به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ در آستانه جشن ولایت، عید سعید غدیر خم آیتالله محمدهادی یوسفیغروی، از اساتید پیشکسوت حوزه علمیه قم و از شاگردان مرحوم آیتالله خوئی و امام خمینی(ره) که تاکنون تألیفات مهمی در اصول عقائد، فقه و تاریخ اسلام، به زبانهای فارسی و عربی داشته است و توانسته برخی آثار متقدم تاریخ اسلام همچون «مقتل ابومِخنَف» را بازسازی و بازنویسی کند در گفتوگویی به این واقعه مهم در تاریخ اسلام پرداخت.
آیتالله یوسفیغروی در این گفتوگو با بیان اینکه در زمینه معرفی وقایع مربوط به عید غدیر خم به جامعه، منسجم و دقیق عمل نکردهایم، گفت: متأسفانه بعضی مسائل مربوط به غدیر را به گونهای بیان میکنیم که موجب میشود مخالفان، آن را دستمایه تمسخر و حمله به شیعه قرار دهند، یکی از این موارد آن است که بعضی خواص و عوام اصرار دارند بگویند آیه سوم سوره مائده:«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» در روز غدیر نازل شده، در حالی که همه شواهد میگوید کل سوره مائده به شکل دفعی و ۱۰ روز قبل از غدیر نازل شده است.
وی با بیان اینکه قیچیکردن آیات سوره مائده و آیات مختلف آن را به زمانهای مختلف نسبتدادن، مبنای تاریخی و عقلانی ندارد، گفت: کهنترین خبری که میگوید سوره مائده دفعی نازل شده، در تفسیر «عیاشی» آمده است و مُناقِض هم ندارد، علامه طباطبایی(ره) این را متبنّی شده اما متأسفانه عموم افراد از این موضوع غافلاند.
آیتالله یوسفیغروی در ادامه گفت: سوره مائده به شکل دفعی و تمام و کمال در روز هشتم ذیالحجة سال ۱۰ هجری بر پیامبر(ص) نازل شد و رسول خدا آیات آن را برای مردم قرائت کردند تا به این آیه رسیدند:«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات میدهند»، مردم از پیامبر(ص) مصداق خواستند و ایشان گفتند باید به مسجدالحرام برویم.
وی افزود: چند تن از صحابه پیامبر(ص) به همراه ایشان به مقابل مسجدالحرام رسیدند، مستمندی را دیدند که انگشتر عقیق به دست گرفته و میخواهد به مردم بفروشد، از او پرسیدند این نگین را چه کسی به تو بخشیده است، او هم با دست، علی(ع) را نشان داد که مشغول نماز بود، آنگاه پیامبر(ص) تکبیر گفتند و خبر دادند که مصداق آیه مشخص شد؛ این یعنی برخلاف آنچه بعضی میگویند هدیه انگشتر در مسجدالنبی رخ نداده و آیه «انما ولیکم ...» مدنی نیست.
پژوهشگر پیشکسوت تاریخ اسلام ادامه داد: حضرت علی(ع) در سال ۱۰ هجری از سوی پیامبر(ص) به انجام مأموریتهایی در یمن فرستاده شده بود و در موسم حجةالوداع خود را از یمن به مکه مکرمه رساند، در حالی که از یمن، دیار عقیق، انگشتری برای خود خریده و به دست کرده بود. کتاب کهن«طَی والنَّشر» دو روایت یکی از حذیفة بن الیمان و یکی هم از عمار یاسر نقل کرده است که علی(ع) در مسجدالحرام در حال نماز مستحبی بود، گدا آمد و امیرالمؤمنین انگشتر را به او هدیه کرد، این اتفاق روز ترویه یعنی هشتم ذیالحجة، روز نزول سوره مائده و ۱۰ روز قبل از غدیر رخ داده است.
آیتالله یوسفیغروی اظهار کرد: این ماجرا از این جهت مهم است که مردم و همراهان رسول خدا برای روز غدیر آمادگی ذهنی کسب کرده بودند، شناختن مصداق آیه«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...»(مائده، ۵۵) به تعیین مصداق «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...»(مائده، ۶۷) کمک میکرد. اگر به تمام آیات سوره مائده به شکل مجموعهای منسجم و متحد که دفعی نازل شده است، نگریسته شود، مشخص میشود که مردم آمادگی لازم را در روزهای قبل ازغدیر برای اعلام ولایت امیرالمؤمنین(ع) کسب کرده بودند.
وی تصریح کرد: برخی بخاطر عبارت «الیوم اَکملتُ؛ امروز کامل کردم» اصرار دارند که بگویند این آیه بعد از غدیر نازل شده است، دقت کنیم که «الیوم» لزوماً به معنای امروز نیست، به معنای امروزه است، یعنی در این زمانه و این ایام؛ پس ادبیات عرب را برای چه خواندهایم؟ جنگ صفین یک سال و نیم طول کشیده است، از آن به یوم صفین تعبیر میشود، همچنین فعل «اَکمَلتُ» به معنای ماضی نیست، بیشتر فعلهای ماضی قرآن، مستقبل است، پس «اَکملتُ» به معنای «سَاُکمِلُ» است، نه به معنای فعلی که گذشت، بلکه به معنای فعلی که انجام میشود است. بنابراین لازم نیست این آیه را قیچی کنیم و بگوییم بعد از غدیر نازل شده است.
آیتالله یوسفیغروی در بخش دیگری از سخنان خود، گریزی به مسائل امروز جامعه زد و اظهار کرد: بزرگداشت عید غدیر لازم است چرا که در این روز، حرف، سر مذهب حق و انعکاس دین حق است، ما دین حق(اسلام) را از این کانال(اهلبیت) میشناسیم و قبول داریم نه از کانالهای دیگر؛ تمام آثار دنیوی و اخرویای که دین حق دارد، در صورتی محقق میشود که از مذهب حق تبعیت کنیم. البته وحدت هم در این روز باید حفظ شود، نباید در غدیر به مخالفان بیاحترامی و اهانت شود و باید مواظبت بود دعوایی بین مسلمانان نیفتد.
این عالم دینی در ادامه گفت: زمینه ظهور و پذیرش افکار داعش، دوری از مکتب اهل بیت(ع) است، احدی از شیعه چنین تکفیر خشکی مثل داعش نکرده است، البته ممکن است یک شیعه جاهلی هم پیدا شود و چنین عقیدهای پیدا کند، اما محال است بین تبعیتکنندگان از تعالیم اهل بیت(ع) جریانی مثل داعش با آن وسعت پیدا شود. البته مبانی داعش را پیشتر افرادی مثل ابن تیمیه و بعدتر، ابن قیّم جوزی که از مکتب اهل بیت(ع) دور شده بودند، در آثار خود آوردهاند، قبل از همه اینها احمد ابن حنبل هم تا حدی چنین عقایدی داشته است و شواهد نشان میدهد متوکل عباسی را به تخریب مرقد امام حسین(ع) تحریک کرده بود.
آیتالله یوسفی غروی در بخش دیگری از سخنان خود به کتاب «الغدیر» علامه امینی اشاره کرد و گفت: لازم است در آستانه عید غدیر، از این اثر بزرگ یاد کنیم که تغییر بزرگی در برخی خواص جامعه اسلامی به وجود آورد، این کتاب، کتابی علمی بود و تأثیرش را به جای اینکه بر عوام بگذارد، بر خواص گذاشت. البته گاهی کتابهای علمی نیز اگر یک دولت هوچیگر درباره آنها جوّی مسموم راه بیندازد، ممکن است در بحثهای عوام نیز راهی پیدا کند، مثل کتاب شهیدجاوید که ساواک برای تخریب محتوای این کتاب ادعا کرد: «نویسنده شهید جاوید میگوید امام حسین(ع) به قصد حب ریاست و قدرتطلبی خارج شد و نمیدانست که شهید میشود».
وی افزود: مرحوم علامه امینی در موقعیتی بود که پس از دو جنگ جهانی پیش آمده، قرار داشت؛ دولت عثمانی متلاشی شده بود و عدهای از شیعیان با شرایط جدیدی که از نظر دموکراسی شکل گرفته بود، توانستند کتابهای شیعه را در بیروت چاپ کنند. مخالفان در واکنش به انتشار کتابهای شیعیان، دهها کتاب در رد آنها و علیه شیعه نوشتند به گونهای که کار برای مکتب شیعه سختتر از قبل شد. در این شرایط علامه امینی به فکر افتاد به آن کتابها جواب دهد.
آیتالله یوسفیغروی ادامه داد: پدر من اصفهانی بود و انعکاس کارهای سیدابوالحسن اصفهانی(مرجع تقلید بزرگ نجف) را در آن ایام دنبال میکرد. ایشان میگوید آقای امینی روز عید غدیر برای تبریک نزد آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی رفته بود و محضر ایشان اظهار داشت؛ نیتی پیدا کردهام تا کتابها علیه مذهب تشیع را یکی یکی جواب دهم، چون در حوزه کسی به فکر نیست، سیدابوالحسن لبخندی میزند و میگوید این رشته سر درازی دارد، اینها بیشتر از ما هستند و هر روز کتاب مینویسند، شما که نمیتوانید وقت بگذارید و همه را جواب دهید! سیدابوالحسن در ادامه به آقای امینی پیشنهاد میکند: بهتر این است که یک طرح کلی به نام غدیر و برای صاحب غدیر بنویسید، یک لباس ذوقی و ادبی هم به آن بدهید که جنبه ادبی هم پیدا کند و کتابی صرفاً کلامی تلقی نشود، اگر صرفاً کلامی باشد همان اول موضع میگیرند اما اگر جنبه ادبی داشته باشد، ممکن است بخاطر این جنبه هم که شده، آن را تهیه کنند و بخوانند.
آیتالله یوسفیغروی در ادامه روایت خود از ماجرای تألیف کتاب «الغدیر» اظهار کرد: آقای امینی از محضر سیدابوالحسن خارج میشود و به حرم امیرالمؤمنین(ع) میرود، در صحن بابالقبلة با خود فکر میکند که من در زبان عربی، آنقدر قوی نیستم که بتوانم کتابم را با شیوه ادبیِ بلاغیِ مصری بنویسم، چون ادبیات مصری آن زمان ملاک و شاخص ادبی بودن کتابها تلقی میشد، امینی در همین افکار بود که ناگهان سرباز گمنام حوزه، مرحوم شیخ محمدعلی اردوبادی به شانه او دستی گذاشت و او را به چای دعوت کرد.
وی در ادامه گفت: امینی ماجرای خود را برای اردوبادی تعریف کرد، مرحوم اردوبادی به امینی اظهار داشت: تو هر چه میتوانی، جمعآوری کن و بنویس، ویرایش ادبی آن را به من بسپار؛ اردوبادی در ادبیات عرب اعجوبهای بود و هر متنی را به عربی فصیح بلیغ تبدیل میکرد. پس از این ماجرا بود که علامه امینی سفرهایی دور و دراز را برای تحقیق و جمعآوری محتوا درباره غدیر آغاز کرد، ارزش کار او هم این بود که محتوا را از کتابهای اهل سنت جمع کرد.
آیتالله یوسفیغروی اظهار کرد: از سیدعبدالعزیز طباطبایی شنیدم که از قول علامه امینی میگفت: اصل، اردوبادی است و من فرع او هستم، اردوبادی بابت ویرایشی که بر«الغدیر» انجام داد هیچ پولی نگرفت و حتی اسمش هم چندان در محافل مطرح نمیشود، او به واقع گمنام زیست، وقتی بخش عمدهای از الغدیر توسط اردوبادی ویرایش شد، وی به بیماری سختی دچار و به بستر افتاد. علامه امینی به او گفت من از این پس هر روز به بالینت میآیم، متن را برایت میخوانم و تو شفاهاً برای من ویرایش کن، اما اردوبادی نپذیرفت و گفت راضی نیستم از وقت خود برای تألیف کتاب بزنی و به خانه من بیایی، من خود میآیم.
این عالم دینی، در حالی که اشک تمام صورتش را پوشانده بود، سخن پایانی خود را اینگونه بیان کرد: اردوبادی در حالی که به رسم نجف، عبا به سر میانداخت تا شناخته نشود، یک دست به عصا و یک دست به دیوار خود را به خانه امینی میرساند، یک بالش بر زمین میگذاشت و به روی سینه دراز میکشید، امینی متن را به او میداد و اردوبادی ویرایش میکرد؛ کتاب «الغدیر» با چنین نیتهای خالصی بود که «الغدیر» شد، از این نیتهای خالص در حوزه وجود داشت و دارد.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا