به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در جلسه هفدهم درس خارج فقه سیاسی با اشاره به مباحث قبلی خود درباره این که آیا تشکیل حکومت اسلامی براساس شریعت در عصر غیبت مشروعیت دارد یا خیر؟ اظهار داشت: نتیجه این شد که با رعایت شرایطی نه تنها مشروع است، بلکه واجب می باشد. اگر فردی دارای برنامه باشد، مدیران لایقی وجود داشته باشند و در هرم نیز شخص حکیمی قرار گیرد چرا تشکیل نشود؟ عمده دلیل ما نیز وجه عقلی بود. چون شارع در بحث فرستادن پیامبران، نزول کتب و تشریع احکام به دنبال مقاصدی است و این مقاصد در سایه تشکیل حکومت عملی می شود. بنابراین شارع نسبت به این موضوع، موضع سلبی ندارد.
وی در ادامه سخنان خود مسأله دوم یعنی «مُقوم یا مقوم های حکومت های اسلامی» را مورد بررسی قرار داد و تأکید کرد: مُقوم، شرایط حداقلی است که اگر نباشد حکومت، اسلامی نیست. در ادامه پرسش مُقوم این پرسش مطرح می شود که «حکومت اسلامی فرم خاصی دارد یا می تواند فرم های متعددی داشته باشد؟» اکنون جمهوری اسلامی پاکستان، جمهوری اسلامی افغانستان، جمهوری عراق و... داریم و هر کدام سعی می کنند بر اساس شریعت عمل کنند. مسلماً میان این جمهوریهای اسلامی با حکومت های دیگر آسیایی، آفریقایی و... تفاوت وجود دارد؟ آیا می توانیم بگوییم فرم های مختلف حکومت اسلامی داریم؟ در گذشته ما نیز حکومت صفویه، آل بویه، حلبی ها و... را داشتیم که به علما مجال می دادند، آیا این ها فرم های مختلفی از حکومت اسلامی هستند یا این که حکومت اسلامی به این میزان باز نیست. اگر مُقوم معلوم باشد به پاسخ این پرسش کمک می کند.
آیت الله علیدوست اضافه کرد: همچنین یک پرسش دیگر بر اساس پرسش «مُقوم» مطرح می شود و آن این که اگر گفتیم حکومت اسلامی فرم خاصی دارد ولی میسر نشد، می توانیم به سمت ایجاد حکومت به سوی اسلام(حکومتی که حداقل ها را نیز نداشته باشد) پیش برویم. آیا این کار مشروع است یا مشروع نیست. در این بحث ها ادبیات چندانی نداریم، منظورم از ادبیات نیز هر نوشته ای نیست بلکه نوشته های فنی اجتهادی فقهی است.
وی افزود: آقای خلخالی در کتاب «الحاکمیه فالاسلام» می گوید «مؤلفه های حکومت اسلامی دارای چهار قوه است؛ اول، قوه مقننه است. دوم، قوه اجراییه است. سوم، قوه و سلطه الهی است که خود را در ولی الامر نشان می دهد و شامل پیامبر(ص)، امام معصوم(ع) و فقیه جامع شرایط می شود، کار این قوه جلوگیری از وقوع انحرافات است، این قوه از امتیازات حکومت اسلامی نسبت به حکومت های دیگر است. قوه چهارم، قوه قضائیه است، این قوه میان اجراییه و مقننه است.» بنابراین به عقیده این محقق محترم مؤلفه های حکومت چهار قوه است که سه قوه آن با دنیا مشترک است و یک قوه آن مخصوص حکومت اسلامی است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم یادآور شد: آقای خلخالی در جای دیگری از کتاب می فرماید «مؤلفه های حکومت اسلامی دارای چهار قوه و دو شورا است. یک شورا، شورای امت است. یک شورا نیز شورای حکومت است». - ایشان اسم نگذاشته بنده با استناد به حرف های ایشان این اسم را انتخاب کردم - این مطالبی که بیان می شود واقعیت خارجی نداشته بلکه از قرآن گرفته می شود. قرآن نیز دو نوع شورا را بیان می کند. نخست، «امرهم شورای بینهم.» منظورش این نیست که در حوزه شرعی مشورت کنید بلکه در امورتان مشورت کنید. دوم، «و شاورهم فالامر» یعنی شورا النبی با امت و اگر پیامبر(ص) نباشد امام معصوم(ع) و اگر امام معصوم(ع) نباشد فقیه با امت مشورت می کند.
وی اضافه کرد: منظور از مشورت پیامبر(ص) با امت چیست؟ یعنی ایشان مشورت می کند تا از انذار دیگران استفاده کند؟ آقای خلخالی نظر مشهور را درنظر می گیرد و می گوید «مشورت پیامبر(ص) دارای أثر روانی است. برای دیگران درس آموز است، سبب رشد مردم می شود. وگرنه معلوم است وقتی پیامبر(ص) مشورت می کند، در نهایت نظر خودشان را اعمال می کند.» ما درباره این مطلب حرف داریم. ممکن است بگوییم مشورت پیامبر(ص) در امور دنیوی و مردمی واقعاً مشورت است نه این که ظاهری باشد. ثمره آن اینجا خود را نشان می دهد که آیا مشورت برای حکومت موضوعیت دارد یا طریقیت، نهایتاً حاکم تصمیم می گیرد یا این که هر چه نتیجه مشورت شد تصمیم می گیرد؟ این از بحث های زیباست و نباید در جریان های مشمئز کننده گاهاً سیاسی بندازیم. بلکه باید بحث علمی، کلامی، معرفتی، فقهی، سیاسی و اجتماعی آن دیده شود و مشخص شود پیامبر(ص) چرا مشورت می کنند.
آیت الله علیدوست گفت: آقای خلخالی می گوید «ما قرآن و روایت را ملاحظه کردیم و دیدیم که حکومت اسلامی شکل خاصی ندارد.»
انتهای پیام/