به مناسبت سالگرد ارتحال آیتاللهالعظمی خوئی؛نامه شهید صدر در پاسخ به برخی شایعات/ من با حضرت استاد خویی تاکنون به سان فرزندی برای پدر بودمدر دورهای در اثر برخی رفتارهای اطرافیان، شایعه شده بود رابطه میان آیتاللهالعظمی خویی و شهید صدر سرد و سست شده است. شهید صدر دراینباره بیانیهای را در قالب پاسخ به پرسشی تدوین کرد تا مانع ترویج این شایعهها شود.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، در دورهای در اثر برخی رفتارهای اطرافیان، شایعه شده بود رابطه میان آیتاللهالعظمی خویی و شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر سرد و سست شده است. شهید صدر در اینباره بیانیهای را در قالب پاسخ به پرسشی تدوین کرد تا مانع ترویج این شایعهها شود. وی در این بیانیه درباره جایگاه بیبدیل استادش سخن گفته و نکات مهمی را درباره نسبت مرجعیت و مرجعیت اعلی متذکر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این سؤالی که شما لطف کرده و از من میپرسید از یک جهت باعث امتنان من است؛ چون فرصت بیان آنچه را در دلم میگذرد به من میدهد و از جهت دیگر باعث ناراحتی من است؛ چون حاکی از این معناست که رابطهای که از شریفترین و پاکترین و مقدسترین روابط در زندگی من است، یعنی رابطهام با سرور و استاد و تکیهگاهم، آیتاللهالعظمی امام خویی ـ سایهاش مستدام باد ـ در معرض شک و ابهام قرار گرفته است؛ استادی که من در محضر او نور علم را دیدم و بهدست او طعم معرفت را چشیدم.
علم بزرگترین نعمتی است که خداوند پس از ایمان به بشر ارزانی میدارد و اگر من چیزی از این نعمت بهدست آورده باشم، همه ارزش آن به ایشان بازمیگردد. من چیزی نیستم جز ثمرهای از ثمرات وجود و فیض شریف ایشان و فرزندی از فرزندان معنویشان. حال اگر کسی میخواهد از این حقیقت چشمپوشی کند یا این چشمپوشی را به من نسبت بدهد و با این کار قلب پدر را از پسر برگرداند یا از موقعیت این پسر سوءاستفاده کند و مقام والاتر پدر را زیرسؤال ببرد، من از فرصتی که سؤال شما ایجاد کرده استفاده میکنم تا خیلی شفاف به شما بگویم: من با حضرت استاد خویی ـ سایهاش مستدام باد ـ تاکنون بهسان فرزندی برای پدر و شاگردی برای استاد و طلبهای برای مرجع بوده و پس از این نیز چنین خواهم بود.
من بارها این مطلب را به صراحت به مردم و طلاب و مسئولان گفتهام و راضی نیستم کسی غیر از این بگوید و براساس دیگری غیر از این با من و ایشان ـ سایهاش مستدام باد ـ رفتار نماید. اگر کسی هم میخواهد نام مرا [به عنوان مرجع] مطرح کند باید بداند که چیزی که بیشاز اندازه من را آزار میدهد این است که بخواهد این مسئله بهشکلی بیرون از رابطه طولی [و بالابهپایین] میان پدر و فرزند و استاد و شاگرد طرح شود.
هر نوع اقدامی که با اقتضائات این رابطه همخوان نباشد، خلاف رفتار و رابطه من با ایشان است. از گذشته شیوه و روش عالمان بر این بوده است که بین دو مسئله تفاوت بگذارند: یکی صدور فتوا و امور مربوط به آن که در عمل دینی شخصی بهکار میآید و دیگری پایبندی به اقتضائات مرجعیت اعلی و پاسداری از آن. من بر این باورم که باید میان این دو مسئله تمایز گذاشت و آنها را جدای از هم دید و بههیچوجه جایز نیست که جایگاه مرجعیت اعلی مورد خدشه قرار بگیرد و هر عملی که موجب گسستن اتحاد و اجتماع مؤمنان بر گِرد مرجعیت اعلی باشد و منجر به تفرقهشان شود، جایز نیست.
عاجزانه از خداوند متعال خواستارم که ما را به بقای وجود حضرت استاد بهرهمند فرماید و سایه گستردهاش را بر سر ما مستدام بدارد و توفیق انجام تکلیف فرزندی نسبت به ایشان را به ما بدهد.