به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ بیتردید مشکلات امروز جامعه اسلامی در ساحتهای فردی و اجتماعی ناشی از فاصله گرفتن از سبک زندگی اسلامی است؛ و الگوهای این سبک زندگی به فرموده خداوند، معصومین(ع) هستند. ضرورت و چگونگی الگوپذیری از سبک زندگی آن حضرات به ویژه امام رضا(ع) موضوعی است که در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر محمدباقر پورامینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به آن پرداخته شده است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* مختصات زندگی انسان امروز با شرایط و ویژگیهای زندگی در عصر ائمه(ع) بسیار متفاوت است. با این ملاحظه، الگو قرار دادن سیره ائمه(ع) چگونه و در چه ساحتهایی ممکن است؟
در زندگی هر انسان ابعاد متعدد ارتباطی وجود دارد؛ رابطه با خود، با خدا، با جامعه و با طبیعت؛ بدیهی است وقتی انسان رابطه تعریف شدهای برای این ابعاد چهارگانه داشته باشد به صورت یک منظومه کامل، زندگی وی سامان مییابد، بنابراین تفاوت شرایط هر عصر خللی بر آن وارد نمیکند. از این رو میتوان برای هویتبخشی و رشد واقعی در حیات مادی و معنوی به سیره ائمه اطهار(ع) تأسی کرد و با سنجه معصومین(ع) ابعاد مختلف زندگی را به صورت صحیح چید.
* بخشی از مؤلفههای سیره اهل بیت(ع) ناظر به رفتارهای فردی است اما برخی از سیرهپژوهان معتقدند باید نگاهی اجتماعی و حتی تمدنی به سیره آن بزرگواران داشت؛ چگونه چنین برداشتی میتوان از سبک زندگی ایشان داشت؟
برای اینکه به جامعیت سیره معصومین(ع) پی ببریم؛ به توجه ایشان به حیات اجتماعی اشاره میکنم. واقفاید که قرآن حیات جمعی را یک حقیقت میشمارد، زیرا اجتماعی بودن و روح جمعی داشتن از خواص فطری انسان است و نیازهای مشترک اجتماعی، انسانها را آن چنان به یکدیگر پیوند میزند و زندگی را آن چنان به هم وابسته میسازد که به تعبیر آیتالله مطهری همگان را در حکم مسافرانی قرار میدهد که در یک کشتی سوارند و به سوی مقصدی در حرکتاند و همه با هم به منزل میرسند و یا همه با هم از رفتن میمانند و سرنوشت یگانهای پیدا میکنند.
به عنوان نمونه، یکی از شاخصههای زندگی جمعی، محبت به همنوع است. وقتی با این زاویه به زندگی بشری نگریسته شود صمیمیت اجتماعی شیرازه حفظ و اقتدار جامعه تلقی میشود. به هر حال نباید از تأثیر محبت غافل بود؛ این قوه ناشناخته الهی میتواند انسان را متحد سازد. علامه طباطبایی نکته ظریفی دارند: مردمی که تفکر و روحیه جمعی دارند، همانند قوا و اعضای انسان میگردند که ذاتاً و فعلاً در شخصیت انسان جریان مییابد و لذت و دردشان عین لذت و درد انسان است و سعادت و شقاوتشان عین سعادت و شقاوت انسان است.
در نگاه امیرمؤمنان(ع) مؤمن الفتگیر است و کسی که الفت نگیرد و با او الفت نگیرند خیر ندارد.
* به طور خاص از سیره امام رضا(ع) در چه عرصههایی از زندگی بیشتر میتوان بهره برد؟
جامعیت سیره امام رضا(ع) به گونهای است که در هر چهار عرصه ارتباط با خود، ارتباط با خدا، ارتباط با جامعه و ارتباط با طبیعت میتوان بدان تأسی کرد و از سبک زندگی ایشان الگو گرفت.
به سبک اجتماعی زندگی امام اشاره کردم که محبت و صمیمیت با مردم در آن موج میزند. واقفاید که در ولایت، مهربانی و محبت نهفته است و در واقع یکی از جلوههای ولایت بر امت، نقش پدرانه امام است. زمانی که داوود بن کثیر رقی در زندان حاکمان ستمپیشه عباسی بود، نامهای به امام نوشت و درخواست دعا کرد. حضرت در بخشی از پاسخ خود چنین مرقوم داشتند: «اباسلیمان، به جان خود سوگند، چنان برای درخواستهایت کوشیدم که اگر خودت بودی، این قدر کوشش نمیکردی».
حیات امام رضا(ع) در جامعه به گونهای بود که بدون استثنا، در دلهای همه مردم نفوذ فراوان داشتند؛ باور کنیم که همگان به این مدل رفتاری نیازمندیم. البته چهرههای مؤثر و نخبگان سیاسی و فرهنگی در الگوبرداری در اولویت نخست جای دارند تا روح جمعی و انس و صمیمیت و دستگیری مهربانانه به عنوان یک فرهنگ عمومی حاکم شود و مردم به آرامش مادی و معنوی دست یابند.
نامه کوتاه امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم هم مجموعهای از اندرزهای نغز برای زندگی اجتماعی است.
روح کلی این نامه چیست؟ به شاخصترین فراز نامه نیز به اختصار اشاره کنید.
روح کلی نامه امام به عبدالعظیم حسنی حاکمیت فضای محبت و صمیمیت در روابط اجتماعی است. صمیمیت به معنای احساس نزدیکی است یعنی توانایی ایجاد رابطهای عمیق و ایجاد همدلی با دیگران. وقتی از صمیمیت یاد میکنیم، حوزههای مختلفی را میتواند شامل شود؛ صمیمیت در خانه و خانواده، صمیمیت در اجتماع و... که فعلاً دومی مدنظر ماست.
صمیمی زندگی کردن، یک ضرورت و حتی نیاز هر فرد در جامعه دینی است؛ دشمن و شیطان از زندگی شادمانه مردم خرسند نیست. نخستین توصیه امام رضا(ع) به مردم در نامهای که به حضرت عبدالعظیم نوشتند این بود: ایستادن در برابر شیطان و سد کردن راه نفوذ او در زندگی جمعی صمیمی؛ «و قل لهم: أن لا یجعلوا للشیطان علی أنفسهم سبیلاً». دشمنی شیطان و یاران او را باید جدی گرفت؛ چرا که نفوذ آنان سلامت صف مردم را مختل میکند، از این رو باید شیطان را خوب شناخت و از مکرش آگاه شد. شیطان دشمن انسان و دشمن زندگی یکپارچه و صمیمی مؤمنان است. یکی از کارویژههای او، ایجاد خوی خودخواهی و دشمنی بین مردم است.
بسیاری از اوقات غفلت ما دستمایه سوءاستفاده شیطان میشود. شدیدترین کار شیطان این است که اساس هستی را به غفلت بکشاند و انسان را به صورت کامل غافل کند.
اُستن این عالم ای جان، غَفلت است
هوشیاری این جهان را آفت است
بیتفاوتی نسبت به غم مردم، نوعی غفلت است. تلاش کنیم نفوذ شیطان را در روابط اجتماعی خود سد کنیم؛ راهش مشخص است: جامعه اسلامی باید به حالت مؤالفت، مؤانست، محبت و غمگساری برسد. این نخستین توصیه امام هشتم(ع) به همه دوستداران خویش است.
انتهای پیام/
منبع: قدس