به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی گیلکحکیمآبادی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه مازندران، در گفتوگویی، درباره مبحث مطرح شده مبنی بر اینکه اقتصاد اسلامی نداریم و رسالت اسلام، حل تورم نیست، اظهار کرد: این موضوع از جهات مختلف قابل بحث است. وقتی کلمه اقتصاد اسلامی را به کار میبریم در ادبیات اقتصادی حداقل چهار مفهوم از اقتصاد اسلامی مراد است. در درجه اول منظور مکتب اقتصادی اسلام، سپس نظام اقتصادی اسلام، علم اقتصاد اسلامی و در نهایت حقوق اقتصادی اسلام است. اینکه در اسلام حقوق اقتصادی و حتی یک نظام یا رژیم حقوقی داریم جای تأمل ندارد.
وی افزود: حتی قبل از انقلاب اسلامی هم که کشور چندان تعهد به این نداشت که حتماً ارکان نظام مبتنی بر مبانی شرعی و اسلامی باشد قوانین و حقوق اسلامی زیربنای تمام قوانین مدنی ما بود؛ هرچند که در برخی از موارد نیز قوانین ناسازگار بودند اما به طور کلی میتوانیم بگوئیم حقوق اقتصادی در اسلام، حداقل درباره معاملات و نکاح و احوال شخصیه مردم وجود دارد. همین که دیگران متهم میکنند که حقوق اسلامی پیشرفته نبوده و با مقتضیات امروز سازگار نیست نشان دهنده این است که اسلام، نظام حقوقی دارد.
این کارشناس اقتصادی یادآور شد: اما درباره مکتب اقتصادی اسلام هم باید گفت که اسلام یک دین است و البته درباره رسالت دین، تفکرات متفاوت است. آنکه معتقد است دین رسالت اجتماعی دارد و برای اصلاح دنیا و آخرت آمده است این فرد معتقد به دینی است که در حوزههای اجتماعی دارای برنامه باشد؛ هرچند اعتقاد بنده این است که شما نمیتوانید آخرت را منهای برنامه برای دنیا داشته باشید یا برعکس چراکه گامهایی که در این دنیا بر میداریم قرار است بنای سعادت اخروی ما را بسازد. لذا اگر معتقد باشیم که دین آمده تا بشر را هدایت کند یقیناً در حوزه اقتصاد هم دستورالعملهایی وجود دارد که راهنمای زندگی ما است.
حجتالاسلام حکیمآبادی افزود: اینکه میتوانیم بر اساس مکتب اقتصادی دینی، یک نظام اقتصادی دینی بنا کنیم هم دارای طرفدارانی است و امکان آن هم وجود دارد. اگر قبول کنیم نظام تبلور عینی مکتب است لذا طبیعتاً میتوانیم یک نظام بر گرفته از مبانی دینی بنا کنیم البته قرائات از مکتب اقتصادی میتواند متفاوت باشد. حضرت امام(ره) با نگاه به زمان و مکان، تحول عمیقی در مسئله اجتهاد ایجاد کرده و در درس خارج بیع، گاهی با لحن بسیار شدیدی مخالفان این دیدگاه را مورد خطاب قرار میدهد و معتقد است همان شأنی که پیامبر(ص) و امام علی(ع) در حوزه حکومت داشتند ولی فقیه هم میتواند داشته باشد و بنای حکومت اسلامی بهترین زمینهساز دینداری مردم است. البته معتقدم در تبیین این دیدگاه چندان موفق نبودهایم چراکه برخی از نزدیکترین شاگردان حضرت امام(ره) هم چندان این دیدگاهها را گسترش ندادند.
وی درباره اینکه آیا علم اقتصاد اسلامی داریم یا خیر و آیا اسلام برای حل تورم و بیکاری آمده است؟ تصریح کرد: طبیعتاً قرآن در درجه اول کتاب مرجع است اما قرآن، کتاب اقتصادی، روانشناسی یا جامعه شناسی نیست بلکه منبعی برای هدایت ما و حاوی یکسری اعتقادات، مبانی و دستورات اخلاقی و همچنین دستورات رفتاری است اما به مقتضای یک منبع علمی قوی، هر کسی میتواند از این منبع بزرگ بهرهای ببرد؛ یعنی یک اقتصاددان هم میتواند در برخی از پیش فرضها و اهداف از آن الگوگیری کرده و حتی درباره فقر، بیکاری و فساد، آموزههایی از اسلام را انتخاب کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران گفت: البته این بحثی بسیار فنی است همانگونه که شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» میگوید اقتصاد اسلامی علم نیست بلکه مکتب است، بنابراین کتاب خود را در تبیین مکتب اقتصادی اسلام به گونهای تدوین کرده که قابل رقابت با مکتب اقتصادی سرمایهداری یا سوسیالیسم باشد، ولی معنای این سخن این نیست که در نظر ایشان، ما نمیتوانیم علم اقتصاد اسلامی داشته باشیم. هرچند تلقی بنده این است که ایشان تفاوت علم اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف را در موضوع میداند.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: در بررسی ایشان موضوع علم اقتصاد اسلامی، بررسی رفتار آحاد مسلمانان در یک جامعه کاملاً اسلامی است اما روش بررسی، همچنان مثل روش بررسی دیگر عالمان اقتصاد است. البته وجود بهره در جهان غرب در پس انداز و سرمایهگذاری مردم تأثیرگذار بوده لذا نظریهپردازان اقتصادی به این نتیجه رسیدند که پس انداز و سرمایهگذاری تابعی از بهره است اما اگر در جامعه اسلامی که معتقدیم بهره همان ربا است چنین موضوعاتی تبلور پیدا کند طبیعتاً عوامل دیگری در رفتار اقتصادی مؤثر خواهد بود؛ از جمله اینکه سرمایهگذاری تابعی از سود یا از نرخی جدای از بهره خواهد بود. به همین دلیل است که شهید صدر معتقد است علم اقتصاد اسلامی با علم اقتصاد متعارف تفاوت چندانی ندارد هرچند که ظرافتهایی هم در این بحث وجود دارد که نیازمند مباحث تفصیلی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران اظهار کرد: البته اگر کتب روششناسی اقتصادی را مطالعه کنیم به دیدگاههای متفاوتی هم برخورد خواهیم کرد چراکه برخی معتقدند علم فقط دو دو تا چهار تا نیست بلکه دیدگاه و بینش ما هم در تحلیل موضوعات بسیار دخیل است لذا آنچه میشناسیم حتماً واقعیت نیست بلکه در نوع شناخت آن نیز جهانبینی و ارزشهای ما به میزان زیادی مؤثر است و نمیتوانیم ارزشها را از واقعیت جدا کنیم. از این جهت نمیتوانیم با سخنانی همانند اینکه اسلام برای حل معضل تورم و بیکاری آمده است منکر اقتصاد اسلامی شویم اما اینکه بگوییم عالم اقتصادی، تنها براساس روایات نظریهپردازی میکند هم صحیح نیست.
وی در پایان گفت: در جمع بندی میتوان گفت در اینکه مکتب اقتصادی اسلامی داریم شکی نیست اما میتوانیم نظام اقتصادی اسلام را هم براساس اصول مکتب با ابزارها و ضوابط جدید تأسیس کنیم اما علم اقتصاد اسلامی موافقان و مخالفانی دارد ولی میتوانیم با استفاده از منابع اسلامی در حوزههای علمی هم نظریهپردازی کنیم.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا