به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، نشست «خوانش اجتماعی انقلاب اسلامی در چهل سالگی» به همت دانشکده علوم اجتماعی و با همکاری معاونت فرهنگی و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا در این نشست گفت: نظریه هایی که در علوم اجتماعی مدرن شکل می گیرد ناظر به حوزه محیطی خودش است و اینها مسائلی است که درون یک فرهنگ خاصی در مقاطع مختلف به وجود آمده اند. علوم اجتماعی و جامعه شناسی در قرن نوزدهم ناظر به تحولات بعد از انقلاب فرانسه شکل گرفته که پاسخ به نیازهای جامعه از جمله ثبات و... است. حتی در نیمه اول قرن بیستم هم رویکردهای فرانکفورتی ناظر به مسائل و مصائب جامعه مدرن است.
وی ادامه داد: ما یک انقلاب جدی در سده های اخیر داشتیم و آن انقلاب فرانسه بود و مسائل پس از آن انقلاب، علوم اجتماعی خاص خود را به وجود آورد و این انقلاب کم کم در مقاطع مختلف گسترش پیدا کرد.
وی افزود: انقلاب یک واقعه دفعی است، اما همواره در یک فرآیند به وجود می آید، گذشته اش آبستن آینده آن است. انقلاب فرانسه را نمی توان بدون رنسانس از جمله انقلاب در فلسفه و هنر و صنعت دید که به دنبال آنها انقلاب سیاسی رخ می دهد.
پارسانیا گفت: قرن بیستم که قرن انقلاب های رهایی بخش است در چارچوب اندیشه مدرن شکل می گیرند و استعمار را به پسا استعمار تبدیل می کنند.
وی افزود: انقلاب اسلامی حاصل مواجهه جهان مدرن با جهان اسلام است و این مواجهه یک تاریخ دویست ساله دارد. با انقلاب مشروطه هم کاملا مرتبط است و از آن گسسته نیست.
وی ادامه داد: پیوستن به جهان مدرن در کشورهای غیرغربی، کمتر نیاز به انقلاب داشت. خود قدرت حاکم به دلایلی خودشان به جهان مدرن ملحق می شدند، اما در ایران انقلاب مشروطه رخ داد. انقلاب اسلامی پاسخی به این نیاز است که در جهان اسلام رخ داد. چرا این مسئله در ایران شروع شد؟ چون ظرفیت این مسئله در ایران بیشتر بود. این انقلاب گسسته از این هویت فرهنگی و تمدنی اش قابل تحلیل نیست.
پارسانیا گفت: انقلاب اسلامی قطب بندی جهانی را عوض کرد. الان ظرفیت فرهنگی اسلامی قابل اغماض نیست و به عنوان دین دوم در اروپا شناخته شده است. لذا حوادث بعد از انقلاب با این عوامل باید سنجید.
وی افزود: حوادث پس از انقلاب فرانسه اروپا را فرا گرفت. همچنین صف بندی و آرایش جهان اسلام با حضور انقلاب اسلامی تغییر پیدا کرد.
پارسانیا گفت: در کشورهای اسلامی جهان مدرن جهان بسط یافته ای است. در مقایسه انقلاب فرانسه و ایران این بحث مطرح است که یک فرهنگ و تمدن با عقبه های خودش با عبور از قرون وسطی قدم به قدم شکل گرفته است و وقتی انقلاب فرانسه به وجود می آید، یک رقیب جهانی هم ندارد و نوعاً فرهنگ های دیگر فاقد نشاط و سرزندگی تاریخی برای مقاومت هستند. لذا انقلاب فرانسه به سادگی پیش می رود. یک چهارم جهان اسلام بیش از صد سال مستعمره فرانسه و هلند می شود.
وی ادامه داد: در انقلاب اسلامی یک فرهنگ رقیب تعین یافته دارید و نمی شود توقع داشته باشید عملکرد آن مثل عملکرد فرانسه باشد.
وی افزود: همانطور که انقلاب فرانسه بدون دیگر کشورهای اروپایی قابل تدوام نبود و باید بسط پیدا می کرد، انقلاب اسلامی در ایران هم بدون دیگر حوزه های فرهنگی و تاریخی و تمدنی جهان اسلام قابل تداوم نیست که در این ارتباط مسائل و مشکلاتی دارد.
پارسانیا گفت: جهان مدرن بسیاری از صحنه های فرهنگ های دیگر را تسخیر کرده و سازمان یافته است. دانش انقلاب که کاملاً با حیات مردم در ارتباط است، دانش فقه است. میرزای نائینی مشروطه را در بستر علمی خود تئوریزه می کند. همین دانش بعد از مشروطه یک فرصتی هم پیدا کرد و ظرفیت تئوریزه کردن و جمع کردن اقشار مختلف مردم را داشت.
وی ادامه داد: بحث ولایت فقیه همواره در لابلای دیگر کتاب های فقهی مطرح می شد و پس از اینکه امام آن را به صورت جداگانه مطرح کرد، این تئوری جریان اجتماعی و رویکرد سیاسی را رقم زد. شکل گیری این درس به صورت رسمی به صورت مستقل خیلی معنادار است. همین تئوری در انقلاب اسلامی ایران فعال می شود و یک قانون اساسی را مطابق خود شکل می دهد.
وی افزود: انقلاب قدرت سیاسی را دگرگون کرد. در انقلاب اسلامی در یک منطقه قدرت سیاسی به هم می ریزد که البته باید گشترش یابد و دوم اینکه آن نظام دانایی که این انقلاب را توجیه می کند، به تناسب این انقلاب در کانون آموزش و پرورش خودش قرار بگیرد. قاعدتاً تقسیم بندی علوم باید عوض شود. جهان مدرن هم تقسیم بندی خود را دارد. تقسیم بندی کنونی علم دچار بحران است و مطابق این تقسیم بندی همه آگاهی تاریخی ما علم نیست و برساخته است.
وی در پایان گفت: مواجهه نخستینی که این انقلاب خود را توجیه می کند با فقه است. فقه در نظام دانایی مدرن علم نیست و ابژه علم است. اینها برخی از چالش هایی است که انقلاب با آن مواجه است.
انتهای پیام/
منبع: مهر