تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, گزارش, مديريت
شماره : 8661
تاریخ : ۲۷ آبان, ۱۳۹۷ :: ۱۵:۱۲
متأسفانه فقه قصص و فقه قرآن را تعطیل کرده‌ایم/ براساس قرآن کمترین جرم مسئول، شدیدترین مجازات را دارد

استاد نقی پورفر با اشاره به این که قرآن کتاب تربیت مدیریت اسلامی تأکید کرد: تار و پود قرآن کتاب مدیریتی است. قرآن کتاب تربیت رهبران اسلامی است. در سوره هود تمام قصص یک کاسه شد. البته قصص قرآن مظلوم واقع شده اند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، استاد ولی‌الله نقی‌پور‌فر، رئیس پژوهشکده مدیریت اسلامی دانشگاه قم در درس خارج فقه نظام‌های اسلامی که از سوی دبیرخانه مفتاح_اندیشه برگزار گردید، مبانی مدیریت اسلامی را به صورت محتوایی و روشی مورد تبیین قرار داد و تأکید داشت: پیش نیاز این بحث تبیین نقشه جامع مدیریت اسلامی است.

وی افزود: نخستین کار علمی در حوزه علوم انسانی و اسلامی در کارگروه مدیریت اسلامی صورت گرفت و در طول حدود 7 سال نقشه جامع مدیریت اسلامی تدوین شد که در حال مراحل تصویب است. نقشه جامع مدیریت اسلامی اولین پژوهش پایه در علوم انسانی - اسلامی است و نخستین محصول پس از انقلاب است.

استاد نقی پورفر با اشاره به این که هر علمی دارای یک سری مبانی و مسائلی است، بیان داشت: علوم انسانی غربی مانند رواشناسی و... عقبه فرهنگی دارد که عقبه مسائل آن علم را پشتیبانی می کند. علوم انسانی نیز متأثر از اعتقادات، فرهنگ، ایدئوژی و... پژوهشگر آن است. نتیجه این که علوم انسانی عقبه ایدئولوژیک دارد. برای نمونه «تیلر» نکته ای درباب انسان می گوید به عقبه انسان شناسی او بر می گردد. براساس همین عقبه ها دانشمندان برای نمونه «تیلر» مبانی و مدیریت کلاسیک را مطرح می کند.

وی ادامه داد: ارزش های فرهنگی پایه و مبنای حل مسائل علمی است. حتی در علوم طبیعی نیز همین گونه است ولی اکنون علوم انسانی مدنظر ما است. یعنی وارد علوم طبیعی نمی شویم بحث ما علوم انسانی است.

این استاد حوزه با بیان این که اسلام به عنوان یک فرهنگ و ایدئولوژی قدرتمند و بی نظیر شناخته می شود به همین دلیل به طور طبیعی علوم اسلامی و انسانی در آن موضوعیت می یابد، گفت: تأثیر اسلام بر علوم صرفا به عنوان مبانی این علوم نیست، این طور نیست که بگوید براساس مبانی بروید ببینید مسائل را چگونه می شود حل کرد. نه، خود اسلام وارد علوم شده و مسائلی را بررسی کرده و مصادیقی از علوم انسانی اسلامی را ارائه می دهد.

وی افزود: اسلام سیره انبیاء و اولیای معصوم(ع) را به عنوان الگوی علوم اسلامی- انسانی مطرح می کند. با آن ها الگوهای عملی مدیریت اسلامی را ارائه می دهد. منبع ویژه مدیریت اسلامی قصص قرآن کریم است. قرآن کریم کتاب مدیریت اسلامی است. برای نمونه ادبیات سوره علق مدیریتی است و رهنمودهای مدیریتی دارد ولی دقت نمی کنیم و عمل نمی کنیم. یا سوره مزمل سوره مدیریتی است. خود اسم مزمل یک عنوان مدیریت اسلامی است. همچنین نام سوره مدثر مدیریتی است.

استاد نقی پورفر با اشاره به این که قرآن کتاب تربیت مدیریت اسلامی تأکید کرد: تار و پود قرآن کتاب مدیریتی است. قرآن کتاب تربیت رهبران اسلامی است. در سوره هود تمام قصص یک کاسه شد. البته قصص قرآن مظلوم واقع شده اند. هدف اولیه قصص قرآن تربیت مدیران و رهبران ارشد اسلامی است. قصص قرآن منبع ویژه مدیریت اسلامی است.

وی اضافه کرد: قصص قرآن منبع الزامات رفتاری است. اما در حوزه شک می کنیم و استخاره می کنیم که قصص منبع الزامات رفتاری قصص قرآن است؟ ما در حوزه علمیه اگر بخواهیم برخی موضوعات را بیان کنیم باید اول به سر خود بزنیم. آیا ما باید هنوز در حوزه بررسی کنیم که آیا الزامات رفتاری قصص حجت شرعی است برای ما یا نه؟ امام رضا(ع) به چه استناد می کند؟ به حضرت یوسف(ع) خب این فعل خودش یعنی قصص قرآنی، حجیت دارد. حتی گفته می شود آیا از آیات اعتقادی می شود برداشت فقهی کرد؟ امام جواد(ع) از آیات اعتقادی «ان المساجد لله» برداشت فقهی می کند. برخی روایات سند آن بررسی نمی خواهد بلکه استناد آن ها به قرآن است. امام جواد(ع) از این آیه اعتقادی حکم فقهی قطع ید شارع را استخراج می کند.

این استاد خاطرنشان کرد: چرا ما سیره اهل بیت(ع) در برداشت از آیات قرآن(از آیات اعتقادی قرآن حکم فقهی استخراج کردن) را تعطیل کردیم؟ چرا ما روایاتی که از آیات اعتقادی حکم فقهی استخراج کرده را تعطیل کرده ایم؟ برخی آیات اعتقادی مبنای احکام فقهی هستند. اهل بیت(ع) از قصص قرآن حکم فقهی استخراج می کنند. برای نمونه امام رضا(ع) در آن مجلس از قصص استفاده می کند و خیلی از علما نشسته اند کسی ایراد نمی گیرد که این قصص است که چرا استشهاد فقهی گرفته اند. پس سیره مدیریتی که در قصص است حجت شرعی است.

وی یادآور شد: برای نمونه در داستان هدهد و حضرت سلیمان(ع)، مجازات اعدام مطرح می شود. این خودش حجت شرعی است. برداشت از این داستان خودش یک بحث مدیریت اسلامی است. این دارد می گوید کمترین جرم شدیدترین مجازات را دارد. حالا مدیران ما می چاپند و این کار برایشان هزینه ندارد. در داستان هدهد جرم ایشان این است که در جلسه حکومتی حاضر نشده، در حالی که مسئولیت او کارشناس ارشد آب، سرزمین حکومتی بوده است. نمونه دیگر این که در جای قرآن می فرماید «اگر زنان پیامبر تخلف کنند مجازاتشان مضاعف است.» چرا؟ چون زنان پیامبر(ص) جایگاهشان برابر نیست و فرق دارد، یعنی نزدیکان مسئولان جرم شان مضاعف است. این را باید برداشت کرد که وکیل، وزیر و مردم عادی تخلف نزدیکانشان برابر نیست. بلکه آن که مسئولیت دارد جرم نزدیکان و زن و بچه اش مضاعف است.

استاد نقی پورفر اضافه کرد: افرادی مانند سروش، سیره قرآنی را مسخره می کند که نگاه کن نبی بدون دلیل می کشت. چون ما دفاع نمی کنیم و آیات را تفسیر نمی کنیم چنین سخنانی می گویند. باید سیره قصص قرآن را بفهمیم. باید معرفت قرآنی پیدا کنیم. باید خودسازی کنیم و چله بگیریم که معرفت قرآنی کسب کنیم. البته تفاسیری مانند نمونه و تسنیم به این قصص می پردازند.

