به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، هفتمین برنامه «ضیافت» به موضوع «فهم تمدنی قرآن» اختصاص داشت که با اجرا و سردبیری مالک شجاعی، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با حضور حجت الاسلام حبیب الله بابایی عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی سه شنبه شب ۲۴ اردیبهشت ماه از شبکه چهار سیما روی آنتن رفت.
حجت الاسلام حبیب الله بابایی تمدن پژوه و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در توضیح اینکه فهم تمدنی قرآن چیست، گفت: در ابتدا باید مشخص شود فهم تمدنی از قرآن چه چیزهایی نیست و به همین دلیل این فهم را به برون متنی و درون متنی تفکیک میکنم. ما در پی این نیستیم که قرآن را همچون مسألهای که امروز در فضای مدرن جامعه بشری مطرح شده، در نظر بگیریم و بخواهیم قرآن را نیز مدرن نشان دهیم. فهم تمدنی یک عبارت تصنعی نیست که با واژگان بازی کنیم و آن چیزی که مورد توجه و تمرکز است، نگاهی برون و درون متنی است. وقتی نگاه مان برون متنی است یعنی آموزههای قرآن در وهله دوم قرار میگیرد و قرآن را به عنوان یک فکت تمدنی در نظر میگیریم. این در حالی است که قرآن به مثابه یک متن تغییرات بزرگی را در گذشته تاریخ اسلام ایجاد کرده است که این همان فهم تمدنی قرآن است.
وی افزود: نگاه تاریخی نشان میدهد آنچه مایه هویت مسلمانان در پهنای تاریخی شده است متن قرآن است که از بالکان تا بنگال ارزشهای مشترک، زبان مشترک و چالشهایی را به وجود آورده است.
بابایی درباره نگاه درون متنی نیز توضیح داد: فهم تمدنی در پی این است که به گونهای قرآن را فهم کند که بتواند به نیازهای انباشته جامعه امروز انسان معاصر پاسخ نظام مندی بدهد و دوم اینکه در جامعه امروزی انسان معاصر بتواند پاسخهای متراکم به نیازهای انباشته دهد. قرآن در این تعریف تمدن را نیکیها و خیرات بشری معرفی میکند و فهم تمدنی قصد دارد الگو و زمینههای این خیرات را نشان دهد و در پی ایجاد یک جامعه توحیدی به جامعهای متراکم توحیدی است. بنابراین به صورت کلی، فهم تمدنی قرآن شامل فهم جامع از قرآن برای تحقق جامعه آموزههای دینی شمرده میشود.
وی در پاسخ به اینکه در قرآن چه مفاهیم و دلالتهای تمدنی وجود دارد، گفت: باید استنطاق تمدنی از قرآن را جدی بگیریم و منظورم این است که اساساً ما و دیگرانی که هوس فهم تمدنی داریم، باید معلوم کنیم چه دغدغه و هدفی داریم که میخواهیم عینک تمدن به چشم بزنیم و چه نیازی را میخواهیم رفع کنیم. تلقی من این است که این فهم، در فرآیند تاریخ تکامل انسانی، معرفت و دانش یافته است و باعث میشود انسان در استنتاق های قرآنی خود شبکه ای تر فکر کند و نگاههای کلان و جامع اش پختهتر شود.
این تمدن پژوه، رصدهای تمدنی در اعماق قرآن را به دور از اخلاق دانست و گفت: ما تمدن پژوهان در مطالعاتی که داریم همیشه در هر جلسه و بحثی به این اذعان میکنیم که اساساً قرآن خیلی بزرگتر از آن است که بتوانیم لایهها و متون معنایی آن را سیر کنیم اما اگر بخواهیم به سمت قرآن برویم و بخواهیم فهم را بیان کنیم، باید دو مسیر را تفکیک کنیم که به ما دو نظام معرفتی را ارائه میکند.
وی در ادامه این بحث توضیح داد: مسیر اول؛ به دنبال واژگان یا مفاهیمی در قرآن هستیم که شبیه موضوع تمدن در ادبیات اجتماعی امروز است. در این مسیر با انبوهی از الفاظ روبرو میشویم که هر کدام میتواند گوشهای از پازل تمدنی را حل کند. در این رویه باید رویکرد تمدنی داشته باشید که بر اساس آن، همه واژگان قرآن را از منظر و رویکرد تمدنی بررسی میکنید و در این صورت مشخص میشود که قرآن چه وزن تمدنی برای جامعه امروز و ایجاد یک جامعه انسانیتر پیدا میکند. مسیر دوم به افق تمدنی اشاره دارد که توحید هم به عنوان آموزه عقیدتی و هم آموزه اخلاقی تفسیر میشود. این تراز شما را به بحثهای تمدنی میکشاند و میتوانید با انسانی که هم دین شما نیست تهاتر کنید.
حجت الاسلام بابایی در مورد اینکه آیا سابقه فهم تمدنی قرآن موجود است یا خیر، بیان کرد: در نگاه تمدنی، فهم تمدنی در خلأ اتفاق میافتد و نمیتوانیم از گذشتگان خودمان بگذریم بلکه باید در تراز خودمان آن را به جامعه بکشانیم اما خوانش جدید آن است که ما تمدن را یک وضعیت نمیدانیم بلکه یک فرآیند میدانیم و واژه تمدن تنها یک اسم نیست چون بر اساس مکان و زمان سنجیده میشود و به همین دلیل نیاز داریم استنطاقهای جدید تمدنی را داشته باشیم.
وی خاطرنشان کرد: در هر قرائت و فهم جدید از قرآن، پاسخ جدیدی را پیدا میکنید و به نظرم این یک قاعده وجودی است که جنبه اجتماعی نیز دارد و ترقی معرفتی و اجتماعی در جامعه ایجاد میکند و نقش قرآن در ترقی اجتماعی اینجاست که مشهود میشود.
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با ورود به بحث مواجهه تمدن غرب و تمدن اسلامی، درباره اینکه شاخصههای تمدن قرآنی کجا همگرایی و کجا واگرایی دارند، گفت: نقطه شروع بحث تمدن و فهم تمدنی ضرورتاً دوره مدرنیزاسیون در اسلام نیست هر چند کسی که میخواهد در این زمینه بررسی کند، باید به آنچه که در دنیا اتفاق افتاده اشراف داشته باشد. در میراث خودمان نقاط و لحظاتی وجود دارند که فهم و رویکرد تمدنی هستند. در سنت و در میراث فکری خودمان، آثار بزرگان وجود دارد که به عنوان مصادیق تمدنی قابل توجه هستند. البته برای بررسی این موضوع، همچنان باید به ثقل اکبر و ثقل اصغر پایبند بود یعنی همیشه باید قرآن را در سیر مطالعات در نظر بگیریم؛ در مرحله اول مرکز قرآن و در مرحله دوم، شمولیت قرآن باید حفظ شود. همچنین در کنار آن میتوانیم به متنهای علمی و دینی عالمان ما که معطوف به اندیشههای ادبی اسلامی است، مراجعه کنیم نه فقط میراث فکری این بزرگان باید خوانده شود بلکه باید از تجربه زیسته آنها نیز مطلع شویم.
وی تصریح کرد: اگر بخواهیم به تمدن در اصطلاح جدید بپردازیم با چالشها و رویکردهای جدیدی مواجه میشویم و در این صورت است که باید بتوانیم میراث گذشته را به روز کنیم. باید از آنچه که در جهان امروز در حال رخ دادن است، مطلع باشیم اما آنجایی که قرار است خودمان باشیم باید به قرآن برگردیم و این همان نقطهای است که شاخصهای فهم تمدنی از قرآن را میسازد.
بابایی در مورد در حاشیه بودن قرآن در مباحث دانشگاه و حوزه و راهکاری برای بازگشت به قرآن گفت: اولاً تمدنها با کیفیت ساخته میشوند و دوم اینکه ما تمدن پژوهان نمیتوانیم از مسالههای جهان اسلام شانه خالی کنیم. رویکرد تمدنی در شرایط امروز باید بگوید چرا حال جهان اسلام ناخوش است؛ هنوز تمدن پژوهان، نتوانستند با موضوع خشونت، متن تمدنی تولید کنند و خیلی از مسائل دیگر برای آنها مرجع و مطلبی تولید نشده است. هویت اندیشه تمدنی رفت و برگشتی است و اساساً اندیشه تمدنی در میدان پا میگیرد نه در چهاردیواری، و ما در رفت و برگشت کتاب به کتاب نمیتوانیم اندیشه تمدنی پخت و پز کنیم. فهم تمدنی قرآن و استخراج شاخصهای تمدنی، محصور شدن در فضای دانشگاهی و حوزوی را نمیطلبد چراکه باید نیازهای روز و مسائل موجود را درک کنیم تا نسبتی بین مسالهها، معضلات و پاسخی برای آنها برقرار کنیم.
وی در پایان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه فهم تمدنی قرار است چه گرهای از مشکلات ما باز کند؟ آیا میتوان آن را با تدابیر دیپلماتیک مقایسه کرد، گفت: لازم است در پاسخ به این سوال، به مساله امید به مثابه یک استراتژی تمدنی تاکید کنم؛ اساساً تاریخ تمدنها نشان میدهد که جهشهای تمدنی در بدترین شرایط اتفاق میافتد مثل ظهور پیامبر(ص) در یک سرزمین جاهلی. تلقی من این است که در خوانش های خودمان باید نقطههای امید، جهش و عزیمت تمدنی را در نظر بگیریم و آنها را آشکارا به یکدیگر بگوییم و به هم تواصی امید داشته باشیم تا خروجیها هموار شود و کنترل وضعیت برای ما آسان شود.
انتهای پیام/
منبع: مهر