حجتالاسلام سیدباقری اخلاق را دانشی عقلمحور خواند و گفت: این امر به معنای آن نیست که نقل و روایات هیچ نقشی در اخلاق ندارند.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری، عضو هیئت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی امروز ۱۲ آذرماه در کرسی علمی- ترویجی «چیستی اخلاق سیاسی» که در این پژوهشگاه برگزار شد، گفت: هر چند اخلاق سیاسی در فرهنگ و تمدن اسلامی دارای سابقهای دیرین است و روش و منابع آن ذیل دانش اخلاق تعریف شده است، اما وجوه دانشی آن کمتر مورد توجه بوده و بیشتر دستورهای اخلاقی اسلام مرتبط با سیاست، بررسی شده است.
وی با بیان اینکه «واژه «اخلاق» در اصطلاح دانشمندان و علمای اخلاق، در معانی و تعابیر متعددی مانند هرگونه صفات نفسانی که موجب پیدایش کارهای خوب و بد شود، عنوان شده است، تصریح کرد: اخلاق به تعبیر مرحوم نراقی، دانش برتر است. سپس ایشان به این نکته اشاره میکند که شرافت هر علمی به دلیل شرافت موضوع آن است و موضوع این علم، نفس ناطقۀ انسانیه است که اشرف انواع کائنات و افضل طوایف ممکنات است و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروج مىنماید.
این محقق همچنین با اشاره به تعریف اخلاق سیاسی اظهار کرد: اخلاق در لغت جمع «خلق» است. «خُلق» با «خَلق» قابل مقایسه است. به گفته راغب، این دو در ریشه یکی هستند، اما خَلق به هیاتها و اشکال و صوری است که انسان با چشم میبیند، و خُلق، به معنی قوا، سجایا و صفات درونی است که با بصیرت درک میشود.
سیدباقری بیان کرد: رایجترین و شایعترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در بین اندیشمندان و فیلسوفان اسلام عبارت است از صفات و هیئتهای پایدار در نفس که موجب صدور افعالی متناسب با آنها بهطور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از انسان میشوند، اما در تعریفی بهتر، «اخلاق تنها صفات و ملکات نفسانی را شامل نمیشود، بلکه همۀ رفتارها و ملکات انسانی که قابل مدح و ذم باشند، دارای صبغۀ ارزشی، خواه مربوط به رابطۀ انسانها با یکدیگر یا رابطۀ انسان با خدا یا رابطۀ انسان با خود و یا حتی رابطۀ انسان با طبیعت، در حوزه اخلاق قرار میگیرد.» در یک جمعبندی میتوان گفت که اخلاق، حالتی استوار در جان انسانی است که بر اساس آن، رفتارهای نیک یا بد را انجام میدهد، حال ممکن است که آن رفتار را از روی تفکر انجام دهد یا به طور خودجوش.
سیدباقری اضافه کرد: «علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمى به آن گونه که باید باشد. با لحاظ جنبههای مختلف تعاریف یادشده، میتوان گفت که علم اخلاق، دانشی است که با مبانی، اصول و اهداف مشخص، مبتنی بر روش شناسی دقیق، به مطالعه و ارزیابی رفتار، بینش و منشهای نیک و بد انسان و راهکارهای تقویت یا رهایی از آنها میپردازد.
عضو هیئت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: با توجه به تعاریف مختلفی که از اخلاق و علم اخلاق گذشت، میتوان گفت که اخلاق سیاسی نیز سرنوشتی مانند دو مفهوم بالا خواهد داشت و دو وجه آن قابل طرح است، یعنی اگر بحث از رفتارها، منشها و بایدها و نبایدهای اخلاقی در عرصۀ سیاسی باشد و این که چگونه نفس انسانی به آنها آراسته گردد، بحث از اخلاق سیاسی به میان میآید که در آن، مجموعهای از رفتارهای نیک و بد و روشهای تقویت یا خلاصی از آنها بحث میشود؛ در واقع، با رویکرد اخلاقی به حوزۀ قدرت، به تنظیم بایدها و نبایدهای روابط متقابل شهروندان با یکدیگر، با دولت و کارگزاران نظام سیاسی میپردازد و تعاملات حاکمیتی را به سوی گسترش فضیلتهای اخلاقی و براندازی رذائل نفسانی و کمال و سعادت راهبری میکند.
این پژوهشگر گفت: بحث از «علم اخلاق سیاسی» گرایشی بینارشتهای در اندیشه سیاسی اسلام است که مبتنی بر روششناسی مشخص، با توجه به مباحثی مانند مفاهیم، مبانی، اصول، اهداف، کارکردها و راهبردهای اخلاقی، به مطالعه، تبیین و تحلیل روابط اخلاقی قدرت میپردازد. هر چند باید به این امر اعتراف کرد که جداسازی کامل عرصۀ عمل و نظر در این عرصه ممکن نیست، زیرا حتی آنگاه که از عدالت به عنوان یکی از اصول قطعی اخلاق سیاسی سخن به میان میآید، بحث از عمل نیز مطرح میشود و بحث صرفا نظری نیست، همچنین است وقتی که بحث از تقوا انجام میشود.
سیدباقری تصریح کرد: میتوان روش اخلاق سیاسی را با توجه به عنصر بنیادین حسن و قبح عقلی و مستقلات عقلیه دنبال و رصد کرد. به این نحو، که ارزشها و فضائل و رذائل اخلاقی را عقل بشری دست کم در کلیات درک میکند و میفهمد و میتواند در مواردی بر اساس آنها حکم کند، برای نمونه، عقل بشری از هر تبار و مذهبی بر این که ظلم، بد است و عدل، نیکو، حکم میکند؛ اگر کسی صبح تا غروب، کار کند و دیگری حق او را ندهد، هر عقلی آن را ستم و ناپسند میشمرد، یا اگر کسی به دلیل منافعی، پشت سر همکار یا دوستش غیبت کند، هم، مسلمان و غیر مسلمان، او را نکوهش میکنند.
وی تاکید کرد: از این منظر، اخلاق، دانشی عقلمحور است، اما این امر به معنای آن نیست که نقل و روایات هیچ نقشی در این باره ندارند، هر چند عقل، کلیات و اجمال گزارهها را میفهمد، اما نقل و روایات نیز در مواردی متعدد میتوانند، ساحتهایی از اخلاق را برای ما بیان کنند. لذا از این جهت شاید بتوان گفت که روش اخلاق سیاسی، شبیه روش کلام سیاسی است. همانگونه که کلام سیاسی از روش برهانی-عقلی و نقلی برای اثبات و دفاع از گزارههای دینی بهره میگیرد، اخلاق سیاسی نیز با بهره از این روش میکوشد تا به مستدلسازی گزارههای اخلاقی بپردازد.
سیدباقری افزود: از دیگر سو، ممکن است که اخلاق سیاسی را به روشهای مختلف از جمله روش اجتهادی فهم کرد، روشی که با خوانش و برگشت به متون و نصوص و بهرهگیری از روش عقل و دیگر ظرفیتهای متعدد آن به انجام می رسد، همچنان که با توجه اشتراک برخی از ساحتهای روش اجتهادی با روش هرمنوتیک کلاسیک، میتوان از ظرفیتهای این روش نیز برای فهم اخلاق بهره گرفت.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا