تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, اقتصاد, برگزیده ترین ها
شماره : 10765
تاریخ : ۲۱ فروردین, ۱۳۹۸ :: ۱۵:۱۱
مهدی جمشیدی-تولید -اقتصاد مهدی جمشیدی، زمینه های اجتماعی در تحقّقِ رونق تولید، مؤثّراند. رونق تولید و بازسازی فرهنگ اقتصادی گذشته از واکنشِ معرفتی و روانیِ مصرف‌کنندگان، تولیدکنندگانِ وطنی نیز باید در «فرهنگِ کار»، تجدیدنظر کنند و کالاهایی را تولید کنند که در عمل، خوش بدرخشند و «مستحکم» و «کارآمد» باشند.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ‌ و‌ اندیشۀ‌ اسلامی طی یادداشتی نوشت: گرچه نامِ امسال نیز همانندِ سال‌های گذشته، اقتصادی است، امّا این امر بدان معنی نیست که سایرِ زمینه‌های اجتماعی در تحقّقِ آن، مؤثّر نباشند و به این موضوع، تنها بتوان از چشم‌اندازِ اقتصادِ محض نگریست. ما براساسِ نظریۀ اصالتِ فرهنگ معتقدیم که تمامِ ساحت‌ها و عرصه‌های زندگیِ انسان، متناسب با اقتضائات و دلالت‌های امرِ فرهنگی، صورت‌بندی می‌شوند و این فرهنگ است که باید بنیان و زیربنا به‌شمار آید. به‌این‌ترتیب، می‌توان از موضع و منظرِ فرهنگ به مسألۀ رونقِ تولید نگریست و تجویزها و توصیه‌هایی را ساخته‌ و‌ پرداخته کرد. در ادامه، به برخی از این راهکارهای زمینه‌ساز و بیرونی اشاره شده است.

[1]. دوگانۀ «پیشرفتِ درون‌زا/ پیشرفتِ برون‌زا»

نخستینِ واقعیّتِ این است که باید از لحاظِ «ذهنی» و «فکری»، جامعۀ ما به‌طورکامل به این نتیجه دست یابد که پیشرفتِ «برون‌زا» و «متّکی بر سرمایه‌ها و امکان‌های بیگانه و غیربومی»، راه به‌جایی نخواهد برد و گرهی از چالش‌های ما را نخوهند گشود، و جز پیشرفتِ «صوری» و «موقتی»، نفعی نخواهند داشت. ازاین‌رو، باید بر «ظرفیّت‌ها و استعدادهای درونی» تکیه کرد و «امکان‌ها و فرصت‌های وطنی» را به فعلیّت رساند تا پیشرفتِ «واقعی» و «ماندگار»، تحقّق یابد. در دهه‌های اخیر، چه در سطحِ سیاسی و چه در سطحِ اجتماعی، همواره میانِ این دو تفکّر، نزاع و کشمکش وجود داشته و حجمِ انبوهی از توان و توشۀ ما از رهگذرِ همین مناقشات، فرسوده شده است. امروز پس از آزمون‌و‌خطاهای فراوان، روشن شده که «نگاهِ به بیرون» و «امیدبستن به سرمایه‌گذاری‌های خارجی» و «استفاده از اهرمِ مذاکره و گفتگو و تنش‌زادیی» برای اصلاحِ اقتصاد، بیراهه‌‌ای بیش نیست و نه‌فقط در بلندمدّت، به سراب تبدیل خواهد شد، بلکه حتّی چه‌بسا در کوتاه‌مدّت نیز نتیجه‌بخشیِ تسکینی نداشته باشد. بنابراین در قدمِ اوّل، باید «ذهنیّتِ جمعی» از باور به پیشرفتِ برون‌زا به باور به پیشرفتِ درون‌زا تغییر کند تا در سایۀ آن، اهتمام و تمرکز بر تولیدِ بومی، برجسته و عمده شود.

