیزی است که مورد رضایت حضرت امام عصر(عج) است. هیأت تراز هیأتی است که شایسته برپایی در حضور حضرتش باشد.
با این تعریف و به اعتقادِ نگارنده که واضع این ترکیب و تعریف نیز هست، در این چشمانداز هنوز پرچمیبرافراشته نشده است. اگر این قله بهراحتی قابل دست یازیدن بود، دیگر «چشمانداز» تلقی نمیشد. به نظر حقیر، بهترین هیأتها در سینهکش دامنهها، برای فتح این قله عرقریزان در تلاشند. متأسفانه حتی مبانی نظری هیأت تراز انقلاب اسلامینیز بهدرستی و دقت طراحی نشده است. هرچند ترسیم بایستهها و شایستههای چنین هیأتی و پیمودن چنین مسیری سخت و دشوار مینماید، اما لازم است و ضروری. چشمانداز صحیح، ایدهای است که آنچنان انرژی تولید میکند که حرکت به سوی آینده مطلوب به طور جهشی آغاز شود.
بارها مشاهده شده که برخی هیأتها، «تراز انقلاب اسلامی» ارزیابی شدهاند. این کار هم جفا به آن هیأت، و هم ستم به این ترکیب است. تعیین مصداق برای «هیأت تراز انقلاب اسلامی» غیر از آنکه با تعریف فوق نمیخواند و باعث مخدوش شدنِ وجهه آرمانیِ چشمانداز میشود، موجب حسادت تنگنظران و آسیب به همان هیأتها میشود. به عبارت واضحتر اگر هیأتی را تراز انقلاب اسلامی بدانیم یعنی ادعا کردهایم گوشهگوشه و لحظهلحظهاش مورد تأیید و رضایت امام عصر(عج) است!
نگارنده که جرأت چنین ادعای گزافی را در خودش نمییابد! به همه علاقهمندان به هیأتها پیشنهاد میشود در موارد مشابه از تعبیر و ترکیبهای دیگری همچون «هیأت شاخص جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» یا «هیأت محوری و برگزیده» یا مشابه آنها استفاده شود.
انتهای پیام/
منبع: صبح نو