به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی معصومینیا، مدیرگروه بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی، در گفتوگویی، درباره جایگاه اخلاق در اقتصاد اسلامی اظهار کرد: تصور اینکه فقط میتوان جامعه را با قانون اداره کرد کاملاً اشتباه است. قانون شرط لازم تحقق یک جامعه سالم است اما به هیچ وجه کافی نیست. اجرای قانون هم هزینهبر است و هم اگر عمده اهتمام متولیان یک جامعه متوجه آن باشد موفقیت بالایی حاصل نخواهد شد. در این صورت افراد غالباً در اثر ناچاری و ترس از مجازاتهای بدنی، مالی و... به قانون تن میدهند. لذا سنگ بنای اصلی جامعه باید اخلاق و ارزشهای اخلاقی باشد.
وی درباره مزایای جامعه اخلاقی بیان کرد: با حاکمیت اخلاق در یک اجتماع اجرای قانون هم عملیتر خواهد شد و هم با هزینه کمتری انجام خواهد شد و از همه مهمتر اینکه انسانها به کمال واقعی خواهند رسید. این امر در اقتصاد اهمیت بیشتری نسبت به بسیاری از عرصههای دیگر دارد. علت آن اینکه در اینجا پول و منافع مادی مطرح است.
آموزههای اخلاقی اسلامی؛ زمینهساز نظام اقتصادی
حجتالاسلام معصومینیا تأکید کرد: با توجه به آنکه در عرصه روابط و رفتارهای اقتصادی، رفتار مبتنی بر اخلاقیات آثار و پیامدهای شگرفی از خود بر جای میگذارد به جرئت میتوان گفت آموزههای اخلاقی که اسلام در زمینههای گوناگون اقتصادی بیان فرموده است میتواند زمینهساز نظام اقتصادی ویژهای باشد، چراکه قسمت عمده این آموزههای اخلاقی منحصر به فرد بوده و چهبسا با ارزشیهای نظامهای اقتصادی دیگر از جنبههای مختلف تفاوتهای اساسی دارد.
وی افزود: به طور کلی میتوان گفت چنانچه روابط اقتصادی در پرتو عمل به ارزشهای اخلاقی ـ اسلامی شکل بگیرد علاوه بر آنکه جامعه در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی گام بر میدارد، به سمت حاکمیت عدالت و استقلال اقتصادی و نیز تعالی و کمال انسانی حرکت خواهد کرد. به بیان دیگر در چنین شرایطی عرصه اقتصادی در ضمن تأمین نیازهای مادی جامعه تجلیگاه توجه به ارزشهای والای انسانی نیز خواهد بود. داشتن اقتصاد سالم که در آن بر اساس ارزشهای اخلاقی اسلامی عمل میشود، پس از اعتقاد به توحید و سایر اصول دینی از اهمیت فراوانی برخوردار است، به طوری که بههمریختگی نظام اقتصادی، نشئت گرفته از عدم پایبندی به ارزشهای اخلاقی، سرچشمه مفاسد وسیع و عقب ماندگی اقتصادی- اجتماعی میشود.
مدیرگروه بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: یکی از ساحتهایی که اثرات رفتار مبتنی بر اخلاقیات در آن به خوبی نمایان میشود، عرصه روابط و رفتارهای اقتصادی است. از این رو اخلاق اقتصادی به آن دسته از ارزشهای اخلاقی اطلاق میشود که آثار اقتصادی به همراه داشته باشند. هدف نظام اقتصادی اسلام آن است که آحاد جامعه اسلامی در پرتو عمل به آموزههای اخلاقی علاوه بر آنکه در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی گام برمیدارند، به سمت حاکمیت عدالت و استقلال اقتصادی و نیز تعالی و کمال انسانی حرکت کنند. بر این اساس اگر رشد اقتصادی با ارزشهای معنوی و عدالت در تعارض قرار گیرد مطلوب نظام اقتصادی اسلام نخواهد بود. رشد و رفاه ناشی از آن باید با معنویت و عدالت در توازن باشد. بنابراین در جامعه مطلوب اسلامی این اهداف باید با یکدیگر تأمین شوند.
وی ادامه داد: تمامی دستوراتی که در زمینههای مختلف به ما رسیده در راستای تحقق همین اهداف است و رفتارهای منبعث از این تعالیم در حوزههای مختلف اقتصادی از جمله مصرف، سرمایهگذاری، پسانداز، کار، تجارت و توزیع نیز در این راستاست. اگر مسلمانان به این تعالیم عمل کنند اهداف یادشده به نحو احسن محقق خواهد شد. لذا بر تمام اندیشمندان و متفکران اقتصادی که دغدغه مسائل اخلاقی را نیز با خود یدک میکشند فرض است که با شناخت صحیح نظام اخلاقی اسلام، به فرهنگسازی و ترویج آن به منظور فراهم آمدن زمینههای اجرایی شدن آن همت گمارند.
مدیرگروه بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: یکی از ویژگیهای تعالیم اسلام این است که به هر اندازه به آن عمل شود نتیجه حاصل میشود. به بیان دیگر امر دائر بین صفر و صد نیست که اگر به تمام آنها عمل شود هدف ایجاد شود وگرنه هیچ نتیجهای به دست نیاید. هر فرد و جامعه به هر اندازه به این تعالیم عمل کنند از ثمراتش بهرهمند میشود. یکی از این نمونهها دوران شکوفایی تمدن اسلامی است؛ جامعه اسلامی در آن دوره به طور نسبی و تا اندازهای که پایبندیِ عملی داشت از ثمرات آن برخوردار بود. در اثر حاکمیت ارزشهای اخلاقی فضای بازار و اقتصاد جوامع اسلامی مشحون از معنویات شده بود. ادعا این نیست که هیچگونه تخلف، تقلب، دروغگویی و فریبکاری وجود نداشت، بلکه اخلاق و معنویت اسلامی به عنوان مکانیزم درونی، نظام اقتصادی را سامان داده و فضایی لطیف ایجاد کرده بود که سبب رونق فعالیتهای اقتصادی میشد.
حجتالاسلام معصومینیا تأکید کرد: قسمت عمدهای از دستورالعملهای اخلاقی اسلام اموری فطریاند که همگان از روی فطرت خدادادی به آن علم دارند و میتوان آنها را مصادیقی از انصاف دانست که ملاکی عام است. اختلافات بسیار گستردهای که در کتابهای فلسفه اخلاق و در بین فیلسوفان اخلاق که تابع آموزههای انبیا نبودهاند موج میزند موجبات بیاعتباری این آموزهها را فراهم آورده است؛ به گونهای که به دلیل همین اختلافات فراوان و تشکیک در بدیهیترین مفاهیم اخلاقی، این آموزهها برای عموم مردم قابل عمل و اتکا نیست. در مقابل بیان آموزهها و مصادیق توسط منابع وحیانی، هم حقیقت امر را روشن ساخته و سبب اطمینان برای عموم میشود و هم پشتوانه لازم را فراهم میکند.
کسب سود در اسلام
وی در ادامه بیان برخی از دستورات اخلاقی اسلام در عرصه اقتصاد پرداخت و گفت: یکی از این موارد درباره رابطه ارزشهای اخلاقی و کسب سود است. اسلام انجام فعالیتهای اقتصادی به انگیزه کسب سود را به هیچ وجه نفی نکرده است. همچنین از آنجا که مسئله کسب سود و مبادلات در بازار از اهمیت بالایی برخوردار است، از این رو اسلام ضوابط زیادی برای آن وضع فرموده است. تحریم اموری مانند کم فروشی یا «تطفیف»، دروغ، غش در معاملات، ربا و پوشاندن عیب کالا نمونههای بارزی در این رابطه است.
مدیرگروه بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی افزود: شکایت از کمی سود نیز مذمت شده است، زیرا هم حاکی از وجود روحیه حرص و طمع است و هم نارضایتی از مقدرات الهی است. امام باقر(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمودند که زمانی خواهد آمد که مردم از خداوند شکایت میکنند. راوی سؤال کرد چگونه شکایت میکنند؟ فرمود که شخص میگوید که به خدا سوگند از فلان وقت تاکنون سودی نصیب من نشده و نمیخورم و نمیآشامم الا از سرمایهام. وای بر تو، آیا اصل مال و فرع آن جز از خداست؟
نکوهش تبلیغ غیرواقعی
حجتالاسلام معصومینیا با اشاره به نکوهش تبلیغات غیرواقعی در دین اسلام اظهار کرد: تبلیغات نقش مؤثری در اشاعه یک امر ایفا میکند و به وسیله آن میتوان اعتماد دیگران به کالای خود را جلب کرد. تبلیغ صادقانه به منظور شناساندن کالا مطلوب است زیرا موجب افزایش قدرت انتخاب مصرفکنندگان به تناسب نیازشان و رقابتیتر شدن بازار و سبب تلاش تولیدکنندگان جهت بهبود کیفیت محصولات میشود. اما در صورتی که باعث جوسازی و غیرطبیعی شدن بازار شود از آن نهی شده است. تبلیغ دروغین که در جهت فریب مشتریان به کار گرفته شود در بلندمدت سبب سلب اعتماد و در نهایت ورشکستگی بنگاه میشود.
وی افزود: عدم مداخله در معامله دیگران، نهی قسمتی از دلالیها، نفی رفتار انحصارگرایانه، نهی از کمفروشی یا کمگذاردن، نهی از معاملات حرام و یا با جهتگیریهای نامشروع، مذمت شدید و نهی از ماندن در بازاری که تعالیم الهی در آن حاکم نیست، نهی از غش در معامله و رعایت نکردن استاندارد، مخلوط کردن کالای بد با کالای خوب که متقاضیان را دچار خطا در تشخیص میکند، نهی از سوگند در معامله، استحباب آسانگیری در معامله و استحباب «اقاله نادم»؛ یعنی پذیرفتن تقاضای فسخ معامله از سوی پشیمان، از جمله دیگر دستورات دین مبین اسلام در عرصه اقتصادی هستند.
نسبت اخلاق و توزیع درآمد
مدیرگروه بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی درباره تأثیر عمل به ارزشهای اخلاقی اسلام در حوزه توزیع درآمد بر اقتصاد بیان کرد: بر اساس آموزههای اقتصاد متعارف کسانی متقاضی محسوب میشوند که واجد دو عنصر باشند: تمایل و نیاز و دیگری توانایی و قدرت خرید. بنابراین افرادی که نیاز دارند اما توانایی خرید ندارند در دایره تحلیلها و مدلهای اقتصادی قرار نمیگیرند. سیستم تأمین اجتماعی هم که در کشورهای غربی رایج شده معلول بروز بحرانهای گسترده ناشی از این امر بوده است. در این شرایط بود که سرمایهداران برای نجات خود به تأمین اجتماعی تن دادند. در حالی که در جامعه اسلامی تمامی افراد در اثر حاکمیت ارزشهای یاد شده تا حد کفاف متقاضی بالفعل میشوند و این از روز نخست در متن تعالیم الهی اسلام گنجانده شده است.
وی اظهار کرد: جای تردید وجود ندارد که توجه به اخلاقیات نوع رفتار آدمی را به کلی تحت تاثیر قرار میدهد و البته نحوه نگرش به اخلاقیات ریشه در نوع جهانبینی افراد دارد. در ادیان آسمانی مختلف و به ویژه دین مبین اسلام به رعایت اصول اخلاقی توصیههای فراوانی شده تا جایی که پیامبر خاتم(ص) هدف بعثت و رسالت خود را تتمیم مکارم اخلاق برشمرده است. اسلام دین جامع و کامل و برای تمام اعصار و قرون است و لذا برای تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی توصیه و برنامه ارائه داده است که از آن جمله رفتارهای اقتصادی عوامل اقتصادی است. با تکیه بر آیات و روایات رسیده از معصومین(ع) میتوان گفت پس از مسئله اعتقاد به توحید و عقاید صحیح، اقتصاد سالم از اهمیت ویژه و ممتازی برخوردار است؛ به طوریکه بههمریختگی نظام اقتصادی سرچشمه فساد وسیع در جامعه خواهد شد.
حجتالاسلام معصومینیا در پایان گفت: تخلق آحاد جامعه به طور عام و فعالان اقتصادی به طور خاص به اخلاق اسلامی یا به عبارت دیگر عمل در پرتو آموزههای اخلاقی موجب میشود نظام اقتصادی در کنار حرکت در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی به سمت حاکمیت عدالت و استقلال اقتصادی و نیز تعالی و کمال انسانی حرکت کند. بر این اساس اگر رشد اقتصادی با ارزشهای معنوی و عدالت در تعارض قرار گیرد مطلوب نظام اقتصادی اسلام نخواهد بود؛ رشد و رفاه ناشی از آن باید با معنویت و عدالت در توازن باشد. لذا در جامعه مطلوب اسلامی این اهداف باید با یکدیگر تأمین شوند.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا