تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها
شماره : 10464
تاریخ : ۱۵ اسفند, ۱۳۹۷ :: ۱۳:۵۱
علی اکبر سیفی مازندرانی-بیانیه گام دوم انقلاب -عدالت -معنویت - اخلاق آیت الله علی اکبر سیفی مازندرانی، استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج خود به تشریح بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی پرداخت که متن آن بدین شرح است؛ فردی که سرفصل‌های گام دوم انقلاب را مسلک خود قرار ندهد از دایره انقلاب خارج است/ برای حمایت از رهبری تنها بیانیه ندهیم، عمل هم بکنیم بر ما حوزویان واجب و ضروری است که مطالبی را که رهبر معظم انقلاب در ضمن بیانیه گام دوم انقلاب به آن اهتمام ورزیده اند، علاوه بر محور قرار دادن آن ها در زندگی شخصی خود و پیشی گرفتن از دیگران در عمل به آن ها، این محورها را مستدل به آیات و روایات بیان کنیم؛ چرا که این ها چیزی جز ارزش های الهی انقلاب نیست.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت الله علی اکبر سیفی مازندرانی، استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج خود به تشریح بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی پرداخت که متن آن بدین شرح است؛

مقام معظم رهبری در بیانیه خویش، سرفصل هایی را برای حیات جدید انقلاب فرموده اند که سرمشق و سرلوحه هر کسی است که خود را انقلابی می داند. اگر کسی ادعای انقلابی گری داشته باشد ولی این سرفصل ها را در مسلک و منش خویش به عنوان اصل قرار ندهد از دایره انقلاب خارج است.

صاحب نظران و کسانی که در این بیانیه حضرت آقا تأمّل کرده اند آن را دارای هفت عنوان کلّی می دانند:

1 - علم و پژوهش

2 - معنویت و اخلاق

3 – اقتصاد

4 - عدالت و مبارزه با فساد

5 - استقلال و آزادی

6 - عزت ملی در عرصه روابط خارجی و مرز بندی با دشمن

7 - سبک زندگی

در این جلسه دو محور از این بیانیه مهم را مورد اشاره قرار می دهیم و إن شاءالله در جلسات بعد، محورهای دیگری را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد. بر ما حوزویان واجب و ضروری است که مطالبی را که رهبری معظم در ضمن این بیانیه به آن اهتمام ورزیده اند، علاوه بر محور قرار دادن آن ها در زندگی شخصی خود و پیشی گرفتن از دیگران در عمل به آن ها، این محورها را مستدل به آیات و روایات بیان کنیم؛ چرا که این ها چیزی جز ارزش های الهی انقلاب نیست. باید گفت در اینباره از ما حوزویان توقع بیشتری وجود دارد.

نخست، معنویت و اخلاق

یکی از مهم ترین مظاهر معنویت که اسلام به آن توجه نموده است مسئله حجاب و عفاف است، در صریح آیات شریفه قرآن آمده که بی حجابی موجب مرض قلب و کدورت و سیاهی قلب می شود، عدم عفّت در نظر به اجنبیه و نامحرم، موجب فساد قلب است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ.» اگر می خواهید متاعی را از همسران پیامبر بگیرید رو در رو و چشم در چشم و از فاصله نزدیک به آن ها نگاه نکنید بلکه از وراء حجاب درخواستتان را مطرح کنید. طبعا حجاب همسران پیامبر در منزل، مثل حجابشان در بیرون از منزل نبود و شاید مقداری از قسمت زیرگلو و روی جَیب یا قسمت بالای ساق دست یا مقداری از موی جلوی پیشانی(البته نه در حدی که خارج از شأن زنان پیامبر(ص) باشد) پیدا بود. اصحاب که برای غذا گرفتن به آن ها مراجعه می کردند طول می دادند و می نشستند، آیه فوق نازل شد و به آن ها فرمود «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ؛ بر شما واجب است از این به بعد اگر غذایی را هم می خواهید از همسران پیامبر بگیرید از پشت پرده و حجاب باشد تا این که به همسران ایشان زُل نزنید.» و در ادامه مطلب مذکور را این چنین تعلیل نمود «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» که این همان معنویت است. معنویت همان طهارت و سلامت قلب است که از حجاب و حفظ نگاه از نامحرم ناشی می شود و طهارت قلب است که در روز سختی ها به دادمان می رسد «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم.»

در آیه ای دیگر از قرآن می خوانیم «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُم.» خداوند متعال در آیات سوره شمس یازده قسم می خورد تا این مطلب را بفرماید که کسی سعادتمند است که تزکیه نفس کرده باشد «وَ الشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا... قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» و این تنها موردی است که این همه قسم برای بیان آن ذکر می شود. همین قرآن حفظ نگاه از نامحرم را یکی از مؤثّرترین امور در تزکیه نفس دانسته است.

