حجتالاسلام والمسلمین محمد عشایری، عضو شورای علمی مدرسه عالی خاتم الاوصیاء(عج) قم، محقق و پژوهشگر دینی در گفتوگو با خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه به تشریح اهمیت مقوله حجاب در جامعه اسلامی و شبهاتی که در سالهای اخیر از سوی برخی افراد ناآگاه نسبت به مسئله حجاب طرح شده، پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
حجاب یک حکم بسیار روشن دینی است که تردیدی در اهمیت آن نیست؛ چرا که هم سبب رشد و اعتلای زن میشود و هم حریم یک زن مسلمان را نشان میدهد. از سوی دیگر حجاب سبب انسجام و استحکام نهاد خانواده میشود. به طور کلی باید گفت این واجب دینی آثار و برکات فراوانی برای زنان و دختران اجتماع دارد ولی متأسفانه در کنار سایشی که از دهه هفتاد درباره خود حجاب در بُعد اجتماعی ایجاد شد، در سالهای اخیر یک سایش معرفتی نیز در مورد مقوله حجاب اتفاق افتاده که میخواهد متکفلان معرفت دینی را درباره حجاب مبتلا به تردید و بی اعتقادی به حجاب بکند. امروزه جریاناتی میخواهند حتی ما متکفلین امر معرفت دینی را در برابر معارف دینی مربوط به حجاب به یک نوع وادادگی مبتلا کند. به همین دلیل اکنون باید در دو عرصه درباره حجاب تلاش کنیم؛ عرصه «اجتماعی» و عرصه «معرفتی». عرصه اجتماعی فعالان خود را دارد. در عرصه معرفتی هم باید خود مسأله حجاب و هم مسأله الزام حکومتی به آن بحث شود. در این عرصه باید دیدگاهها و شبهاتی که در زمینه حجاب مطرح میباشد را به چالش بکشیم.
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر مورد استناد اقناعی - جدلی قرار گرفته، خیلی هم عالمانه و دقیق نیست مسأله پوشش کنیزان صدر اسلام و زمان اهلبیت(ع) است. این مقوله از چند زاویه دارای اهمیت است؛ چرا که ما مدعی هستیم حجاب سبب کنترل روابط زن و مرد و جلوگیری از مفاسد جنسی است، ولی عدهای در سالهای اخیر این بحث را مطرح کردهاند که اگر حکم حجاب باری کنترل حریم جنسیتی زنان است پس چرا درباره کنیزان حکم حجاب وجود ندارد، مگر آنان دارای جذابیتهای زنانگی نیستند؟ چرا اسلام در این مورد چیزی نفرموده است؟ از طرفی هم تعدادی از مادران و همسران امامان معصوم(ع) کنیز بودهاند. به هر حال این مسأله جدی است و جریان رقیب از این مسأله استفاده میکند.
به عبارت دیگر جریاناتی در تلاش هستند بگویند چون مادران برخی ائمه(ع) کنیز بودهاند و کنیزان نیز حجاب مناسبی نداشتهاند پس تعدادی از مادران و همسران ائمه اطهار(ع) در مدینه بدون حجاب بودهاند!! و آرام آرام این را به جامعه مدافعان حجاب القا کنند که شما از امری دفاع میکنید که قابل دفاع نیست.
اگر بخواهیم درباره حجاب کنیزان صحبت کنیم، ابتدا باید پوشش «صلاتی» را از پوشش «ناظری» جدا کنیم. پوشش صلاتی پوششی است که زن باید در حال نماز رعایت کند، یعنی از شرایط صحت نماز است که کنیز در این مورد خاص مستثنی شده و با سر و گردن برهنه نیز نمازش صحیح است، ولی بنا بر نظر فقها پوشش ناظری و اجتماعی یک حکم تکلیفی است نه وضعی.
نظر خود بنده این است که برای مستثنی کردن کنیز از حکم وجوب شرعی پوشش، دلیل قانع کنندهای نداریم. ما یک عموماتی داریم که آن عمومات درباره وجوب تستّر زن عام هستند؛ تعبیر«مومنات» درآیه قرآن شامل زن آزاد و کنیز میشود. اگر دلیلی میخواهد این دلیل عام را تخصیص بزند؛ اولاً باید چنین دلیلی وجود داشته باشد و ثانیاً آن قدر قابل قبول و قابل استناد باشد که بتواند آن عمومات را تخصیص بزند، که در این مورد چندان قابل اعتماد نیستند.
