تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, تاريخ
شماره : 10686
تاریخ : ۱۲ فروردین, ۱۳۹۸ :: ۱۶:۰۰
شهادت امام کاظم(ع) شهادت امام کاظم (ع) تسلیت باد نظام فقهی شیعه ادامه سازمان وکالت است/ چرا امام کاظم(ع) تقیه نکرد عضو هیئت علمی گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به راه‌اندازی نهاد وکالت توسط امام کاظم(ع) بیان کرد: سازمان وکالت امام کاظم(ع) به صورت کامل جایگاه خود را پیدا کرد و تبدیل به سازمانی منظم و مقتدر شد. نظام فقهی کنونی نیز تداوم همان نهاد وکالت است، اما کار این فقها عمومی‌تر بود و خود آن‌ها مأمور شدند که به مصلحت خویش کار را پیش ببرند.

پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ بیست‌وپنجم ماه رجب، روزی است که هفتمین ولی خدا یعنی امام کاظم(ع) که به باب الحوائج مشهور است توسط دستگاه مفسد عباسی به شهادت رسید. این امام همام که ۳۵ سال امامتشان به طول انجامید همواره از جانب دستگاه خلافت تحت فشار بود و حتی سالیانی را در زندان‌های جور سپری کرد. اما با این همه ابتکاراتی را از ایشان شاهدیم که در نوع کم‌نظیر است.

برای نمونه در آن دوران خفقان که علویان به شهادت می‌رسیدند و امام کاظم(ع) نیز تحت فشار شدید بودند، ایشان برای انتقال معارف نبوی، اقدام به تشکیل سازمان و نهاد پربرکت وکالت کردند. به منظور آشنایی بیشتر با سیره امام کاظم(ع)، در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین رمضان محمدی، عضو هیئت علمی گروه تاريخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به تحلیل تلاش‌ها و خدمات امام کاظم(ع) پرداخته شده است.

محمدی در ابتدا با اشاره شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر امامت امام کاظم(ع) بیان کرد: امام کاظم(ع) با چهار تن از خلفای مقتدر عباسی، یعنی منصور، مهدی، هادی و هارون مواجه بود که ۱۰ سال از عمر مبارک امام کاظم(ع)، همزمان با خلافت منصور شد. منصور عباسی، بعد از شهادت امام صادق(ع) به دلیل قیام‌هایی که از ناحیه علویان صورت می‌گرفت، بر آنها سخت می‌گرفت و یکی از دوران سختی که علویان سپری کردند، همین دوره منصور است. لذا در این ۱۰ سال که مقارن با امامت امام کاظم(ع) شد، بسیاری از علویان در زندان‌های منصور شهید شدند و یا اینکه در خفا زندگی می‌کردند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: داستانی را نقل می‌کنند با این مضمون که، خانه‌ای که کلیدش دست همسر مهدی عباسی، بوده در آنجا صدهزار نفر از علویان برجسته، شاخص و سرشناس کشته شدند و در خزانه منصور نگهداری می‌شدند که اگر در این داستان مبالغه‌ هم باشد، اما در هر حال چنین اتفاقی ولو با تعداد کمتر، به وقوع پیوسته و نشان از شقاوت خلفای عباسی دارد. بعد از منصور نیز، خلافت مهدی عباسی است که عباسیان، دوره اقتدار و اوج تمدن خود را سپری می‌کنند.

محمدی در ادامه افزود: از سال ۱۷۰ تا ۱۹۳ اوج اقتدار خلافت عباسی بوده است و امام کاظم(ع) نیز در این دوران، شیوه مبارزاتی متفاوتی داشته‌اند. یعنی در عصر منصور و مهدی از ورود به عرصه‌های سیاسی به صورت آشکار، پرهیز می‌کردند و رویارویی مستقیمی بین امام کاظم(ع) و منصور و مهدی نمی‌بینیم. امام کاظم(ع)، تقریبا دور از چشم آنها فعالیت می‌کرد و لذا موارد نادری از ارتباط بین امام(ع) و منصور را در این دوره می‌بینیم. از جمله موردی است که منصور عباسی در زمان عید نوروز که آنها رسومات ایرانیان را اجرا می‌کردند و چون توسط ایرانی‌ها سر کار آمده بودند برایشان مهم بود، مجلسی ترتیب داد تا مردم برای تهنیت نزد او حاضر شوند. منصور، از امام کاظم(ع) نیز دعوت کرد که ایشان نیز در آن مجلس حضور داشته باشند و به قول امروزی‌ها سان ببینند. امام(ع) نیز به ناچار این کار را قبول کردند. در نقل‌های تاریخی داریم که، هدایای زیادی آوردند که این هدایا را به امام کاظم دادند. سپس شاعری نزد امام کاظم(ع) آمد و اشعاری در مدح اهل بیت(ع) گفت که حضرت این هدایا را به او بخشید.

این پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام در ادامه بیان کرد: سپس در زمان هادی عباسی، جریان کربلای ثانی را داریم که حدود ۷۰ نفر از برجسته‌ترین رجال علوی به دام افتادند و به شهادت رسیدند که امام کاظم(ع) به صراحت از آنها دفاع کردند و فرمودند اینها قوام و روزه‌دار بودند و شب را نیز به تهجد می‌پرداختند. در دوره هارون نیز می‌بینیم که دوران سختی بود و امام(ع) چهار سال در زندان حبس شدند.

وی تصریح کرد: تمام منابع این را تایید می‌کنند که چهار سال ایشان زندانی شد و چون در این دوران، فعالیت‌های صادقین(ع) به بار نشسته بود، لذا شیعه قوت و توسعه‌ای یافت و امام کاظم(ع) نیز تقیه نمی‌کرد بلکه آشکارا شمشیر را از رو بستند. نکته قابل توجه این است که ائمه(ع) هیچ موقع در مسائل دینی مسامحه نمی‌کردند و مطالب را آشکار می‌گفتند، اما در این دوره امام(ع) بسیار آشکار برخورد کردند.

محمدی بیان کرد: هارون به امام(ع) گفت که قصد دارم فدک را بازگردانم اما امام(ع) در پاسخ فرمود، آن را نمی‌خواهم چون تو آن را برنمی‌گردانی، سپس هارون اصرار می‌کند و بعد به امام(ع) می‌گوید، حدودش را معین کن، حضرت(ع) می‌فرماید یک حد آن بغداد است، یک حد آن عراق و ... ، است. هارون در این لحظه به امام(ع) می‌گوید که تو به دنبال خلافت هستی؟ امام(ع) فرمود بله. یعنی سیره امام(ع) به لحاظ سیاسی در این دروه متفاوت از دوره منصور است که هنوز شیعه استوار نشده و به بهانه اینکه اینها قیام کردند سرکوب می‌شوند.

عضو هیئت علمی گروه تاريخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: بنابراین، امام کاظم(ع) فعالیت‌های سیاسی خود را دارد و اندیشه‌های سیاسی امام(ع) نیز بسیار مهم است که وظایف و تکالیف حاکم اسلامی در این اندیشه‌ها آمده است. لزوم توجه حاکم به رعیت و خضوع در مقابل رعیت نیز در این آموزه‌ها وجود دارد و اگر بخواهم به یک روایت اشاره کنم این است که امام کاظم(ع) فرمودند بر حاکم واجب است که مانند رعیت باشد، از رعیت خود غافل نباشد، غرور به ولی نعمت‌های خود نفروشد و در ادامه نیز امام(ع) به جاه طلبی‌های حاکم اشاره می‌کند و می‌گوید اینها برای دین و رعیت بسیار مضر است و فرمود عین این است که شما گوسفندانی را با یک گله گرگ رها کنید که ضررهای زیادی دارد.

وی در ادامه افزود: امام کاظم(ع) فرمود اگر حاکم جاه‌طلب باشد و وظیفه خود را انجام ندهد این بدتر و ضررش بیشتر است و وظیفه علما در برابر جامعه را نیز امام(ع) بازگو می‌کند. همچنین توصیه به دوری از سلطان جائر و ظالم را داریم. برای نمونه یک شخص، شتران خود را به ظالمی کرایه داد و به امام(ع) گفت که برای حج این شتران را در اختیار او قرار داده است و نمی‌خواسته که به ظالم کمک کند، اما امام(ع) فرمودند همین مقدار که امید داری این فرد برود و زنده برگردد و کرایه شما را بدهد، یعنی به ظالم کمک می‌کنید.

این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: بنابراین وظایف خود شیعیان را در همکاری با عباسیان بیان کرده که به صورت قواعد کلیه در کتب فقهی ما آمده و می‌توان اینها را مستمسک قرار داد و شیعیان بتوانند در هر کجا که هستند، روابط خود را با حاکم و والی به صورت درست تنظیم کنند. اینها مباحثی است که در منابع فقهی ما روی آن تاکید شده است.

محمدی در پاسخ به این سؤال ایکنا که با وجود شرایط خفقان، امام کاظم(ع) چگونه توانست معارف نبوی و ائمه(ع) پیش از خود را به دیگران منتقل کند؟ بیان کرد: در اینجا باید به مسئله نهاد وکالت اشاره کنم. البته که در میان امام صادق(ع) وکلایی را داشته‌ایم که ارتباط‌هایی داشته‌اند اما، شکل‌گیری سازمان وکالت به اینصورت که به یک سازمان و نظام تبدیل شد، در زمان امام کاظم(ع) بوده است. در زمان امام صادق(ع) وکلایی داریم، اما هنوز به صورت سازمان نبوده است.

وی تصریح کرد: در زمان امام کاظم(ع)، یکی از اتفاقات بسیار مهمی که افتاد، همین نهاد وکالت بود که از یک مجموعه متشکل از پیروان نزدیک و وفادار امام(ع) تشکیل شد و ماموریت‌های مختلفی نیز در مورد شیعیان ‌داشتند. شیعیان در محدودیت بودند و به واسطه همین سازمان وکالت در دورترین نقاط ممالک اسلامی با آنها ارتباط برقرار می‌شد و نیازهای شرعی و دینی آنها و گاهی نیازهای مادی آنها را نیز مترفع می‌ساختند که البته در مورد سازمان وکالت بحث‌های زیادی نیز مطرح است.

این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: سازمان وکالت آثار و برکات فراوانی داشت و می‌بینیم که تا آخر دوره رسالت ائمه(ع) و در زمان امام عسکری(ع) نیز این سازمان بسیار بسیار پیچیده عمل کرده است. چون خلافت عباسی یک نظام بسیار پیچیده‌ای است. آنها سال‌های متمادی با امویان جنگیده بودند و عباسیان در مبارزه، یک سازمان مخوف اطلاعاتی داشتند و در پاسخ به این دستگاهی که عباسیان داشتند، امام کاظم(ع) این سازمان را بالاخره به صورت سازمان‌یافته و نظام‌مند، با اهداف مشترک که دارای یک شالوده منظم و پیچیده‌ای است و سلسله مراتب سازمان وکالت رعایت می‌شود را تنظیم کرد.

محمدی در ادامه افزود: این نهاد نیز به صورت سیار مستقر بود و ارتباط خود را با رهبری و محل استقرار وکلا می‌دانست. نظمی که اینها ایجاد می‌کردند و بالاخره آن حیطه فعالیت‌های خود به دستور امام کاظم(ع) بود و واقعا سازمان پیچیده‌ای است که آخرین نمونه این سازمان را در زمان امام عسکری(ع) داریم که وکلای رسمی امام عسکری(ع) بودند و سپس نواب اربعه امام زمان(عج) از همین سازمان نشات گرفتند و امورات شیعه را سازمان دادند.

عضو هیئت علمی گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: همچنین، فقهایی که بعد از امام زمان(عج) مامور به رهبری شیعه شدند نیز ادامه دهنده همان نهاد وکالت هستند و باید گفت نظام فقهی که اکنون داریم ادامه همان نهاد وکالت است. اما کار این فقها عمومی‌تر بود و خود آنها مامور شدند که به مصلحت خویش کار را پیش ببرند.

محمدی در ادامه به نحوه برخورد امام کاظم(ع) با فرقه‌های انحرافی پرداخت و بیان کرد: ما در مورد پیامبر اکرم(ص) در قرآن داریم که خداوند برای ایشان دو ویژگی بسیار فوق‌العاده می‌شمارد. یکی اینکه خداوند می‌گوید پیامبر(ص) عبد است و یکی هم اخلاق والای ایشان را تمجید می‌کند و می‌گوید «وَ اِنَّکَ لَعَلَی‌ خُلُقٍ عَظی%D

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.