وی اذعان کرد: فقه قصص و فقه قرآن را تعطیل کرده اند. باید خون گریه کرد. اکنون در این نظام که قدرت دست ما داده شده حاصل زحمت انبیا، اولیا و علما است ولی داریم ضایع می کنیم. ذره ذره این قدرت باید استفاده شود ولی داریم ضایع می کنیم. انبیاء و ائمه(ع) بودند که زجر کشیدند ولی این قدرت را بدست نیاوردند که برسد به ما. ما با سوء تدبیر میزان اثر چندین هزار منبر را تعطیل کردیم. ما با ضایع کردن این قدرت که دستمان است باعث عدم تاثیر این منابر شده ایم.

استاد حوزه بیان کرد: فقه حاضر می گوید «اگر حرز را دزد بشکند و ربع دینار بدزدد باید دستش قطع شود.» حالا می گوییم که چرا دست مدیران میلیاردی دزد را قطع نمی کنید؟ می گویند که حرز نشکسته است. ما زندان می کنیم ولی حرز نشکسته نمی توانیم دستش را قطع کنیم. این فقه مستهجن نیست؟ این نوع فقه جک شد. داستان امیرالمومنین و دخترانش و عاریه بیت المال را ببینید، می بینید که برای نزدیکان مدیران شکستن حرز دیگر ملاک نیست. در مورد مساله مهریه هم همین طور. اگر فقه قرآنی مطرح شد دیگر عطر بوی اسلامی عالم را فرا می گیرد. قصص قرآن خودش برای مدیریت اسلامی حجت است.

استاد نقی پورفر برداشت های مدیریت اسلامی مبتنی بر سوره علق را این گونه مطرح کرد: در سوره علق دو فرمان قرائت وجود دارد. قرائت چه؟ نخست، برخی می گویند قرائت قرآن است. این جا قیدی که می آوردند قرائت را مشخص می کند. یک قرائت و مطالعه قرائت کتاب خلقت، آفاق و انفس است. چون جنس این کتاب ملکوتی است دسترسی به آن هم شهودی است. در واقع خداوند با این قرائت حیطه مدیریت عالم و مدیریت عالم خلقت که قرار است دست ایشان باشد را می شناساند. دوم، مطالعه و قرائت کتاب هدایت و کتاب تشریع است. پس دو دسته قرائت برای پیامبر تبیین می شود کتاب تکوین و کتاب تشریع(دو معرفت تشکیلاتی.) یعنی مدیریت عالم خلقت و تکوین و مدیریت هدایت و تشریع به پیامبر(ص) اعطا شد. به پیامبر گفته می شود که با دانستن این کتاب تکوین و هدایت در واقع سیر مدیریت انبیاء ما قبل را دانستی و اکنون خودتان سیدالانبیاء هستی و کتاب هدایت و تشریع نیز این گونه است و مدیریت تشریع و تکوین دست شماست. یعنی در مدیریت دادن باید ما رعایت کنیم که مدیر باید بداند که عقبه این مدیریت چه کسانی بوده اند، چه کار کرده اند، برنامه هایشان چه بود، چگونه باید رفتند و... . حالا ما می آییم کور کورانه به یک نفر مدیریت می دهیم بدون این که بداند چه کسی قبلش بود، چه کار کرده و برنامه اش چه بوده است.

وی در ادامه یادآور شد: قرآن در ادامه به پیامبر می فرماید بعد از این که دانستی قبل از تو چه بوده و چه باید بکنی، حالا باید دوره کارورزی را سپری کنی. در سوره مزمل می گوید که حکم ات را زدیم و اکنون باید خود سازی کنی. چه خودسازی ای؟ تهجد و نماز شب و قرائت قرآن. می گوید چون می خواهی دین را عملیاتی کنی باید برنامه خودسازی ویژه را داشته باشی.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.