تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, علوم تمدن اسلامي, مشروح خبرها, یادداشت ها
شماره : 19304
تاریخ : ۶ شهریور, ۱۳۹۹ :: ۱۶:۱۵
تمدن نوین اسلامی در کشاکش قرائت فقهی و تاریخی یادداشت/ عباسعلی مشکانی سبزواری؛ تمدن نوین اسلامی در کشاکش قرائت فقهی و تاریخی بهره‌‏برداری از تجارب و میراث تاریخی تمدن‏ها و حکومت‏‌های اسلامی در طول تاریخ و بهره‌گیری از مطالعات تاریخی، برای مهندسی و تاسیس تمدن نوین اسلامی، امری گریزناپذیر است، اما تقلیل پردازش تمدن نوین اسلامی به رویکرد تاریخی، خطایی راهبردی است که خود بزرگترین مانع وصول به تمدن نوین به شمار می‏‌رود.

پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، عباسعلی مشکانی سبزواری: ایجاد تمدن نوین اسلامی، هدف نهایی و غایت انقلاب اسلامی و آخرین حلقه از حلقات فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی به شمار می‏‌رود. این مهم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است، که -خصوصاً در سال‏های اخیر- به مهمترین و از جمله پرکاربردترین کلیدواژه‏‌ها در ادبیات و گفتمان رهبری معظم انقلاب تبدیل شده است.

در مورد ماهیت تمدن دیدگاه‌‏های مختلفی وجود دارد و طیفی از نگاه‏‌های سخت و نرم، کمی و کیفی و... پیرامون آن شکل گرفته است.

از جمله رویکردهای پیرامون این پدیده مهم، رویکرد و نگاه تاریخی به مسئله است، که درکی سخت‏‌افزاری و کمّی از مقوله تمدن دارد. این رویکرد مبتنی بر تعریفی است که تمدن را «حیث سخت افزاری فرهنگ» می‏‌داند. این نگاه را شاید بتوان نگاه «وبری به تمدن» نام نهاد.

از قضا در فضای کنونی جامعه ایران نیز نگاه قالب بر پدیده «تمدن نوین اسلامی» نیز همین نگاه و رویکرد است؛ چنانکه ملاحظه می‏‌کنیم غالباً متولیان و پژوهشیان پیرامون تمدن، یا تخصص تاریخی دارند و یا در کمینه آن، رویکردشان به تمدن، تاریخی است! حتی در ساختارها و دیسپلین‏‌های علمی جاری در نظام آموزشی و پژوهشی کشور نیز همین نگاه حاکم است؛ و تمدن، همیشه قرین تاریخ انگاشته و آورده می‏‌شود: رشته تاریخ و تمدن اسلامی، گروه تاریخ و تمدن اسلامی، مجله تاریخ و تمدن و ...

رهاورد نگاه تاریخی و کمی به مقوله تمدن نوین، تقلیل این مهم به پدیده‌‏ای است که در گذشته وجود داشته و هم اکنون صرفاً باید آن را شناخت. به بیان دیگر مفروض رویکرد تاریخی در زمینه تمدن -حداقل در فضای کنونی ایران- این است که تمدن اسلامی و ایرانی، پدیده‌‏ای متعلق به گذشته بوده و هم‌‏اکنون وجود خارجی ندارد؛ چنانکه مروری بر سرفصل‏های آموزشی و حتی پروژه‏‌های تحقیقاتی مربوط به تمدن‏‌پژوهی، به وضوح این نکته را به رخ می‏‌کشد و صحت آن را تایید می‏‌نماید.