امـام صـادق - علیه‌السلام- فـرمـود: مـردى از اصـحـابِ رسولِ اکرم -صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم- زنـدگـی‌اش سـخـت شـد. هـمـسـرش گـفت: کاش خدمتِ رسولِ اکرم - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم- می‌رفتى و از او چیزى مـی‌خـواسـتـى. مـرد، خـدمـتِ رسولِ اکرم - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم-  رفت و چون حضرت او را دید، فرمود: هر که از ما بخواهد، بـه او عـطـا کـنیم و هر که بى‌نیازى جوید، خدای‌متعال او را بى‌نیاز کند(مـَنْ سـَأَلَنـَا أَعـْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ). مرد با خود گفت: مقصودش جز من نیست. پس به‌سوى همسرش آمد و به او خبر داد. زن گفت: رسولِ اکرم - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم- هم بشر است [و از حالِ تو خبر ندارد]، پس او را آگاه ساز. مرد دوباره خدمتش آمـد و چـون حـضـرت او را دیـد، باز فـرمـود: هـر کـه از مـا بخواهد، به او عطا کنیم و هر که بى نیازى جوید، خدای‌متعال او را بى‌نیاز کند. و تا سه‌بار، آن مرد چنین کرد.

سـپـس بـرفـت و کـلنـگـى عاریه کرد و به‌جانبِ کوهستان شده، بالاى کوه رفت و قدرى هیزم بـرید و بیاورد و به نیم‌چارک آرد فروخت و آن را بخانه برد و بخورد. فردا هم رفت و هـیـزمِ بـیشترى آورد و فروخت. و همواره کار می‌کرد و اندوخته می‌نمود تا خودش کلنگى خرید. باز هم اندوخته کرد تا دو شتر و غلامى خرید و بى‌نیاز گشت.

آن‌گـاه خـدمـتِ رسولِ اکرم - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم- آمـد و گـزارش داد کـه چـگـونـه بـراى درخواست آمـد و چـه از ایشان شنید: آن حضرت فرمود: من که به‌ تو گفتم هر که از ما بخواهد، به او عطا کنیم و هر که بى‌نیازى جوید، خدای‌متعال او را بى‌نیاز کند.(اصولِ کافى؛ ج 3؛ ص 208؛ روایتِ 7). باید روی پای خود ایستاد و تکیه بر غیر نکرد و رنجِ کارهای دشوار را بر خویش هموار نمود تا وضع، بهبود یابد. این‌چنین تغییرِ خودبنیادی، بادوام و ماندگار خواهد بود و ما را از درون، قوی و مستحکم خواهد کرد، برخلافِ تغییرهایی که غیرساخته و وابسته به ارادۀ دیگران است؛ آن هم دیگرانی که دشمنانِ تاریخی و دیرینۀ ما به‌شمار می‌آیند و تاکنون از هیچ خدعه و خیانتی فروگذار نکرده‌اند.

[2]. دوگانۀ «اقتصادِ تولیدی/ اقتصادِ واسطه‌ای»

یکی از بیماری‌های دیرینۀ ساختارِ اقتصادیِ ما، شیوعِ «واسطه‌گری» در آن است، به‌طوری‌که اغلب تصوّر این است که چنانچه به‌جای تولید، واسطه‌گری انتخاب شود، نفعِ بیشتر در زمانِ کمتر و با دغدغۀ کمتر به‌دست خواهد آمد. ازاین‌رو، نیروها به‌جای این‌که صرفِ «تولید» «خَلقِ» ثروتِ شود، صرفِ «مبادله» و «دست‌به‌دست‌کردنِ» ثروت در قابلِ واسطه‌گری می‌شود. همین امر، به رونق‌یافتنِ جریانِ تولید، ضربه می‌زند و موجبِ کاهشِ تولیدِ ناخالصِ ملّی و ارزشِ پولِ ملّی ازیک‌سو، و افزایشِ تورم و بیکاری ازسوی‌دیگر می‌شود.

در مقابل، باید فرهنگِ عدم‌مخاطره‌پذیری و تنبلی و شادخواری را تضعیف کرد و این فکر و اعتقاد را در افکارِ عمومی تثبیت کرد که تولید، یک ارزشِ اجتماعی است و واسطه‌گری، هیچ منزلت و فضیلتی ندارد و نیروهای واسطه‌ای، اغلب ساختارِ اقتصادی را دچارِ اختلال می‌کنند. همچنین باید پُرکاری و تلاش و مجاهدتِ اقتصادی، اعتبار و منزلت پیدا کند تا کسانی به خود، زحمتِ تولید را بدهند. پس شکوفاییِ تولید، وابسته به پاره‌ای مقدّمات و بسترهای فرهنگی در لایۀ شناختی و ادراکیِ افرادِ جامعه است و باید اضلاعی از نظامِ هنجاریِ مستقر در جامعه تغییر کند تا اتّفاق‌های اقتصادی متفاوت رخ بدهند.

[3]. دوگانۀ «مصرفِ بومی‌گُزینانه/ مصرفِ بیگانه‌گُزینانه»

بر فرض هم که تولید، رونقِ دوچندان یابد و چرخ‌های ایجاد و خَلق، باشتاب به گردش درآیند، مشکلِ دیگری بر سرِ راه است و آن، عبارت از این است که به‌سببِ ریشه‌های تاریخیِ فرهنگِ «غرب‌زدگی» و «غرب‌برترانگاری»، مردم به کالا‌های داخلی، «اعتماد» و «اعتنا»یی ندارند و تصوّر می‌کنند در هر صورت و همواره، کالاهای غربی از کالاهای ایرانی، بهتر هستند. برای این نقصان و کژی، باید چاره‌ای اندیشید و آن چاره بیش‌ازهرچیز، سنخ و جنسِ «فرهنگی» دارد؛ چنان‌که باید روحیّۀ غلط و ویران‌گرِ غرب‌زدگی، زدوده شود و «باورِ به خویش» و «اعتمادبه‌نفسِ ملّی»، تقویّت شود تا زمینۀ لازم برای مصرفِ کالاهای داخلی فراهم گردد. در غیراین‌صورت، کارگاه‌ها و کارخانه‌های ایرانی به‌دلیلِ این‌که مردم به آنها اعتماد ندارند و فکر و عملِ ایرانی را ناکارآمد و ضعیف می‌شمارند، متوقف می‌شوند. زدودنِ این عاملِ «روانی» و «روحی»، بسیار مهم است و غفلتِ از آن، تمامِ برنامه‌ها و تحرّکاتِ اقتصادیِ معطوف به رونق‌یافتنِ تولید را با ناکامی مواجه می‌گرداند.

[4]. دوگانۀ «تولیدِ متقن/ تولیدِ سست»

گذشته از واکنشِ معرفتی و روانیِ مصرف‌کنندگان، تولیدکنندگانِ وطنی نیز باید در «فرهنگِ کار»، تجدیدنظر کنند و کالاهای را تولید کنند که در عمل، خوش بدرخشند و «مستحکم» و «کارآمد» باشند. آری، تولید در روند و جریانِ مصرف، ارتقاء می‌یابد و به‌تدریج، به سطوحِ عالی می‌رسد، امّا سخن در این است که باید فرایندِ تولید، همواره مبتنی بر «محاسباتِ عاقلانه» و «ملاحظاتِ متعهدانه» باشند و از هرگونه «سست‌کاری» و «اهمال‌کاری»، به‌شدّت پرهیز شود تا ذهنیّتِ مردم نسبت به کالاهای وطنی، تخریب نگردد. رسولِ اکرم - صلّی‌الله‌علیه‌وآله- فرمود: إِذَا عَمِلَ أَحَدُکُمْ عَمَلًا فَلْیُتْقِنْ؛ چون کسى از شما به کارى دست زند، باید درست و محکم کار کند(اصولِ کافی؛ ج ‏۳، ص ۲۶۳). پس این نقص و آسیب نیز، ریشۀ فرهنگی دارد و اصلاحِ آن وابسته به رواج‌یافتنِ فرهنگِ اتقانِ در کار است.

انتهای پیام/

منبع: فارس

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.