اولین اتفاقی که از نظر ادله میافتد این است که هر چه عمومات داریم شامل کنیز و زن آزاد میشود و حتی در زمان پیامبر(ص) روایت داریم که رعایت حجاب و پوشش درباره کنیز سفارش شده بود. در روایتی داریم که حضرت(ص) به خانه عایشه آمدند و وقتی کنیز عایشه را دیدند پرسیدند: آیا این کنیز به سن بلوغ و تکلیف رسیده یا نه؟ وقتی حضرت(ص) متوجه میشوند آن کنیز به سن بلوغ و تکلیف رسیده است، بخشی از عمامه خویش را پاره می کنند و به عنوان پوشش به او میدهند و سفارش میکنند به پوشاندن سر آن کنیز. این یک روایت و دلیل.
پس از پیامبر(ص) سعی شد کنیزان را از عمومات خارج کنند. اهلسنت یک دلیل دارند که خلیفه دوم جلوی کنیزانی که خمار میپوشیدهاند را گرفته است تا کنیزان شبیه به زنان آزاد نشوند، البته محققان اهلسنت اشکال کرده و گفتهاند خلیفه دوم این کار را میکرده که زنان کنیز شبیه زنان آزاد نشوند، در حالی که آنچه ویژه زنان آزاده بود خمار نبود بلکه جلباب بود و کنیزان با پوشیدن خمار شبیه به زنان آزاد نمیشدند بلکه با پوشیدن جلباب بود که میتوانستند شبیه به زنان آزاد بشوند.
از طرفی محققان اهلسنت در این روایت مناقشه کرده و میگویند بعید است خلیفه دوم این کار را کرده باشد، در حالی که سند این روایت نیز ضعیف است. همچنین نقل شده عبدالله بن عمر خودش برای کنیزانش خمارهای قیمتی میخریده از جنس خز که خمارها هم خمار «صفاق» بود یعنی نازک نبوده است، پس پسر خلیفه دوم درباره پوشش کنیزانش برخلاف این عمل میکرده است.
مستندات دیگری نیز برای اثبات حجاب نداشتن کنیزان ارائه میشود: یکی از این مستندات «سیره» است. ادعا میکنند سیره متشرعه از زمان اهلبیت(ع) این بوده که کنیزان با سر برهنه میگشتهاند و لباس کامل نداشتهاند. خب این سیره اشکال دارد که عرض خواهم کرد ادعا میکنند که اجماع داریم این اجماع هم چیزی را ثابت نمیکند. چرا که اجماع نداریم تا بگوییم فقهای شیعه همه بر این حرف و ادعا متفقالقول هستند، بنابراین چنین اجماعی محرز نیست. اگر هم باشد مدرکی است.
از طرفی اگر مدعیان بخواهند برای تخصییص عمومات قرآنی حجاب به روایات استناد کنند باید گفت روایاتی که ما درباره عدم وجوب حجاب سر برای کنیزان داریم، با هم تعارض دارند. مرحوم مجلسی میگوید اینگونه روایات تقیهای است و از طرفی نیز در اسناد این روایات اصلا ضعف وجود دارد. به عبارت دیگر باید گفت یک روایتی داریم که از سویی سندش ضعیف است، از سویی معارض دارد و خودش موافق با عامه است و از طرفی هم مخالف با کتاب است. اینگونه روایات توان تخصیص زدن عمومات قرآنی را ندارد.
درباره سیره، هم مشکلاتی وجود دارد؛ محقق کرکی در تبیین سیره میگوید: که کنیزان با روی باز بیرون میآمدهاند (نه با موی باز)، لذا اصل تحقق سیره مورد ادعای آنان مخدوش است اگر هم محقق بشود اصلا به تأیید اهل بیت نرسیده است. در حقیقت کنیزان منتسب به اهل بیت کاملا باحجاب و متستر و خانه نشین بودهاند. یکی از شواهدی که نشان میدهد کنیزان منتسب به اهلبیت(ع) بسیار به ستر و پوشش مقید بودهاند، روایات مربوط به وصیت امام کاظم(ع) و اجرای وصیت آن حضرت بوده است؛ طبق این روایت «ام احمد» همسر امام کاظم(ع) که زنی بسیار بزرگوار و مقید به ولایت بودهاند، وقتی در وصیت امام کاظم(ع) بر ولایت امام رضا(ع) تاکید میشود، این بانوی با کرامت همه امانات و چیزهایی که مربوط به امام رضا(ع) بوده را به ایشان تقدیم میکند، برخی پسران دیگر به امام رضا ع حسادت میکنند، به همین دلیل به قاضی مدینه شکایت میبرند. وقتی حضرت رضا(ع) در دادگاه حاضر میشود، بانو «ام احمد» نیز به عنوان شاهد حاضر میشود. برادران ناتنی امام رضا(ع) در حضور قاضی اعتراض میکنند که این بانو صورتش را پوشانده، از کجا بدانیم که او واقعا «ام احمد» است، باید کشف وجه کند و در آنجا بانو «ام احمد» نقابش را در حد صورت بالا میزند. پس از دادگاه این بانو با ناراحتی به فرزندانش میگوید که امام کاظم(ع) از قبل به من خبر داده بودند روزی این فرزندان، شما را از خانه بیرون میکشانند و مجبور میشوی صورتت را آشکار کنی. امثال این روایات نشان میدهد کنیزان خانه اهلبیت(ع) چگونه به امر حجاب و پوشش مقید بودهاند. به عنوان مثال نقل شده سعیده خاتون که از کنیزان خانه امام صادق(ع) بود ملازم بیتشان بوده اند به طوریکه تنها برای زیارت خانه خدا و قبر پیامبر(ص) از خانه خارج میشدهاند. کنیزان حضرت ام کلثوم نیز همین گونه بوده و با لباس کامل و با حیا از خانه خارج میشدهاند. در روایات آمده است که کنیزان حضرت ام کلثوم در مدینه وقتی او را همراهی میکردند، «متخفرات» بودند. متخفر یعنی پوشش شدید همراه با حیا. لذا اگر کسی ادعا کند سیرهای از کشف حجاب کنیزان وجود داشته، باید گفت این سیره مورد تایید ائمه اطهار(ع) نبوده است.
به صورت خلاصه باید گفت که سیره قابل اثبات نیست و با سیره نمیشود عمومات قرآن درباره حجاب کنیزان را تخصیص زد.
هدف این افراد و جریانات اولا این است که بگویند حالا که ائمه اطهار(ع) نسبت به حجاب کنیزان خودشان حساسیت نداشتهاند پس مسأله غیرت و عفت از مسأله حجاب جداست، در حالی که ما اینگونه پاسخ میدهیم که حجاب، عفاف و غیرت درهم تنیدهاند و این پوسته و هسته بدون یکدیگر فایدهای ندارند. کنیزان ائمه(ع) نیز مطابق روایت و سیره و دلایل فراوان به شدت مقید به حجاب بودهاند.
به نظر میرسد هدف از طرح این مباحث جدا کردن مقوله عفاف از حجاب است تا بگویند بدون داشتن حجاب هم میشود عفت داشت و لزومی به رعایت حجاب برای داشتن عفاف نیست. حال آن که این دو مقوله از هم تفکیکناپذیر هستند. آنان میخواهند نتایج اجتماعی مورد نظر خود را بگیرند و قداست حجاب را زیر سوال ببرند که البته در کنار همه اینها از اهداف استعماری دشمن نیز نباید غافل شد. هدف دومشان نیز این است که با بی حجاب نشان دادن مادران و همسران اهل بیت از مسأله حجاب قدسیتزدایی بکنند.
امروزه دشمنان اسلام و انقلاب در کشورهای اسلامی فعالیتهای رسانهای و عملیات روانی گستردهای علیه نمادهای دینی مسلمان به راه انداختهاند و در هر کشوری به طریق خاص و با نمادهایی که در همان کشور بومی شده مبارزه میکنند. جالب است که همان قدر که در ایران بر روی مسأله حجاب عملیات روانی انجام میگیرد در افغانستان بر روی ریش بلند مردان تبلیغات رسانهای میشود. در افغانستان فعالیتها و تبلیغات سوء زیادی علیه ریش مردان صورت میگیرد که ریش گذاشتن بهداشتی نیست و باید تراشیده شود، نمیخواهم از ریش بلند دفاع بکنم بلکه قضیه این است که در هر جا که ببینند یک نماد دینی بومی شده است همان را مورد هجمه قرار میدهند.
امر معرفت دینی منحصر به حوزه نیست ولی برای امر معرفت دینی و ارائه نظر در مورد مسائل دینی حتماً باید تخصص داشته باشیم، متاسفانه برخی از افرادی که این مباحث را منتشر میکنند از سادهترین مباحث ترجمه هم ناتوان هستند و از انواع مغالطهها در فهم تاریخ، آیه و حدیث برای اثبات حرف خودشان استفاده میکنند. خطاهای ترجمه ای یکی از این افراد در این لینک قابل ملاحظه است: (http://ashaiery.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=11654)
یکی از شئون فقیه حتی در زمانی که مبسوط الید نیست اقامه معروف است و وقتی فقیه به بسط الید میرسد اقامه معروف هم گسترش پیدا میکند. اینکه متاسفانه برخی عمامه به سرها نیز دقیقاً همان حرفهای دشمنان در مورد حجاب اختیاری را تکرار میکنند توجه به این امر مهم ندارند که وظیفه ذاتی حکومت اسلامی اقامه معروف و ارزشها و شعائر اسلامی در جامعه است.
فقیه باید شعارهای دینی را گسترش دهد، شعار دین بسیار مهم است. نماز جماعت در مسجد یک نماد و از شعائر دینی است. در روایات مربوط به آيه «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي...» آمده است که پیامبر(ص) برای نماز ظهر به مسجد آمدند وقتی مشاهده کردند افراد کمی به مسجد آمدهاند خشمگین شدند که چرا یکی از شعائر دین تعطیل شده است؟! ، وقتی رسول گرامی اسلام برای یک مستحب که از شعائر دین شده است، این گونه خشمگین میشوند باید دید برای حجاب و اقامه آن در جامعه به عنوان یک نماد و شعار دینی درآمده چقدر اهمیت قائل میشوند.
امروزه حجاب نماد جامعه انقلابی و اسلامی ماست، حجاب به عنوان شعار دین و یک واجب الهی بسیار مهم است و باید برای اجرایش تلاش کرد. باید جلوی تروریسم رسانهای گسترده دشمن در مورد حجاب بایستیم.
شاید دلیل کم کاری برخی مسئولان، شائبه آلوده شدن مردم سالاری دینی با دموکراسی غربی باشد. از طرفی هم به نظرم متاسفانه نگاه دولتها در این سالها به صندوق رأی بوده و همیشه نگران از دست دادن بخشی از پایگاه اجتماعی خود بودهاند، لذا سعی کردهاند حتیالامکان برای جلب منافع انتخاباتی خود و رای آوری در این مقوله ورود جدی نداشته باشند.
نکتهای که ما در نهی از منکر در همه عرصهها باید رعایت کنیم این است که زبانمان زبان همدلی باشد چرا که امروز دشمن در صدد تبدیل کردن امر به معروف و نهی از منکر به یک گسل اجتماعی برای دو قطبی کردن جامعه است. امام راحل میفرمودند ناهی از منکر و آمر به معروف نباید حسّش این باشد که چون من نهی از منکر میکنم پس از او بهتر هستم، زبانمان نباید تنشزا باشد و اگر در کنار رعایت همه شرایط امر به معروف و نهی از منکر، طرف مقابل را اینگونه توجیه کنیم که دشمن بین من و شما گسل ایجاد کرده که به اهدافش در جامعه برسد، شاید این معضلات در عرصه امر به معروف و نهی از منکر کمتر شود.
ما در واقع یک حجاب تکلیفی ناظری داریم و یک حجاب وضعی و صلاتی برای نماز. هر آنچه در مورد کنیز داریم که مثلا فلان کنیز با سر برهنه نماز خوانده یا دعا کرده، باید گفت خب در خانهاش بوده است و ربطی به اصل حجاب ندارد. از طرفی نیز باید گفت عمومات حجاب ناظری همه زنان کنیز و غیر کنیز را در بر میگیرد. درباره زنان کنیز مخصّصاتی وجود دارد که قادر به تخصیص عمومات نیست. اگر درباره عدم رعایت حجاب کنیزان اجماع وجود داشته باشد، مدرکی است. اگر روایات وجود دارد با یکدیگر معارض هستند. اگر سیره وجود دارد حتی در مورد نقل سیره در بین فقها اختلاف وجود دارد و اگر هم گزارشهای تاریخی وجود دارد که برخی کنیزان در مدینه حجاب نداشتهاند شاید آن کنیزان، کافر یا مسیحی بودهاند وگرنه کنیزان مسلمان بویژه کنیزان منتسب به اهل بیت پوشش کامل اسلامی را رعایت میکردند.
انتهای پیام/
گفتوگو از سلمان میرزایی