در روایات صحیحه آمده است «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُوم» یک نگاه شهوت انگیز به مواضع زیبای زن، تیر زهرآگین شیطان است. ائمه(علیهم السلام) در مقام شوخی نیستند و بیانات آن ها در مقام بیان احکام فقهی از باب مبالغه نیست. این سخن از باب ایراد خطابه و سخنوری و مبالغه نیست بلکه یکی از حدود الهی را بیان می کند.

یک نگاه شهوت انگیز کافی است که انسان را به ورطه فساد و تباهی بکشاند، چرا که «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَت وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً» اگر آن نقطه سیاه، بزرگ شود تمام قلب را فرا می گیرد و او را تبدیل به یک جرثومه فساد می کند. قرآن مجید حتی به صوت زنان نیز اهمیت داده است «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الذی في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا» صوتی که در آن، زن صدای خویش را ترقیق کند و با ناز و کرشمه و غمزه صحبت کند در مردان «طمع» ایجاد می کند چرا که روح شیطانی و شهوت آن ها را تحریک می کند و این طمع ضد معنویت است.

مشهور فقهای ما حکم به حرمت زُل زدن و نگاه کردن به زن از فاصله نزدیک داده اند. «غضّ» که در آیه «یغضوا من ابصارهم» آمد به معنای نگاه را فروهشتن و عدم تهدّب در نگاه است. اکنون سؤال این است که در بعضی از ادارات و بیمارستان های ما چه می گذرد؟ در برخی از سمینارهایی که به عناوین مختلف برپا می شود چه اتفاقاتی می افتد؟ گاهی مشاهده می شود که زن و مرد با هم مخلوط می باشند و روسری زن تا وسطِ سرش آمده و... . در فیلم های صدا و سیمای جمهوری اسلامی، زن و مرد اجنبی در کنار هم چگونه صحبت می کنند؟! مگر این ها با یک دیگر محرمند که این گونه به هم سخن می گویند؟ دختران ما هم این ها را می بینند و به آن ها هم سرایت می کند. مگر تلویزیون نباید دانشگاه اسلام ناب باشد؟ چرا اموری را که قرآن، مظهر معنویت می داند عمل نمی کنید؟

دوم، عدالت

برخی بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب فقط بیانیه می دهند و می گویند باید مقام معظم رهبری را تقویت کنیم مطالب ایشان باید عملی شود و...؛ اما باید به آن ها یادآور شد که «بزرگی سراسر به گفتار نیست/ دو صد گفتار چون نیم کردار نیست» یا به قول سعدی «سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی/ به عمل کار برآید به سخندانی (و سخنرانی) نیست.» این گونه افراد، اول باید به زندگی خودشان نگاه کنند؛ آیا کسی که کارگزار و مسئول نظام جمهوری اسلامی است و پایه حقوقش هفده میلیون تومان است نمی داند این امر بر خلاف فرموده های مکرّر امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه خطاب به مسئولین است؟! مسئولین حکومتیِ ایشان چنین حقی نداشتند و برایشان ممنوع بود که در زندگی شخصی خود چندین برابر عامه مردم، از بیت المال بودجه داشته باشند. مسئولین ما(چه مسئولین دولتی و چه سایر قوا) نیز باید نگاه کنند که آیا عدالت اجتماعی مد نظر اسلام را مراعات کرده اند یا خیر؟! آیا سبک زندگی آن ها با عامه مردم تطبیق دارد یا نه؟

من در یکی از ملاقات هایم با مقام معظم رهبری که به داخل اتاق و اندرونی خانه ایشان رفتم با دیدن زندگی شخصی ایشان بُهتم برد. زندگی ایشان مثل زندگی یک طلبه محصّل بود؛ مبلمان بسیار ساده و فرش های قدیمی اتاق ایشان، گویای این مطلب بود که ایشان اگر دَم از عدالت می زند عمل هم می کند. در میان روحانیون مسئول نیز می توان به زندگی ساده آقای جنتی و مرحوم آیت الله مؤمن اشاره کرد. این ها در طول عمرشان، یک زندگی عادی داشته و دارند. زندگی اکثر طلبه های محصّل و محققین و مجتهدین ما نیز یک زندگی عادی است و حقوقشان از سهم امام(علیه السلام) که بیت المال است کمتر یا مطابق اکثر مردم است.

انتهای پیام/

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سیفی مازندرانی

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.