استاد حوزه دیدگاه اسلام نسبت به مدیریت خانواده را مطرح و در آن دو اصل «قوامیت» و «ولایت» را مهم برشمرد و تأکید کرد: قوامیت نسبت به همسر و ولایت نسبت به فرزندان مطرح می شود.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام والمسلمین حسین بستان، استاد حوزه و دانشگاه در دوره «دروس خارج فقه نظام های اسلامی» که از سوی دبیرخانه مفتاح_اندیشه برگزار شد، موضوع قوامیت در هندسه کلی نظام خانواده در اسلام را مورد کنکاش قرار داد و با یادآوری این موضوع که هسته مرکزی خانواده را همسران تشکیل می دهند، عنوان کرد: میان همسران مناسباتی وجود دارد که از میان آن ساختار به وجود می آید.
وی یکی از ساختارهای خانواده را مدیریت خانواده دانست و خاطرنشان ساخت: درباره این موضوع پرسش های مختلفی مانند «چگونه باید خانواده مدیریت شود؟» و «بهترین الگوی مدیریت خانواده چیست؟» مطرح است. البته گاهی نیز با تعابیر دیگری مانند «توزیع قدرت» از آن یاد می شود. یعنی لازم است خانه رئیس داشته باشد یا خیر؟
حجت الاسلام بستان همچنین مدیریت خانواده را موضوع مشترک میان جامعه شناسان و فقها عنوان کرد و بیان داشت: در جوامع مختلف به لحاظ تاریخی موضوع «مرد سالاری» یا «پدر سالاری» مطرح بود. در پدر سالاری قدرت دست پدر است، ارث به پسر می رسد، سلسله نسب از طرف پدر اخذ می شود و محل سکونت را پدر تعیین می کند.
وی افزود: این الگو ادامه داشت تا این که جوامع غربی معادله را تغییر داده و تصمیم گرفتند قدرت زنان را در جامعه افزایش دهند و در بسیاری از خانواده ها این الگو تغییر کرد و در برخی خانواده ها تغییر نکرد ولی انعطافش بیشتر شد. البته در خانواده هایی که الگو تغییر کرد مادر سالاری حاکم نشد بلکه دموکراسی تبلیغ شد. این تغییرات غرب در جوامع دیگر مانند ایران نیز تأثیر گذاشت.
این استاد حوزه، در ادامه سخنان خود دیدگاه اسلام نسبت به مدیریت خانواده را مطرح و در آن دو اصل «قوامیت» و «ولایت» را مهم برشمرد و تأکید کرد: قوامیت نسبت به همسر و ولایت نسبت به فرزندان مطرح می شود. البته گاهی از ولایت شوهر نسبت به همسر سخن به میان می آید که ظاهراً صحیح نیست چون حق تصرف ایجاد می کند ولی اگر منظور از ولایت سرپرستی باشد مشکلی ندارد.
وی اضافه کرد: موضوع قوامیت در آیه 34 سوره نساء بیان شده ولی مصادیق آن نیامد به همین دلیل مصادیق باید از روایات و فقه استنباط شود. برای نمونه براساس روایات حق طلاق، اذن خروج، تعیین مسکن، اطاعت و... از مصادیق قوامیت مرد است.
استاد خارج حوزه علمیه قم، تفسیر کلمه «قوامیت» را میان مفسران دارای اختلاف دانست و اظهار داشت: برخی از مفسران قوامیت را به معنای ریاست و سلطه و برخی دیگر به معنای حمایت، رسیدگی و نگهبانی تفسیر کرده اند. چون از قوامیت هر دو معنی قابل برداشت است. برای نمونه در گذشته عرب ها برای شتربان از کلمه قوام استفاده می کردند. در این جا مشخص است که منظور از شتربان، سرپرست است نه ریاست. چون ریاست مفهوم اعتباری و قراردادی است که در روابط انسان ها معنا پیدا می کند.
حجت الاسلام بستان همچنین به تحلیل آیه «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هایی که خداوند برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاق هائی که از اموالشان در مورد زنان می کنند.» پرداخت و درباره آن دو دیدگاه قائل شد.
وی در توضیح دو دیدگاه اذعان داشت: دیدگاه نخست ظاهر آیه را در نظر گرفته و می گوید: آیه معنای حامی دارد نه اختیار، سلطه و ریاست. یعنی وظیفه مرد حمایت از زن است چون انفاق می کند. دیدگاه دوم می گوید: درست است که وظیفه مرد حمایت از زن است ولی خدا به سبب این حمایت، برای مرد امتیازی قرار داد.
این استاد حوزه تصریح کرد: دیدگاه دوم در نقد دیدگاه نخست تأکید می کند اگر ما تنها دلیل حمایت مرد از زن را انفاق او در نظر بگیریم این پرسش پیش می آید که چرا مرد باید انفاق کند؟ به همین خاطر به نتیجه نمی رسیم. همچنین در این آیه علت و معلول آیه به هم نمی خورد. چون در این صورت باید گفت مردان زنان را حمایت می کنند چون انفاق می کنند. خب نفع این حمایت برای مرد چیست؟ بنابراین آیه می خواهد بگوید مردان چون زنان را حمایت می کنند اختیاراتی نیز کسب می کنند که به نفعشان باشد. حمایت کردن و کسب اختیارات نیز مانع الجمع نیست. بنابراین نتیجه کلی آیه این می شود که مردان حامی زنان هستند و به سبب این حمایت و سرپرستی نیز اختیاراتی کسب می کنند.
حجت الاسلام بستان، دومین موضوع مطرح شده درباره آیه «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هایی که خداوند برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاق هائی که از اموالشان در مورد زنان می کنند» که میان علما نیز درباره آن اختلاف نظر است را این عنوان کرد که چرا آیه نگفته «مردان بر همسران خود قوامیت دارند بلکه گفته بر زنان قوامیت دارند.»
وی در تشریح پرسش فوق گفت: درباره این موضوع هم دو دیدگاه وجود دارد؛ نخست، همه جنس مردان بر همه جنس زنان قوامیت دارند. دوم، مردان بر زنان خویش قوامیت دارند. مرحوم علامه طباطبایی(ره) به ظاهر صدر آیه استناد کرده و می گوید «النساء همه زنان را می گوید در نتیجه تقسیم نقش ها میان زن و مرد یک بحث خانوادگی نیست بلکه در کل حوزه های اجتماعی صدق می کند.» عمده علما این نظر را قبول نکرده و گفته اند آیه در حیطه خانواده است و ارتباطی به حوزه های اجتماعی، سیاسی و... ندارد. این دیدگاه می گوید تمام آیه درباره خانواده است به همین دلیل بحث نشوز(نافرمانی زن از مرد) را مطرح می کند. این نشان می دهد آیه را باید از نخست خانوادگی معنا کنیم. لذا نمی توانیم بگوییم آیه قانون کلی درباره تمام حوزه های زندگی اجتماعی بیان می کند.
انتهای پیام/