به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام جواد سلیمانی امیری، محقق و پژوهشگر و عضو هیأت علمی مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در مورد منابع عاشورا در گفتگویی، اظهار داشت: منابع نهضت عاشورا به دو دسته منابع تاریخ نقلی و منابع تاریخ تحلیلی عاشورا تقسیم میشود. آنچه در قرون گذشته نوشته میشد، نوعاً تاریخ نقلی عاشورا بود و آنچه در قرن حاضر نوشته میشود، اکثراً تاریخ تحلیلی نهضت عاشوراست. قدیم بیشتر مقتل مینوشتند. پس از عاشورا حدود ۶۰ سال بعد، نخستین مقتل نگاری توسط ابی مخنف شروع شد. اینها چگونگی تحقق حادثه عاشورا را بیان میکردند. این منابع تاریخ نقلی دست اول است و به حادثه عاشورا نزدیک تر بوده است. نقلهای منابع نهضت عاشورا تا قرن ششم، موید یکدیگر است. از قرن ششم به بعد تحولی در منابع رخ داده است.
وی در معرفی منابع عاشورا گفت: من صرفاً منابعی که به فارسی ترجمه شده را معرفی میکنم. منابع دست اول یکی مقتل ابی مخنف است که نخستین گزارش از نهضت عاشوراست که ابومخنف از حاضران در کربلا یا کسانی که در شهر کوفه بودند و با کسانی که در حادثه عاشورا بودند ارتباط داشتند، مصاحبه کرد. پرسید که در عاشورا چه گذشت؟ او این مصاحبهها را جمع کرد و هشام شاگرد وی، در قالب یک کتاب به عنوان مقتل امام حسین (ع) جمع آوری کرد. مقتل ابی مخنف توسط طبری در تاریخ طبری، شیخ مفید در ارشاد و ابن جوزی در تذکره الخواص نقل شده است. گزارشهای ابی مخنف از این کتابهایی که اسم بردم توسط استاد محمدهادی یوسفی غروی استخراج و در کتاب وقعه الطف چاپ شد. این کتاب با نام «نخستین گزارش مستند از واقعه عاشورا» توسط مؤسسه امام خمینی (ره) ترجمه شده است. این یک مقتل مهمی است که در دسترس ماست. از نظر علامه شوشتری این مقتل بهترین و مستندترین مقتل است.
وی افزود: این مقتل ما را از مقاتل دیگر بی نیاز نمیکند چراکه همه جزئیات نهضت عاشورا در آن نیامده است. مقتل عاشورا که ذیل فتوح ابن اعثم آمده است در مقتل خوارزمی منتشر شده و ترجمه شده است. سیدابن طاووس هم کتابی دارد به نام لهوف که مقتل عاشورا را گزارش کرده است.
حجتالاسلام سلیمانی امیری در مورد مقاتل دوران صفویه و قاجار گفت: در دوران صفویه برخی از مقاتل را داریم که با اما و اگرهایی مواجه است. در صفویه و قاجار یکسری کتابها نوشته شده که اینها را محققین ننوشته اند. یکسری خطبا و منبریها این کتابها را نوشته اند. این کتابها یکسری گزارشهایی دارد که در منابع دست اول نیست. لذا در مورد منبع این گزارشها سوال میشود. البته نمیتوانیم بگوییم صددرصد این گزارشها دروغ است چراکه اسم بسیاری از مقاتل در تاریخ وجود دارد ولی به دست ما نرسیده است. هیچ بعید نیست که در زمان صفویه این مقاتل بوده باشد و برخی از این گزارشها را این آقایان از آنجا نقل کرده اند.
وی افزود: به این نکته هم باید توجه کرد که ممکن است یک مقتل تا صد سال در جامعه نباشد ولی اقوال آن سینه به سینه منتقل میشود. ممکن است کسی بگوید من تحقیق کرده ام و در زمان صفویه از مقاتل قدما، در صفویه هم نبوده است. بحث من این است که برخی از این مقاتل شاید یک قرن قبل از صفویه بوده ولی اقوال آن سینه به سینه در جامعه ایران منتشر شده است. مقتلی مثل اسرار الشهدا فاضل دربندی از این دست است که در مورد آن اما و اگر وجود دارد و مطالبی که در آن آمده قابل نقد است. نقد اینها در مقدمه مقتل جامع سیدالشهدا آمده است. لذا مقاتل این مقطع نیاز به تحقیق بیشتر دارد و نمیشود کامل به اینها اعتماد کرد.
وی ادامه داد: یکی از این مقاتل روضه الشهداست که واعظ کاشفی نوشته است. باید با دقت به این کتاب مراجعه شود و نقد مطالب آن در مقتل جامع سیدالشهدا دیده شود.
حجتالاسلام سلیمانی امیری گفت: در عصر قاجار هم مقاتلی نوشته شده که یکی از آن مقاتل «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» است که مقتل خوبی است. «مناقب آل ابی طالب» از ابن شهر آشوب مقتل دیگری است که مطالب خاصی دارد که در مقاتل دیگر نیست و چون ایشان محدث قابلی بود ما به اقوال او توجه میکنیم.
وی افزود: کتاب نفس المهموم که معاصر ماست توسط شیخ عباس قمی نوشته شده و او مقاتل مختلف را بررسی کرده و این کتاب را نوشته است. کتاب دیگری به نام تاریخ سیدالشهدا که جنبه تحلیلی هم دارد، توسط آیت الله عباس صفایی حائری نوشته شده و کتاب ارزشمندی است. این کتاب فلسفه شهادت امام را هم عنوان میکند. کتاب دیگر مقتل مقرم است که کتاب ارزشمندی است و نکات بدیعی دارد. «مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق» هم کتاب دیگری است که از دل کتابهای روایی و حدیثی استخراج شده است. کتاب منتهی الامال هم کتاب خوبی است.
وی ادامه داد: کار مهمی که در سالهای گذشته انجام شده کتابی است با عنوان «مقتل جامع سیدالشهدا» که گروه تاریخ مؤسسه امام خمینی (ره) توسط جمعی از نویسندگان زیر نظر حجت الاسلام مهدی پیشوایی آن را چاپ کرده است. این کتاب دقیقترین و جامعترین کتاب در میان مقاتل موجود است. تمام مقاتل دست اول و دست دوم دیده شده و به روایات هم مراجعه شده و در نهایت این مقتل نگاشته شده است. ویژگی این مقتل این است که هم نقلی است و هم تحلیلی است. دوم اینکه این مقتل فلسفه قیام را آورده و در مقدمه اش منابع دیگر را مورد بررسی قرار داده است. در شرح گزارههای تاریخی، گزارهای که قویتر بوده را در متن آورده و گزارهای که ضعیفتر بوده را در پاورقی مورد اشاره قرار داده است. اگر مقاتل در جاهایی اختلاف داشته است، سعی کرده جمع بندی کند. گزارشهایی که با شأن اهل بیت و علم لدنی آنها و روایات ما تعارض دارد را هم مورد تذکر قرار داده است. این مقتل حوادث پس از قیام و آثار آن را نیز آورده است. زندگانی اصحاب سیدالشهدا را هم مورد بررسی قرار داده و به پرسشهای عاشورایی نیز پاسخ گفته است. مثلاً چرا ابن عباس، عبدالله ابن جعفر و… در کربلا نبوده اند؟ ماجرای خرید زمین کربلا، ماجرای آب و… را مورد بررسی قرار داده است. مسائل اختلافی مانند اربعین را نیز مورد بررسی قرار داده است.
حجتالاسلام سلیمانی امیری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تاریخ ذاتاً قطعیت ندارد، لذا چگونه میتوان به گزارههای تاریخی اعتنا کرد، گفت: این که تاریخ قطعیت ندارد، منحصر به واقعه عاشورا نیست و همه وقایع تاریخی مشمول چنین چیزی است. بحث این است که اولاً تاریخ سراسر دروغ نیست، سراسر راست هم نیست. هم گزاره صحیح دارد و هم غلط. گزارههای تاریخی ۵ دسته میشوند. گزارههای مقطوع الصدق، مظنون الصدق، گزارههای مشکوک الصدق و الکذب، گزارههای مقطوع الذب، گزارههای مظنون الکذب از این دست است. کار مورخ این است که گزارههای مقطوع الکذب و مظنون الکذب را کنار میگذارد. گزارههای مقطوع الصدق شفافیت دارد و گزارههای مظنون الصدق نیمه شفاف است. گزارههای مشکوک الصدق را مورخ مورد تحقیق قرار میدهد و آنها را به دستههای دیگر ملحق میکند.
وی ادامه داد: مثلاً داستان عروسی حضرت قاسم مشکوک است، کسی قرائنی میآورد که وجود نداشته و دیگری قرائنی میآورد که وجود داشته است و آن را به دستههای دیگر ملحق میکند.
وی افزود: یکسری گزارهها از نظر فنی مطرح هستند مثلاً محتوای مذاکره امام حسین با عمر سعد چه بوده است؟ مردم آن زمان شایع کردند که امام حسین به عمر سعد فرمودند که شما از سپاه یزید جدا شو. عمر سعد گفت زمین من را میگیرند؛ حضرت فرمود من به تو زمین میدهم. گفت خانه ام را میگیرند؛ حضرت فرمود من به تو خانه میدهم. گفت ملک ری را از من میگیرند که حضرت وی را رها کردند. این گزاره مظنون الصدق است. اگر چندین گزارشگر این را نقل کنند ما احتمال واقع شدن به آن میدهیم. آنچه در مقاتلی که ذکر کردم آمده نوعاً مقطوع الصدق و مظنون الصدق هستند. اینها واقع نمایی دارند. اگر ما میگوییم تاریخ واقع نمایی ندارد، چیزهای دیگری هست که در مورد آنها شک و ظن به کذب وجود دارد.
حجتالاسلام سلیمانی امیری گفت: از کسانی که در مسائلی که در مقاتل معتبر آمده تشکیک میکنند، سوال میکنم که چرا این دقتها را در تاریخ اروپا یا تاریخ ایران باستان و یا ایران معاصر نمیکنید؟ آنجا هم همین بحثها وجود دارد. در اینجا ما سند داریم از کسانی که نزدیک به حادثه بوده اند. شما از مشروطه در تاریخ بیداری ایرانیان چیزی نقل میکنید که بوی غرض ورزی میدهد. نقل کسروی از مشروطه غرض ورزانه است. ویل دورانت از تاریخ اروپا چیزهایی نقل میکند و سند هم ارائه نمیدهد، عدالت هم که ندارد، معلوم نیست این مسائل را برای منافع اروپا نقل نکرده باشد. چرا آنجا ما تشکیک نمیکنیم؟ گزارههای تاریخی ما در تاریخ اسلام خیلی متقن تر و مستندتر و قویتر از تاریخهای کشورهای دیگر است.
وی در مورد ایراد عدهای که میگویند باید تحلیل فراایدئولوژیک از تاریخ عاشورا ارائه داد، گفت: منظور از تحلیل فراایدئولوژیک از تاریخ اگر این است که انسان بدون هیچ پیش فرض اعتقادی تاریخ را بررسی کند، این امر محال است. حتی آن کسانی که میگویند تاریخ سکولار است و نباید با پیش فرضهای کلامی داخل علم رفت، خود این مسئله یک دیدگاه کلامی است. سکولاریسم دیدگاهی کلامی است. امروز خود اینها میگویند، امکان ندارد یک محقق بدون پیش فرض بتواند وارد مباحث تاریخی شود و حتماً یک پیش فرضهایی دارد.
وی افزود: اما باید ببینیم پیش فرض ما چیست؟ ما معتقدیم که واقعیتهای تاریخ گاهی چندبُعدی هستند. یک بُعد آن را تاریخ میتواند بفهمد اما ابعاد دیگر را نمیتواند فهم کند. امام حسین (ع) یک شخصیتی است که یک بُعد آن سرگذشت زندگی ایشان است که تاریخ آن را گزارش میکند. این بُعد ظاهری کنشها و واکنشهایی است که ایشان دارند. این را مورخ می بیند و گزارش میکند. اما ابعاد دیگر عصمت و علم لدنی ایشان است. این را تاریخ نمیتواند بفهمد چراکه تاریخ ابزار لازم را برای کشف این بُعد از شخصیت امام را ندارد. این بُعد شخصیت از طریق عقل و وحی و سنت معتبر (که پشتوانه عقلی دارد) فهم میشود. ما از این طریق اثبات میکنیم که آن شخصیت معصوم بوده است.
وی افزود: حالا جایی در تاریخ داریم که امام حسین (ع) پیشنهاد کرد که بگذارید من خود با یزید مذاکره و یا بیعت کنم. اینجا از کلام استفاده میکنیم و میگوییم انسان معصوم که خودش میگوید «اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لایُعْمَلُ بِهِ، وَ اَنَّ الْباطِلَ لایُتَناهی عَنْهُ» یا میفرماید «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» یا میفرماید «وَ عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ»، نمیتواند با یزید بیعت کند. چراکه اگر بیعت کند عصمت او زیر سوال میرود. عصمت او برای ما ثابت است پس این گزاره تاریخی رد میشود. ظاهر این شخصیت را مورخ می بیند اما باطن آن را متکلم می بیند. لذا این حرفها بی پایه است.
حجتالاسلام سلیمانی امیری در پایان گفت: گاهی اوقات هم یک دیدگاه کلامی مقبول و معتبر نیست و ما به وسیله یک دیگاه تاریخی مسلم آن مسئله را اثبات میکنیم. بررسی میکنیم که کدام یک ارزش معرفت شناسانه بیشتری دارد. اگر یک گزاره تاریخی متواتر باشد برای ما اطمینان آور است.
انتهای پیام/
منبع: مهر