تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, گفتگو, مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 6074
تاریخ : ۷ مرداد, ۱۳۹۷ :: ۱۲:۴۶
فقه‌پژوهی در قالب درس خارج کافی نیست/ راهکار رسیدن به طرح ملی روشمند‌سازی علوم اسلامی

حجت الاسلام پیروزمند با اشاره به اهمیت فقه پژوهی در حوزه های علمیه، گفت: حوزه علمیه باید اساتیدی در خصوص روشمندی اجتهاد ترتیب کند تا بتواند به این مهم برسد.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام علیرضا پیروزمند عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم و از اساتید دوره اول کارگاه های روشمند سازی اجتهاد در قالب کارگاه های مشق اجتهاد در گفت وگویی به بیان اهمیت فقه پژوهی در حوزه های علمیه اشاره کرد و گفت: بخش عمده‌ای از پژوهش‌های فقهی در وضعیت موجود حوزه‌های علمیه، در قالب درس‌های خارج و شاگرد پروری‌هایی که در دروس خارج اتفاق می‌افتد که این روش کافی نیست. مشروح گفت وگو را در ادامه می خوانیم.

به نظر شما برای روشمند کردن علوم اسلامی به‌خصوص فقه چه باید کرد؟

اگر علوم اسلامی را مجموعه‌ای از علوم که عمدتاً در حوزه‌های علمیه تدریس و تدرس می‌شود، قلمداد کنیم، به دو بخش اصلی علوم عقلی و نقلی تقسیم می‌شود. البته بحث‌های تاریخی و دیگر بحث‌ها نیز در کنار آن مطرح می‌شود ولی عمده، علوم عقلی و علوم نقلی هستند. به نظر می‌رسد، روشمندی این علوم در پیشینه تاریخی فعالیت‌ها و پژوهش‌های حوزوی وجود دارد و روشمند کردن، فعلی نیست که بخواهیم جدیداً وارد بحث از آن شویم و به آن توجه کنیم.

در علوم عقلی، روشی که به‌عنوان روش استدلالی، موردتوجه قرارگرفته است، روش قیاسی است که همچنان مورداستفاده حوزه‌های علمیه در علوم عقلی و برای اقامه برهان در مواردی که امکان اقامه برهان در مباحث نظری وجود داشته باشد، برقرار است. در مباحث نقلی هم علم اصول، در مکتب اصولیون پایه‌گذاری شده و به‌تدریج و در طی صدها سال، مورد استحکام قرارگرفته است و الآن هم مورد تدریس در حوزه‌های علمیه قرار می‌گیرد و مورد بهره‌برداری فقهای معظم است؛ بنابراین روشمند کردن، تعبیر درستی نیست. شاید غرض دیگری از این سؤال مطرح باشد ولی آنچه از ظاهر سؤال فهمیده می‌شود، به نظر می‌رسد، اصل سؤال خیلی جا ندارد و علوم اسلامی، روشمند هست.

نهایتاً ممکن است بگویید آموزش دادن این روش یا فهم این روشمندی توسط کاربران این علوم در حوزه‌های علمیه، چگونه است که این بحث دیگری است که در سؤال‌های بعد، به آن خواهیم پرداخت.

علت کم رغبتی غالب فقه پژوهان حوزوی در انجام پژوهش‌های فقهی چیست؟

کسانی که گرایش علمی آن‌ها، مباحث فقهی نیست، بلکه گرایش علمی آن‌ها مباحث تاریخی، تفسیری، اعتقادی و یا سایر مباحث است، طبیعی است که کمتر به مباحث فقهی بپردازند ولیکن کسانی که در مسیر تفقه، فعالیت می‌کنند، طبیعی است که موضوعات علمی و دل‌مشغولی‌های آن‌ها، مباحث فقهی باشد. سؤال شما شاید متوجه این باشد که کسانی که در مسیر فعالیت فقهی مشغول فعالیت هستند، به پژوهش کمتر می‌پردازند و پژوهش‌های فقهی، کمتر انجام می‌گیرد.

بنده عرض می‌کنم، این هم‌ بستگی به این دارد که پژوهش فقهی را چه چیزی معنا کنید. بخش عمده‌ای از پژوهش‌های فقهی در وضعیت موجود حوزه‌های علمیه، در قالب درس‌های خارج و شاگرد پرو ری‌هایی که در دروس خارج اتفاق می‌افتد، انجام می‌گیرد ولو وضعیت فعلی درس‌های خارج، شکل آموزشی به خود گرفته است ولی درعین‌حال ماهیت پژوهشی به معنای بررسی انظار مختلف و نقد و بررسی انظار مختلف ولو توسط استاد و در قالب درس‌های خارج، صورت می‌پذیرد.

بخش دیگری از پژوهش‌های فقهی در قالب پایان‌نامه‌های سطح سه و چهار توسط دانش‌پژوهان حوزه‌های علمیه، صورت می‌پذیرد. بخشی از پژوهش‌های فقهی در قالب، پروژه‌های تحقیقاتی در مراکز پیرامونی حوزه و به‌صورت تخصصی و موضوعی انجام می‌گیرد، ولی با همه‌ی این تفاصیل، اگر بخواهیم با سؤال مطرح‌شده، هم‌زبانی کنیم، علت اینکه در مقایسه با سایر انواع پژوهش، پژوهش‌های فقهی، باوجوداینکه متن آموزش حوزه، مباحث فقهی است، حجم کمتری را به خود اختصاص می‌دهد، این است که مهارت‌های پژوهشی در عرصه فقه، به پیش‌نیازهای طولانی‌مدت تری، وابسته شده است و به همین دلیل، ممکن است که لازم باشد یک طلبه بیش از ده یا پانزده سال و گاهی بیست سال، توانمندی‌هایی را در خودش ایجاد کند تا بتواند به‌صورت اجتهادی در عرصه فعالیت‌های فقهی وارد شود.

لذا همین مسئله، خودش بازدارنده است و بخشی از این بازدارندگی، به دلیل اهمیت فقه، طبیعی است که باید مهارت‌های لازم در این جهت کسب شود و کسب این مهارت‌ها زمان‌بر است. البته بخشی از کار هم می‌تواند تمهید و تحصیل بشود تا بتوانیم در یک بسته‌بندی‌های فشرده‌تری و با یک قالب کاربردی‌تری، توانمندی را به حوزویان منتقل کنیم و نظارت‌های نزدیک‌تری توسط اساتید، بر روی این پژوهش‌ها صورت بپذیرد تا جرئت انجام پژوهش‌های فقهی، صورت بپذیرد.

به نظر می‌رسد، باید تجربه‌هایی در موضوعات ساده‌تر و با پذیرش امکان خطا توسط طلاب، اتفاق بیفتد تا بتوانند به‌صورت عملی، بیشتر درگیر با پژوهش‌های فقهی بشوند و بتوانند خطاهای خودشان را در عمل، زیر نظر اساتید بفهمند و تضارب کنند تا به‌تدریج این استقلال ایجاد شود و توانمندی و جرئت اجتهاد و فعالیت اجتهادی، پدید بیاید. در این صورت، قاعدتاً شاهد تنوع و گستردگی بیشتر پژوهش‌های فقهی خواهیم بود.

برای به نتیجه رسیدن طرح ملی روشمند سازی علوم اسلامی و تربیت پژوهشگران فعال در حوزه علمیه چه باید کرد؟

بخشی از این طرح، وابسته به اساتیدی است که بنا هست این توانمندی را ایجاد کنند و یک‌پایه بحث هم طلابی هستند که قرار است از آموزش‌ها و مهارت افرایی‌ها که در درون این طرح صورت می‌پذیرد، بهره‌مند شود و البته یک رکن دیگر این طرح هم مجریان و سازمان‌هایی هستند که این طرح را عملی می‌کنند و امکان این تدریس و تدرس و مهارت افزایی را برای دانشجویان توسط اساتید فراهم می‌کنند.

این چرخه باید به‌صورت مؤثری، صورت بپذیرد. مثل هر برنامه آموزشی دیگری باید اجزای این نظام آموزشی به‌صورت کامل و هماهنگی شکل بگیرد؛ به این معنا که هم باید استادی که می‌خواهد این بحث را انجام بدهد، از اساتیدی باشد که خودشان توانمندی و صلاحیت لازم برای این کار را داشته باشند و نتیجه این بشود که دانشجویان و طلاب، اعتماد کنند که در درس‌آموزی از این اساتید، ارزش‌افزوده‌ای بیش ازآنچه در آموزش‌های متداول حوزوی نصیبشان می‌شود، گیرشان خواهد آمد و از طرف دیگر هم انگیزه طلاب، برای اینکه پژوهش‌های فقهی را انجام بدهند و باور بر اینکه امکان این پژوهش‌های فقهی به‌واسطه آموزش‌های این‌چنینی فراهم می‌شود، باید بالابرده شود و قبل از فراگیر شدن این نوع آموزش‌ها، به نظرم خود تربیت استاد برای این منظور و تدوین متونی متناسب با این اهداف، می‌تواند این طرح را تقویت کند و اعتماد به این برنامه‌ها و فایده‌مندی آن را بالا ببرد و به‌این‌ترتیب، این دو با پشتیبانی‌های ستادی لازم برای برگزاری این دوره‌ها و انتخاب زمان مناسب برای برگزاری این برنامه‌ها که امکان حضور طلاب وجود دارد، به‌تدریج، می‌تواند شکل بگیرد و منشأ اثر باشد.

طرح ملی روشمند سازی باید چه تفاوتی با کارگاه‌های مرسوم روش تحقیق داشته باشد تا بتواند موفقیتی تضمین‌شده را به ارمغان بیاورد؟

طبعاً یک وجه شباهتی با بحث روش‌های تحقیق دارد و آن وجه شباهت این است که کارگاه‌های روش‌های تحقیق هم می‌خواهد این توانمندی را به محققین بدهد که بتوانند مسئله را از صفر تا صد موردبررسی و تحقیق قرار دهند و به نتایج قابل‌قبول علمی برسانند. در بحث روشمند سازی علوم اسلامی که عرض کردم باید عنوان بهتری هم انتخاب شود، چون بحث روشمند سازی نیست بلکه بحث توانمندسازی طلاب برای به‌کارگیری روشمندی این علوم است، حال اگر عنوان را این‌گونه اصلاح کنیم، وجه تفاوت این برنامه نسبت به کارگاه‌های روش تحقیق در موضوع و محتوایی است که در این کارگاه‌ها صورت می‌پذیرد و تفاوت در روشی است که در این کارگاه‌ها مورداستفاده و بهره‌برداری قرار می‌گیرد.

روشی که در این کارگاه‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد، قهراً روش استنباط و توانمندی در قواعد و فرایند استنباط است که بتواند در ترکیب با هم امکان انجام یک پژوهش فقهی را به محقق بدهد ولی در کارگاه‌های روش تحقیق، بیشتر، مسائل عینی و کاربردی است و ممکن است روش‌ها، روش‌های کمی و استقرائی باشد که طبیعتاً با روش استنباط، نتیجه متفاوتی دارد.

انتهای پیام/

منبع: رسا

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.