دبیر کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی گفت: وقتی از علوم انسانی و اسلامی سخن می گوییم اسلامیت را به ماهیت علم برمی گردانیم نه به موضوع و فاعل آن. اسلامیت علم به روش و در فرآیند شناخت است.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، عطاء الله رفیعی آتانی دبیر کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در افتتاحیه هم اندیشی نخبگان جوان علوم انسانیِ اسلامی که صبح امروز ۱۹ مهرماه در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، گفت: ایده و آرمانی که امروز در حال پیگیری است محصول توجه به خلأ جدی در فرآیند پژوهش در عرصه علوم انسانی در قلمرو علوم اجتماعی و انسانی اسلامی بود. نسل قبل تلاش خود را کرده اند و ما برای تداوم راه به انرژی جدید نیاز داریم. کار با همین رشد کمی و کیفی باید ادامه پیدا کند. اکنون باید کار به مجموعه جدید علمی سپرده شود.
وی با اشاره به فرآیند کار علمی در فضای علوم انسانی اسلامی افزود: ماموریت علوم انسانی و اجتماعی تبیین و پیش بینی و طراحی در قلمرو کنش انسانی است. انسان در اینجا به معنای فرد و جامعه است. بر این اساس در مواجهه با علوم انسانی، باید مساله اساسی خود را بر این اساس طراحی کنیم. علوم انسانی فعلی قدرت انجام این وظیفه را در جامعه ما ندارد.
رفیعی آتانی ادامه داد: فرآیند شکل گیری علوم انسانی و اجتماعی لزوما انسان اسلامی و جامعه اسلامی نیست. وجود رویکردهای رقیب در علوم انسانی و اجتماعی در جهان خبر از چنین رویکردی دارند. طرفداران علوم غربی معتقدند ما این علوم را به خوبی به کار نگرفته ایم اما مفروض ما این است که علوم انسانی فعلی بر اساس مبانی و مفروضات غیرواقع بینانه ای استوار است.
این کارشناس تصریح کرد: موضوع علوم انسانی و اجتماعی ترجمه شده، انسان نیست، بلکه موضوع آن کنش انسان غربی در دنیای مدرن است. به همین دلیل این علوم ذاتا جهان شمول نیستند. بهتر که جهان شمول نیست زیرا کنش انسان غربی کنش مطلوبی در چارچوب فلسفه اخلاق و عملی که در حال شکل گیری است، نیست. بنابراین علوم انسانی مطلوبی را توضیح نمیدهد که بتوان آن را مبنا برای بازتولید و تربیت و سرمایه گذاری در کشورهای غیر مرتبط با مبانی فلسفی قرار داد.
وی افزود: موضوع علوم انسانی، انسانی است که ویژگی اساسی آن را می توان در چارچوب مفاهیم اومانیسم توضیح داد. اومانیسم یعنی هویت و واقعیت خود را از ماوراء طبیعت قطع کرده است. علوم انسانی و اجتماعی کنش این انسان را در ابعاد مختلف توضیح داد؛ انسانی که در زندگی او خدا وجود ندارد. البته لزوما به معنای منکر خدا نیست اما خدا در زندگی او حضور ندارد. کنش این انسان در چارچوب علوم انسانی و اجتماعی توسط خودش توضیح داده شد. یعنی عالم و معلوم علوم انسانی چنین خصوصیتی را دارا هستند.
استاد دانشگاه علم و صنعت بیان کرد: در این چارچوب انسان به اندازه طبیعت تنزل داده شد و به همین دلیل جامعه شناسی و روانشناسی به عنوان علوم پایه علوم انسانی در تداوم علوم طبیعی شکل گرفتند. یعنی رویکرد طبیعت گرایانه ای که معنا و مفهوم جامعه شناسی بود و روانشناسی که به وضوح تداوم زیست شناسی است، بنیاد علوم انسانی را ساخت. در اینجا انسان با طبیعت و مادیات برابر انگاشته شد. در چارچوب فلسفه اسلامی که معرکه درگیری آن در اینجاست. وقتی از ورود فلسفه اسلامی در علوم انسانی سخن می گوییم به این معرکه می رسیم.
وی ادامه داد: در چارچوب فلسفه اسلامی طبیعت ادراک و شعور دارد. بنابراین طبیعت را باید با ظرفیتهای انسانی شناخت نه ظرفیت های انسانی را تنزل داد به خصوصیت های طبیعت. اگر قرار بود مدلسازی هم انجام شود باید بالعکس می بود. ما در تبیین خود درباره انسان موجود و یا مطلوب مسلمان سخن نمی گوییم بلکه تفسیر برای مطلق انسان شده است و ما از دانش اسلامی سخن می گوییم.
وی گام دوم را نظریه پردازی عنوان کرد و گفت: باید فهرستی از گزاره های پایه را تولید کنیم. در نظریه پردازی با پیوندی با مجموعه ای از مفاهیم، تلاش می شود واقعیت خارجی توصیف و طراحی شود. در این گام باید بتوانیم با مجموعه مفاهیمی که از مجموعه مفاهیم اسلامی دریافت می کنیم و از واقعیات خارجی و تجربه های بشری، تلاش کنیم بر مبنای مفروضات فلسفه اسلامی بین مفاهیم به گونه ای ارتباط برقرار کنیم که واقعیت های خارجی را تبیین بهتری کنیم. در اینجا مجموعه مصطلحاتی در مجموعه معارف اسلامی وجود دارد که می تواند ناظر به کنش و پدیده های انسانی باشد، استخراج کنیم و بین آنها دستگاه سازگاری را تولید کنیم.
معاون پژوهشی مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا افزود: این دستگاه سازگار با مبانی فلسفی باید پشتیبانی شود و تلاش کند واقعیات انسانی را توضیح دهد. در اینجا سازگاری بین مفاهیم تعیین کننده است. اگر بخواهیم سازگاری رخ دهد، باید بتوانیم مفاهیم پایه ای را پیدا کنیم که مفاهیم پایه مبنا قرار گیرد و بقیه مفاهیم مرتبط با آن سازگار شوند و خروجی آن در تبیین کنش انسانی مورد استفاده قرار گیرد. در این چارچوب شاید به تبیین موضوعی علوم نیاز نباشد زیرا ما به نظریه های بنیادی علوم انسانی نیازمندیم که بقیه نظریات در موضوعات مختلف در این چارچوب قرار گیرند.
رفیعی آتانی اضافه کرد: در گام بعدی ما بر حسب تعریفی که از تفکیک علوم داریم می توانیم به تفکیک علوم به معیار تفکیک موضوعات بپردازیم. اگر تفکیک متعارف را مورد قبول داشته ایم، هر تفکیک دیگری مبتنی بر این موارد رخ می دهد. بنابراین در گام بعدی باید به نظریه پردازی در موضوعات بپردازیم. یعنی موضوعاتی که علوم را با توجه به آنها متمایز می کنیم.
وی تصریح کرد: در جایی که به علوم ورود می کنیم و تمایز علوم را تمایز از موضوعات بدانیم باز هم دستگاهی از مفاهیم در مجموعه اسلامی باید به ما کمک کنند. مثلا در اقتصاد اسلامی مفاهیم پایه ای را در مجموعه معارف اسلامی پیدا کنیم که بقیه مفاهیم را با ارجاع با آن جایابی کنیم. بعد از این جایابی باید بتواند تبیین و تفسیر و پیش بینی و طراحی و توسعه سیاست گذارانه در علوم انسانی و اجتماعی انجام دهد.
این محقق و نویسنده کشورمان با بیان اینکه گام دیگر شامل مدلسازی می شود، گفت: در نظریات مبهم تئوریک قابلیت مانور نظری بر روی آن وجود ندارد اما در مدلسازی شبیه سازی می شود. تئوری تلاش می کند واقعیت را بیان کند اما مدلها تلاش می کنند تئوری را به آنچه که قابل فهم باشد، شبیه کنند. مدلها بیان های ساده سازی شده از نظریات هستند. مدل ها نظریات را به چیزی شبیه می کنند که قابل فهم تر و توضیح دادن، می کنند تا تلاش علمی آسان تر شود.
وی ادامه داد: ما وقتی از علوم انسانی اسلامی سخن می گوییم از کل فرآیندهای بالا سخن می گوییم. این فرآیند به نحو قیاسی از نقطه آغاز شکل می گیرد و تا پایان حرکت می کند. ما از علم سخن می گوییم. آنهایی است که این علوم را ایدئولوژی و تکنولوژی می دانند، آنها در دام رویکرد تکنولوژیکی افتاده اند. علوم انسانی موجود دین تحقق یافته ای در غرب در کنش و عینیت انسان غربی در قامت علوم انسانی درآمده است.
رفیعی آتانی بیان کرد: در گام بعدی عنوان می شود ما ملت توسعه یافته ای نیستیم و عقلانیت و منطق درستی نداریم. وقتی از علوم انسانی و اسلامی سخن می گوییم اسلامیت را به ماهیت علم برمی گردانیم نه به موضوع و فاعل آن. اسلامیت علم به روش و در فرآیند شناخت است. مبنای آن این خواهد بود که از شناخت واقع بینانه تری سخن می گوییم. شناختی که برآمده از معارف اسلامی است. بنابراین ما از علمی درباره انسان مسلمان یا برای انسان مسلمان سخن نمی گوییم بلکه از دانشی اسلامی برای فهم مطلق انسان سخن می گوییم.
انتهای پیام/
منبع: مهر