تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 7011
تاریخ : ۵ شهریور, ۱۳۹۷ :: ۱۶:۵۹
تمایز حقیقت اعجاز قرآن و اثبات آن/ دلالت آیات تحدی بر اعجاز/ معجزه پیامبر (ص) عقلی است

معارف معتقد است که هرچند در قرآن لفظ «معجزه» نیامده است اما قرآن آیه خوانده شده و همین معنای معجزه را می‌رساند و از این‌رو آیات تحدی دال بر اعجاز در قرآن است.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ مجید معارف، استاد دانشگاه تهران، در گفت‌وگویی؛ و در پاسخ به این پرسش که اعجاز قرآن چه پیشینه‌ای دارد؟ گفت: در خصوص بحث اعجاز قرآن اگر بخواهیم عام و عمومی‌تر صحبت کنیم، می‌توانیم کلام خود را از اینجا آغاز کنیم که یکی از راه‌های شناخت حقانیت پیامبران اعجاز و معجزه‌ای است که آن‌ها می‌آورند. به عبارت دیگر در خود قرآن کریم آیه‌های زیادی وجود دارد که از نشانه‌های بر حق پیامبران تحت عنوان آیه یاد کرده است.

وی ادامه داد: برای مثال در قرآن کریم ناقه صالح یک آیه است. آیه یعنی نشانه، حال این نشانه چیست؟ نشانه حقانیت حضرت صالح، یا در سوره مبارکه بقره، تابوت بنی‌اسرائیل به عنوان آیه حقانیت طالوت یاد شده است.

استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: خداوند در آیه ۲۴۸ سوره بقره لفظ آیه را به معنای نشانه حقانیت طالوت پیامبر به کار برده است و به همین سبک به عنوان یک قاعده خداوند در آیه ۷۸ سوره رعد می‌فرماید: «.. وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ...: و هیچ فرستاده‌اى را نرسد که بى‏‌اجازه خدا نشانه‌اى بیاورد»، این یعنی خدای تبارک و تعالی برای تایید پیامبران، آیه یا آیاتی به دست آن‌ها می‌دهد، چنانکه عصا و ید بیضای موسی (ع) آیه هستند و خداوند از این دو در سوره شعرا، آیه یاد کرده و در دیگر آیات به عنوان برهان یعنی دلیل محکم یاد کرده است.

معارف با بیان اینکه در قرآن کریم معجزه و اصطلاح آن برای کار‌های خارق‌العاده پیامبران، مستقیما به کار نرفته است، گفت: به جای این کلمه کلماتی مانند آیه، برهان، سلطان و بینه به کار رفته است که همان کارکرد معجزه را دارد. در زمان پیامبر اسلام قرآن به عنوان یک آیه از پیامبر (ص) به مردم ارائه شد.

وی افزود: در آیه ۵۲ سوره عنکبوت از کتاب به عنوان آیه نام برده شده است که آن هم در جواب مشرکانی که می‌گفتند چرا معجزه‌ای مانند معجزات پیامبران قبلی نمی‌آوری که منظورشان معجزات حسی بوده است. جواب قرآن این می‌شود که «آیا این که کتابی به آن‌ها خوانده می‌شود، نمی‌تواند نشانه حقانیت پیامبر باشد». اساسا در اسلام معجزات حسی مانند معجزاتی که برای پیامبران بنی‌اسرائیل مطرح می‌شود، نیامد تا آنکه از زمان پیامبر اسلام(ص) معجزات عقلی باشد و مردم با عقل خود بتوانند اعجاز را تشخیص دهند.

وی تصریح کرد: در زمان رسول خدا(ص) وقتی قرآن به عنوان آیه حقانیت پیامبر آورده شد، مشرکان انکار کردند و می‌خواستند قرآن را به عنوان معجزه یا آیه حقانیت پیامبر(ص)، به رسمیت نشناسند؛ چه روی داد؟ قرآن در آیات متعددی آن‌ها را دعوت کرد که اگر شما شک دارید، مثل قرآن را بیاورید، یا ده سوره یا مثل کتاب یا یک سوره مانند قرآن بیاورید که به این دعوت می‌گویند تحدی و یک رشته آیه به همین نام در کتاب‌الله داریم.

معارف ادامه داد: برای مثال آیه ۲۳ سوره بقره که می‌فرماید: «وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم شک دارید پس اگر راست مى‏‌گویید سوره‌اى مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید» اگر در اصالت کتابی که پیامبر اسلام(ص) آورده که از جانب خداست و لاغیر، سوره‌ای مانند آن بیاورید. اگر پیامبر(ص) به‌تنهایی آورده شما دوستان‌تان یا از هر که می‌خواهید کمک بگیرید.

وی افزود: قرآن ادامه می‌دهد: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ؛ پس اگر نکردید و هرگز نمى‏‌توانید کرد از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگ‌ها هستند و براى کافران آماده شده بپرهیزید» (بقره، ۲۴)، این بحث موقعیت اعجاز قرآن در عصر پیامبر اسلام(ص) بر مبنای آیه‌هایی که ما داریم است.

استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: در این زمینه آیه ۸۸ سوره بنی‌اسرائیل جلب نظر می‌کند که می‌فرماید‌: ای پیامبر به مردم بگو اگر انس و جن دست به دست هم بدهند و با هم همفکری کنند که مانند این قرآن بیاورند، نمی‌توانند و این آب پاکی را به دست مردم می‌ریزد که قرآن کتابی بی‌مانند و بدون نظیر از اول تا آخر است.

وی افزود: این وضعیت قرآن در زمان پیامبر بود و در آن زمان شاعران و سخن‌شناسان بزرگی مانند «ولی بن مغیره» که شانس خود را آزمودند، حضور داشتند. این افراد نتوانستند مانند قرآن بیاورند و در نتیجه گفتند قرآن سحر و پیامبر ساحر است و برای اینکه اعتراف به اعجاز نکنند این بحث را مطرح کردند.

معارف تصریح کرد: زمان پیامبر(ص) سپری شد، عده زیادی مسلمان شدند و معجزه بودن قرآن را گردن نهادند. یکی دو قرن گذشت، در اواخر قرن دوم موج‌هایی انکاری در بین مسلمانان به وجود آمد که متاثر از زنادقه بود که کافران و ماتریالیست‌های دوران بودند و اعتقادی به الهی بودن قرآن نداشتند و آن را کتابی بشری خواندند.

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در این دوران و با انکار اعجاز قرآن کریم، دانشمندان اسلامی به تکافو افتادند، گفت: برای مثال مفسران، ادیبان و متکلمان از همه مهمتر به دنبال اثبات اعجاز قرآن رفتند. کار متکلم اثبات عقیده با استدلال است و از این بیش از دیگران این قشر تلاش کردند تا اعجاز قرآن را اثبات کنند. متکلم در علم کلام با استفاده از آیات، روایات و ادله عقلی می‌کوشد تا حجیت عقاید را ثابت کند.

وی ادامه داد: در قرن سوم و چهارم کوشش‌هایی شد تا اعجاز قرآن را اثبات کند که این کوشش‌ها استدلالی بود و این در حالی است که در زمان پیامبر (ص) و متن قرآن، اعجاز قرآن به صورت اجمالی و کلی طرح شده است. از این رو اعجاز قرآن پدیده قرن سومی و چهارمی نیست، بلکه مباحث استدلالی و تفصیلی در این قرون طرح شده است.

معارف افزود: در این قرون تعریف معجزه، نشانه‌های آن و ابعاد معجزه مطرح شد. برخی گفتند اعجاز قرآن از بعد صرفه، خبر‌های غیبی، اختلاف‌ناپذیری، اثرگذاری بردل‌ها و تحول‌بخشی یا فصاحت و بلاغت است. هر کدام از این‌ها دلیل می‌‍خواهد؛ برای مثال مدعی اینکه فصاحت قرآن دلیل اعجاز آن است باید بتواند ثابت کند که فصاحت و بلاغت قرآن، بالاتر از فصاحت و بلاغت سخنان دیگران است. برای این منظور در قرن چهار و پنجم برای نمونه عبدالقاهر جرجانی دلایل الاعجاز و اسرارالبلاغه را تدوین کرد. عبدالقاهر جرجانی را پدر علوم بلاغت می‌خوانند. او علوم بلاغت را تعریف و پایه‌گذاری کرده و آن‌ها را بر قرآن تطبیق کرده است.

وی تصریح کرد: از این‌رو جمع‌بندی مطالب من این است که قرآن کریم نوعی آیه در طول آیاتی است که بر پیامبران نازل شده است و فعالیت هر پیامبری متوقف بر آیه‌ای بوده که به اصطلاح معجزه دلالت می‌کند. معجزه نشانه‌ای است که دیگران را عاجز می‌کند از اینکه مثل آن را بیاورند. در قرآن تصریح شده است خداوند به هر پیامبری آیه‌ای می‌دهد که این‌ها پیامبران اولی‌العزم هستند و حقانیت آن‌ها را ثابت می‌کرده و تبعا پیامبر ما هم می‌بایست برای اثبات ادعا‌های خود آیه‌ای ارائه دهد و فرق پیامبر ما با پیامبران دیگر این بود که قرآن آیه پیامبر است که آیه‌ای عقلی در برابر آیه‌های حسی است که مخصوص پیامبران بنی‌اسرائیل بوده، زیرا فرهیختگان مخاطبان پیامبر هستند و معجزه‌ای ابدی است.

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه اعجاز قرآن با آیات تحدی به رخ کشیده شده است، گفت: قرآن عده زیادی را مسلمان کرد، اما این داستان در تاریخ بود، تا اواخر قرن دو که موج‌های انکاری از سوی زنادقه در مسلمانان به وجود آمد و ناچار مسلمانان با تکافوی علمی تلاش کردند اعجاز قرآن را در صورتی تفصیلی و استدلالی اثبات کنند؛ از این رو بحث اعجاز قرن سوم و چهارمی نیست.

معارف در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه در خصوص مفهوم مبارزه‌طلبی مورد اشاره در آیات تحدی، آیا کسی می‌تواند داور این مسئله باشد؟ گفت: قرآن در جامعه‌ای نازل شده است که مهم‌ترین هنر آن جامعه ادب بوده و اشعار و قصایدی می‌سرودند و بازار‌هایی داشتند که اشعار خود را عرضه می‌کردند. در چنین جوی ادبیات، صنعت غالب مردم عصر پیامبر(ص) بوده و معجزه پیامبران از جنس چیزی انتخاب می‌شود که مردم می‌توانند آن را درک کنند.

وی تصریح کرد: در خصوص قرآن، معجزه در واقع امری بوده است که شاعران و خطیبان جامعه عصر نزول بتوانند آن را درک کنند و فصاحت و بلاغت آن را تشخیص دهند و اگر قرار بود مانند قرآن را بتوانند بیاورند، در عصر پیامبر افراد زیادی حضور داشتند؛ زیرا مردم از نظر فصاحت و بلاغت قوی‌تر از دوره‌های بعدی بودند که زبان عربی با زبان‌های دیگر خلط و آلوده شده و از اصالت خود خارج شد.

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: با توجه به اینکه پیامبر(ص) ۱۳ سال در مکه بوده و اکثر آیات تحدی در مکه نازل شده است در سوره‌های هود، یونس و طور که مکی هستند، در این شهر کافران دعوت شدند تا مثل قرآن را بیاورند، اگر مانند آن را می‌توانستند بیاورند حقیقتا خودشان داوری می‌کردند، چون پیامبر(ص) در موضع ضعف بود. آن‌ها می‌توانستند کارشناسان ادبی آن عصر را مانند «ولید بن‌مغیره» که «ابوجهل» از او دعوت کرد، کلامی مانند قرآن را بیاورد، داوری را به دست بگیرند. اگر آن‌ها چنین کلامی را می‌آوردند، پیامبر(ص) نمی‌توانست داور باشد، در موضع ضعف بود و جو فرهنگ و شهر در اختیار مشرکان بود و می‌توانستند بگویند این سخن هم‌تراز با سخن پیامبر است، اما در واقع کسی نیاورد و عجزشان ظاهر شد.

وی افزود: جاحظ که از ادبای بزرگ عرب است می‌گوید که مشرکان برای نابود کردن مسلمانان و پیامبر جنگ‌هایی راه انداختند و هزینه‌های زیادی دادند. آن‌ها کشته دادند و سرزمین‌های‌شان به تصرف مسلمانان درآمد؛ جاحظ می‌گوید چه زمانی مشرکان این هزینه‌ها را دادند و بعد خود جواب می‌دهد، زمانی که مایوس شدند تا مثل قرآن را بیاورند. چرا که اگر مانند قرآن را می‌آورند پیامبر دست از ادعا‌های خود می‌کشید، اما، چون نتوانستند چنین کاری بکنند و مایوس شدند، جنگ را آغاز کردند.

معارف تصریح کرد: با توجه به اینکه تحدی مسئله محیط مکه است و در مکه هم آن‌هایی که بر افکار، فرهنگ و جو عمومی جامعه حاکم بودند، خود کفار بودند، اگر کلامی در حد و اندازه‌های قرآن می‌آمد خودشان داوری می‌کردند و اعلام می‌کردند این هم کلامی در حد قرآن است، زیرا بازار رقابت‌طلبی بین شعرای آن دوره داغ بود و هر سال بحث می‌شد که امسال بهترین شعر را چه کسی گفته است.

وی ادامه داد: در زمان نزول قرآن بازار رقابت ادبی داغ بوده و یک چشمه از رقابت هم در خصوص قرآن بود که می‌گفتند از جانب بشر است و نه خداوند و آن‌ها در این کار موفق نشدند.

استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که «با توجه به اینکه بی‌مانندی خصوصیت هر اثر ادبی است، در این صورت آیا مشکلی پیش نمی‌آید؟» گفت: این که هر متن ادبی بی‌مانند است و برای مثال می‌گوییم گلستان سعدی، غزلیات حافظ، مثنوی معنوی و شاهنامه فردوسی بی‌مانند است، درست است، اما این‌ها پیش از ادعاست.

معارف تصریح کرد: اگر فردوسی مردم را به تحدی فرامی‌خواند و می‌گفت: من شاهنامه‌ای سروده‌ام که بی‌مانند است یا مولوی، حافظ، سعدی در آثار خود، درست است. اما هیچ‌کدام ادعای تحدی نکرده‌اند، چون اگر می‌کردند افکار، عقول و ذوق‌های ادبی را تحریک می‌کردند و چه بسا آثاری همانند این آثار خلق می‌شد، مهم این است که قرآن کریم افکار را دعوت به چنین کاری کرده است و در زمان خود همه تلاش‌ها با شکست مواجه شده است.

وی ادامه داد: بالاخره پیامبر اسلام(ص) مظروف یک ظرف زمانی است و در آن ظرف خیلی بی‌بدیل بود. قرآن می‌گوید شما دست به دست بدهید ممکن است انسانی مانند پیامبر(ص) پیدا نشود و اگر چند نفر باشند قاعدتا باید بتوانند طبق ادعایشان بر یک فرد پیروز شوند، بنابراین قرآن ادعایی کرده استثنائی که نظیر آن را در مورد دیگران نمی‌بینیم.

استاد دانشگاه تهران افزود: یکی از دلایل بی‌مانند حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی این است که آن‌ها اثری بی‌مانند ادبی خلق کرده‌اند، اما ادعا نکرده‌اند که این تک است و کسی مثل آن نمی‌تواند بیاورد و راه را بر دیگران نبسته‌اند، اما قرآن که نازل شد راه را بر دیگران بست.

معارف در پاسخ به این پرسش که اعجاز حقیقتی پیشاایمانی و یا پساایمانی است و به بیان دیگر آیا پذیرش اعجاز قرآن مستلزم ایمان به خداوند است یا خیر؟ گفت: قاعدتا اعجاز و معجزه پیامبران از مقوله‌های کلامی در داخل منظومه فکری یک مکتب است که این مکتب باید رأسش به نیرویی خارق‌العاده به نام خداوند برسد.

وی در پایان گفت: اگر مشرکان کار‌های خارق‌العاده پیامبران را می‌دیدند، مانند مشرکان زمان موسی(ع)، عیسی(ع) و پیامبر(ص) اگر اقرار به اعجاز می‌کردند این اقرارشان مساوی با اقرار به وجود خدا بود، زیرا صاحب این معجزه معتقد بود این را از جانب خداوند آورده است، اما برای اینکه این اقرار را نکنند می‌گفتند که این رویداد سحر است که آن هم خارق‌العاده، اما ویژه بشر است؛ یعنی کار‌های خارق‌العاده که مردمان انجام بدهند. اما کار‌های خارق‌العاده پیامبران معجزه خوانده می‌شود.

انتهای پیام/

منبع: ایکنا

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.