این همه در حالی است که در بستر انقلاب اسلامی، مقوله «تمدن نوین اسلامی» با «حیات طیبه» و «سبک زندگی اسلامی» گره خورده است. به بیان دیگر، رویکرد به تمدن نوین در بستر انقلاب اسلامی، رویکردی کاملاً نرم‏‌افزاری و کیفی بوده، اساساً مربوط به حوزه فقه می‌‏باشد: «تمدن نوین دو بخش دارد: یك بخش، بخش ابزاری است؛ یك بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است... اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است كه متن زندگی ما را تشكیل می‌‏دهد؛ كه همان سبك زندگی است كه عرض كردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است» (امام خامنه‏‌ای، 91/7/23). «پایه اصلی تمدّن، نه بر صنعت و فنآوری و علم، كه بر فرهنگ و بینش و معرفت و كمالِ فكری انسانی است» (همو، 1373/1/1).

تمدن نوین اسلامی، به تعبیر امام خامنه‏‌ای بستر نوینی است که انقلاب و جمهوری اسلامی به دنبال فراهم‌‏آوری آن در جهت حیات طیبه است و روشن است که مسئولیت طراحی و تولید، عملیاتی و نهادینه‌‏سازی آن بر عهده دانش‏‌هایی است که متولی و متصدی ارائه «نظام کنشی اسلامی» می‏‌باشند که در رأس آنها «فقه اسلامی با رویکرد حکومتی»(فقه حکومتی و فقه اداره نظام) قرار دارد (ن.ک. مشکانی سبزواری، مناسبات فقه و سبک زندگی. پژوهشنامه حکمت اهلبیت(ع) شماره سوم).

تمدن نوین اسلامی در کلان خود، پدیده‌‏ای دوساحتی و متشکل از دو بخش نرم افزاری و سخت افزاری است. طراحی و تولید بخش نرم و اصلی تمدن -که عبارت از «سبک زندگی اسلامی» است- بر عهده فقه حکومتی است؛ و بخش سخت افزاری و فرعی آن نیز -که عبارت از «تکنولوژی و صنعت» می‌‏باشد- تابعی از سبک زندگی به شمار می‏‌رود که بایست مبتنی بر آن طراحی و تولید شود (ن.ک. همو، درآمدی بر مکتب سیاسی اسلامی، مجله فقه دولت، شماره اول).

نیز گفتنی است که «ایجاد تمدن نوین اسلامی»، رهاورد و مولود طبیعی «فقه حکومتی» است و نیازی به تاسیس رویکرد و یا رشته جدید فقهی با عنوان «فقه تمدن» یا عناوین مشابه آن نیست؛ چه اینکه تمدن «مجموعه‌‏ای به هم پیوسته از نظام‏‌های اجتماعی است و هر کدام از نظام‏‌های اجتماعی، مجموعه‏‌ای به هم پیوسته از الگوهای رفتاری به همراه ابزار عملیاتی‌‏سازی آن الگوهای رفتاری(حکم و ابزار)» می‏باشد. از سوی دیگر، «فقه حکومتی متولی ارائه الگوهای رفتاری(حکم) و نیز نحوه عملیاتی‌سازی این الگوها می‌‏باشد» (ن.ک. همو، چیستی و جایگاه سبک زندگی در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی، مجله معرفت، شماره 185).

بر این اساس تمدن مقوله‏‌ای بینارشته‌‏ای است که بعد نرم‌‏افزاری آن را دانش‌‏هایی مانند فقه و علوم مرتبط با آن، تامین می‏‌کنند و بُعد سخت‌افزاری آن را نیز -متناسب با نوع نیازمندی- رشته‌هایی از علوم انسانی و علوم طبیعی، البته با استفاده از داده‏‌های فقهی و مبتنی بر احکام فقهی و الگوهای رفتاری، تامین می‏‌کنند.

با توجه به آنچه گذشت، بهره‌‏برداری از تجارب و میراث تاریخی تمدن‏ها و حکومت‏‌های اسلامی در طول تاریخ و بهره‌گیری از مطالعات تاریخی، برای مهندسی و تاسیس تمدن نوین اسلامی، امری گریزناپذیر است، اما تقلیل پردازش تمدن نوین اسلامی به رویکرد تاریخی، خطایی راهبردی است که خود بزرگترین مانع وصول به تمدن نوین به شمار می‏‌رود.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.