پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی و استاد حوزه تاکید کرد: فقه اگر میخواهد حضور اجتماعی داشته باشد، باید فقه سرپرستی شکل بگیرد و معادله کلان به عنوان سرچشمه علوم ارائه دهد.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام و المسلمین مصطفی جمالی، محقق و پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی ۱۹ شهریور در نشست «مدخلی بر نظریه پیشرفتشناخت» در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه(رشد) گفت: توسعه و پیشرفت به معنای تغییر در پدیدههای مختلف اجتماعی و سیاسی و طبیعی است که نیازمند شناسایی تناسبات کمی و کیفی میان پدیدهها و اشیاء است.
وی با بیان اینکه غرب توانسته اشیاء را آنالیز و تناسبات آن را بشناسد تصریح کرد: یعنی شیء از چند مؤلفه ایجاد شده و این شیء هم شیء در حال تغییر است؛ ما منطقی کل نگر میخواهیم که همه حیثیتهای شیء را بشناسد و لوازم آن حیثها را نیز بیان کند.
جمالی با بیان اینکه هر علمی از علوم، معادله تغییر هستند اظهار کرد: براین اساس، الگوی توسعه کشور هم معادله تغییر است و فقه هم اگر قرار است اجتماعی باشد، باید معادله تغییر باشد.
این محقق و استاد حوزه علمیه اظهار کرد: فقه زمانی میتواند تغییرات اجتماعی را سرپرستی کند که مدیریت تغییر داشته باشد؛ دین باید بحث کلان این تغییرات را مطرح کند و علوم آن را به صورت علمی ارائه دهند و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید آن را به اجرا در آورد.
محقق و پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی با بیان اینکه در مورد فقه، قید ایرانیت و ... ندارد ولی علوم باید مقدورات هر جامعه را مدیریت کند اظهار کرد: پیشرفت ما نظام الگویی است که الگوی کلان آن مبتنی بر علوم و علوم نیز باید مبتنی بر فقه باشد؛ البته مراد از فقه، فقه جامع شامل احکام توصیفی و ارزشی و ... است، لذا فقه اگر میخواهد حضور اجتماعی داشته باشد، باید فقه سرپرستی شکل بگیرد و معادله کلان به عنوان سرچشمه علوم ارائه دهد.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: اگر میخواهیم فقه اجتماعی، استنباط و شبکه علوم، تولید و الگوی پیشرفت و توسعه طراحی شود، باید منطق هماهنگی میان این مجموعه شکل بگیرد، بنابراین روش تحقیق در همه علوم باید به یک هماهنگی برسد و منطق فقه هم باید به الگوی واحد برسد.
جمالی بیان کرد: الگوی توسعه فرهنگ عمومی، تخصصی و روابط خارجی و صنعتی و ... نیازمند منطق عامی است که هماهنگی میان این بخشها را ایجاد کند، بنابراین ما باید از طریق منطقها، فقه و علوم و الگو را به هماهنگی برسانیم و نسبت آن را با دین نیز تبیین کنیم.
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه جریان حجیت باید با ترتب طولی علوم ایجاد شود بیان کرد: بنده معتقد نیستم که همه جزئیات باید از دین و قرآن گرفته شود؛ بنابراین دین وظیفه بیان مباحث کلان را دارد و تفرعات آن از دین گرفته نمیشود؛ فقه باید در علوم و علوم در الگو جاری شود.
جمالی اظهار کرد: ما به عنوان مثال در بحث معماری اسلامی نیازمند فقه معماری، علم معماری و الگوی معماری هستیم. در این صورت بحث اینکه آیا دیوار و ماشین اسلامی داریم حرف درستی نخواهد بود.
وی با بیان اینکه خیلی از دوستان حوزوی و دانشگاهی فهم توسعه بما هو توسعه قبل از اسلامی یا غیراسلامی بودن را درست نکردهاند، اظهار کرد: در دنیای امروز مدیریت تغییر بحث جدی است و نسبیت پدیدهها را درک میکنند، به عنوان مثال عوامل اقتصادی و سیاسی و بینالمللی و ... در تغییر فرهنگی موثرند و برای تغییر فرهنگی شناخت مقولات دیگر هم ضروری است.
وی تاکید کرد: بنابراین اولین گام در توسعه رسیدن به منطق نسبیت است. ما اگر به این منطق نسبیت دست نیابیم، سخن از الگوی توسعه پیشرفت معنایی نخواهد داشت. البته توسعه را محصور در پدیدههای اجتماعی نکنیم، زیرا تصرف در پدیدههای طبیعی هم باید به تعبیر امام خمینی مهار در توحید شود؛ آیا ما جز از طریق معصومین میتوانیم نسبیت میان پدیدههای طبیعی را به درستی بشناسیم، زیرا پدیدههای عالم را کسی میشناسد که حاکم بر روابط باشد و این منحصر در روابط اجتماعی نیست.
جمالی بیان کرد: جهش در علوم اسلامی، مستلزم داشتن منطق نسبیت در علوم اسلامی است ولی این منطق نسبیت هنوز نه تنها در علوم تجربی بلکه در علوم انسانی هم به دست نیامده است، ولی غرب چون به منطق نسبیت دست یافت، قدرت تصرف در اشیاء را پیدا کرد.
این محقق و استاد حوزه اظهار کرد: فقه حکومتی و علم دینی از موضوعاتی است که نظریات مختلفی از سوی صاحبنظران در این عرصه بیان شده، ولی نیازمند گفتمانسازی تخصصی در سطح نخبگان و در سطح عمومی است و بنده معتقدم که نظریه منطق ولایت که سیدمنیر آن را بیان کرده و فرهنگستان علوم اسلامی نیز در حال پیگیری آن است یکی از نظریات بی نظیر در این مسئله یعنی توسعه است.
وی با بیان اینکه کدام حوزه زندگی است که دین در آن دخالتی ندارد، اظهار کرد: ما در همه حوزههای زندگی نیازمند ربوبیت خدا هستیم و در همه شئون به هدایت خدا و اولیاء خدا نیازمندیم.
این محقق و استاد حوزه تصریح کرد: دانش تفسیری ما در ذیل دانش فقه ما باید تحلیل شود؛ زیرا تفقه ما به معنای عام سه پایه دارد؛ اول باید برخاسته از مسئله تعبد، قاعدهمند باشد و به تفاهم و کارآمدی ختم شود که در سیره فقهای ما هم وجود دارد و تقدس معرفت دینی ما هم ناشی از این همین مسئله تعبد است، زیرا فقیه دنبال بازی با دین و قرآن و روایت نیست بلکه می خواهد خودش را دربست در مسیر استنباط دینی قرار دهد لذا تسلیم ذهنی و تعبد روحی مهمترین ویژگی فقیه است.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا