به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ محمد امین مهدی زاده دانشجوی دکترای سیاست گذاری فرهنگی در یادداشتی با موضوع تحول معنای بدن در میان زنان و عوامل موثر بر آن، نوشت: با ظهور عصر جدید نمای ظاهری کردارهای بدن اهمیتی خاص یافتهاند. کنترل منظم بدن ازجمله شیوههایی است که به وسیله آن فرد هویتی شخصی از خود بروز میدهد و درعینحال «خود» نیز به طور کم و بیش ثابت، از ورای همین روایت در معرض تماشا و ارزیابی سایر افراد قرار میگیرد. بهعلاوه مدیریت بدن میتواند به عنوان ابزاری برای شناسایی راهبردهای تمایز بخش مورد استفاده قرار گیرد. در واقع تا پیش از این هویت اجتماعی به وسیله موضوعات انتسابی مانند خانواده، دین و یا جایگاه فرد در نظام تولید مشخص میشد اما در پی تحولات فرهنگی دو سده اخیر مصرف و نمایش آن به یکی از مهمترین منابع هویت اجتماعی بدل شده است. (آزاد ارمکی، چاووشیان، 1381: 58) براین اساس دیگر افراد برای رفع نیاز مصرف نمیکنند بلکه هدف افراد از روی آوردن به مصرف کالاها، کسب تشخص، احترام و منزلت اجتماعی است. مصرف راه نشان دادن موقعیت اجتماعی است و این کار به وسیله مصرف تظاهری انجام میشود. در این میان بدن به منزله مستقیم ترین و دردسترسترین محملی که میتواند نمایشگر مصرف و شیوه زندگی باشد اهمیت دوچندانی یافته و مدیریت بدن به یکی از بخشهای مهم سبک زندگی افراد تبدیل شده است. برای این اصطلاح تعاریف مختلفی بیان شده است. در یک تعریف مدیریت بدن به هر نوع نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و آشکار بدن گفته میشود. فدرستون معتقد است که مدیریت بدن به مجموعه بلندی از اعمالی نظیر تاتو ، پیرسینگ ، بریدن بخشی از بدن، بدنسازی، رژیم گرفتن و ... گفته میشود. به نظر او آنچه که موجب مدیریت بدن میشود احساس کنترل بر بدن و ساختن ژستی برخلاف بدن طبیعی و عادات هرروزهای است که بر زندگی چیره است (خواجهنوری و دیگران، 1390: 34).گیدنز نیز در این زمینه مینویسد: «امروزه بدن به صورت جزئی از بازتابندگی دنیای امروز درآمده است و رژیمهای ویژه برای بدنسازی، توجه به آراستگی و نظافت جسم در دوره معاصر تجدد بدن را در برابر گرایشهای بازتابی مداوم، بهویژه در شرایطی که کثرت انتخاب وجود داشته باشد، تأثیرپذیر ساخته است» (گیدنز، 1378: 145).