افاداتی به فلسفه (درباره رخداد)، اثری است که از آن به عنوان دومین اثر بزرگ هایدگر یاد می شود. هایدگر در این اثر طریقی یکسره نامتعارف از تفکر را به نمایش میگذارد.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، متن زیر یادداشتی است با عنوان تأملی در کتاب افاداتی به فلسفه(درباره رخداد)؛ دومین اثر بزرگ هایدگر که توسط سید مجید کمالی، استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه نوشته شده است؛
با انتشار دومین اثر بزرگ هایدگر پس از وجود و زمان، یعنی کتاب (Beiträge zur Philosophie; Vom Ereignis) در سال ۱۹۸۹، انتشار دوره سوم مجموعه آثار هایدگر که به چاپ دستنوشتهها و رسائل بلند او اختصاص دارد، آغاز شد. این اثر که حدود یک دهه پس از وجود و زمان به نگارش درآمده (فاصله زمانی میان نگارش تا چاپ این اثر در صدمین سالگرد تولد هایدگر موضوعی تامل برانگیز است)، همچون آن، نوشتهای نیست که به عنوان مجموعهای از درسگفتارها در دانشگاه ارائه شده باشد و البته برخلاف آن اثر، هیچ رد و نشانی از محتویات و مفاد آن، در درسگفتارها و سخنرانیهایش در خلال سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۷ دیده نمیشود، حتی متن درسگفتارهای دانشگاهی هایدگر با عنوان پرسشهای بنیادی فلسفه: مسائل منتخب منطق که اتفاقا همزمان با افاداتی به فلسفه به نگارش درآمده و همانند آن به موضوعاتی همچون مسئله حقیقت پرداخته و زبانی مشابه آن دارد، محتوای خاص این اثر را برملا نمیکند. از این جهت این کتاب در میان دیگر آثار هایدگر از وضعیتی ممتاز و یگانه برخوردار است.
عموما آثار منتشره هایدگر یا متن درسگفتارهایی بوده که او در دانشگاه ارائه کرده و یا متن سخنرانیهای او در محافل عام فلسفی و علمی بوده است، اما ادای سهمی به فلسفه در زمره این آثار قرار نمیگیرد؛ گویی این اثر نه مخاطب عام داشته و نه حتی مخاطب خاص و دانشگاهی. این نکته میتواند دلیلی باشد برای دیر به طبع رسیدن این کتاب. به عبارتی، تفکری که در این اثر ما را به خود میخواند، در هیچ کجا شنوندهای درخور نیافت و این ماجرا هنوز هم ادامه دارد.
افاداتی به فلسفه (درباره رخداد)، اثری است که در آن هایدگر، طریقی یکسره نامتعارف از تفکر را به نمایش میگذارد. او در این کتاب تاملاتی درباب موضوعاتی همچون اندیشه درباب تفکر و مبانی آن، ملاحظاتی درباره ایدههای افلاطونی، طبیعت و زمین، مطالعاتی انتقادی درباره تاریخ و زبان، بازنگریهایی در مفاهیم و توصیفات کلیدی وجود و زمان و بیش از همه تبیینهایی از حقیقت وجود را گرد میآورد. جملات قصار، بحثهای موجز، بازنگریهایی در تاریخ غربی و ملاحظاتی در باب آینده همگی ذیل یک عنوان واحد در قالب بخشهای گوناگون و عناوین فرعی متعدد گرد هم آمده و چیزی شبیه به یک کتاب را پدید آوردهاند.
به نظر چنین میآید که خود هایدگر به هنگام نگارش این جملات و مباحث کوتاه به انتشار آنها در قالب یک کتاب نمیاندیشید ولی این سخن به این معنا نیست که مباحث گرد آمده در این اثر خالی از طرح و هدفی مشخص باشد، بر خلاف، شیوه طرح مطالب و موضوعاتی که به آنها پرداخته شده، برسازنده نوعی هارمونی و نظم موسیقیایی است که در صورت همراهی با آن، میتوان به بزرگی این اثر همچون کتاب وجود و زمان هایدگر، اعتراف کرد.
یکی از ویژگیهای یگانه این کتاب این است که آن نخستین اثر بنیادین هایدگر است که در آن به “تفکر وجودی- تاریخی” میپردازد. هایدگر در مقدمه کتاب، بیان میدارد که عنوان این اثر نه چیزی را تعریف و معین میکند و نه از چیزی سخن میگوید. تامل در این کتاب، میتواند منجر به کوششی(ein Versuch) از برای اندیشیدن در مسئله حقیقت وجود – بر اساس بنیاد آن در این زمانه در حال تغییر و گذار (Übergang) – شود. در عصر گذر از متافیزیک به تفکر تاریخی – وجودی، تنها کاری که میتوان کرد این است که بکوشیم در پرتو پرسش از حقیقت وجود از مقام و موضعی اصیلتر بیندیشیم. هایدگر این تفکر در حال گذار را تفکر تاریخی – وجودی میخواند.
او در ۶ بخش این کتاب (باید توجه داشت که این بخشها همچون فصولی جداگانه نبوده بلکه به هم پیوستهاند) با عناوین “طنین”، “پیش – بازی”، “جست”، “بنیاد”، “آیندگان” و “واپسین خدا”، تفکر تاریخی – وجودی را به مثابه تفکری که به واسطه وجود در آشکارگی تاریخیاش رخ داده و در این رخدادگی از آنِ وجود شده، در کار میآورد. خواه ما طنین وجود را مد نظر قرار دهیم – طریقی که در آن، سر آغاز تفکر در یونان باستان به آغازی دیگر میغلطد و شیوهای که در آن، تفکر به نوسان و جنبش ذاتی وجود میجهد – خواه این نکته را در نظر بگیریم که چگونه این نحوه از تفکر، درگیرِ بنیادگذاری این نوسان است و در عین حال به آیندگانی میاندیشد که اشارات و نشانههای واپسین خدا را درک میکنند، در هر صورت ما در این کتاب شاهد آشکارگی تدریجی، قاعدهمند و پیوسته تفکری تاریخی – وجودی هستیم؛ خصیصهای فعال که در دیگر آثار هایدگر یافت نمیشود. اگر ما این ویژگی را لحاظ نکنیم و اگر الگوی سنتی حاکم بر ساختار آثار فلسفی (طرح مفروضات، ارائه ادله و بسط آنها و سپس اثبات مفروضات) را به پرسش نگیریم، ممکن است به این ایده نادرست رهنمون شویم که افاداتی به فلسفه مجموعهای از جملات کوتاه یا یادداشتهای هایدگر است.
حضور تعدادی از جملات کوتاه و حاشیهای در این اثر نباید ما را به این دیدگاه اشتباه دراندازد که او در صدد ثبت یادداشتهایی برای خود بوده است. همه اینها در حکم نشانههایی مربوط به راههایی از تفکر تاریخی – وجودی هستند که باید طی شوند و یا پیش از این پیموده شدهاند. به عنوان مثال، او تقریبا در صفحات پایانی این اثر، پس از آنکه بحث و تحلیلی دقیق از اثر هنری بدست میدهد، مجموعهای از پرسشها و موضوعات راجع به دیدگاههای آرشیتکت برلینی، ک. ف. شینکل را طرح میکند که همچون یادداشتهایی پراکنده به نظر میآیند؛ این درحالی است که او با بکارگیری این شیوه صوری نشان میدهد که تمام واژگانی که شینکل بکار گرفته، در معرض تفسیری تاریخی – وجودی قرار دارند و از اینرو همواره گشودهاند.
با توجه به فهم و نسبت خود هایدگر با این اثر، شکی باقی نمیماند که او این کتاب را مجموعهای از کوتهنوشتهها یا یاددشتها لحاظ نمیکرد. بر اساس تفکر تاریخی – وجودی هایدگر، زبان چنین تفکری، زبانی بازنمودی و مفهومی نبوده بلکه گزارههای این زبان از آنچه خود را نشان داده و آشکار میسازد؛ یعنی آشکارگی وجود، ظهور یافته و بدان باز میگردد. از اینرو، فهم هایدگر از این اثر، برآمده از خاستگاه غیر بازنمودی و پدیداری تفکر تاریخی – وجودی است. به عبارتی، در نظر گرفتن افاداتی به فلسفه به عنوان مجموعهای از جملات کوتاه و یادداشتهای پراکنده تنها هنگامی ممکن است که ما از امری که تعین بخش این اثر بوده و بدان ساختار میبخشد، یعنی خود – آشکارگری و ظهور وجود، غفلت کنیم.
یکی دیگر از دلایلی که نشان میدهد بخشها و جملات این کتاب به هم پیوستهاند و این اثر مجموعهای از یادداشتهای پراکنده نیست، اهتمام زیاد خود هایدگر به مراحل آمادهسازی کتاب برای چاپ است؛ از جمله نظارت بر تایپ دست نوشتهها، تطبیق نسخه تایپی با دستنوشتهها. همچنین در بخشهایی، هایدگر با دقت فراوان به بخشهایی دیگر از کتاب ارجاع میدهد. این ارجاعات متقابل، از طرفی ارتباط متاملانه بخشهای مختلف کتاب را نشان میدهد و از سویی دیگر زمینه مناسبی را برای درگیری عملی با تفکری را که قبلا به صورت صوری نشان داده شده، فراهم میآورد.
برای فهم این اثر باید توجه داشت تفکر تاریخی – وجودی که در این کتاب طرح میشود، قسمی اندیشه درباب وجود نیست، به عبارت دیگر، وجود موضوع چنین تفکری نیست؛ چراکه وجود، ابژه نیست و نمیتوان با آن همچون موضوعی حدپذیر و ابژکتیو رفتار کرد. از اینرو برای فهم این اثر و در مقام مواجهه با زبان و ساختار آن، نباید رویکردی ابژهساز در پیش گرفت.
هایدگر در این اثر رویکرد تازه و نامتعارفی را نسبت به مسئله وجود در پیش میگیرد؛ در این طریق تازه او تفکری را در کار میآورد که رویداده از وجود است. این رویکرد نامتعارف، زبان نامتعارفی هم میطلبد. ترکیب و نحو زبان کتاب، با این بداعت و نامتعارفی رویکرد تازه هایدگر به پرسش وجود، همساز است.
خصیصه نامتعارف نحو و ترکیب زبان کتاب ادای سهمی به فلسفه، به دو طریق خود را نشان میدهد: یکی از طریق ناقص بودن برخی از جملات و دیگری بواسطه ابهامات گرامری برخی از جملات. مطالعه دقیق این اثر نشان میدهد که ترکیب و نحو نامتعارف عبارات و ابهاماتی که از این طریق حاصل میشود، مسئلهای غیر قابل رفع نیست. اما بر اساس گفتهای از هایدگر، ظاهرا خود او رفع این ابهامات و آشکار کردن جزء به جزء معانی جملات ناقص را کاری ضروری نمیدانست. به این دلیل که این کار، عطش پرسشگری را در متعاطیان تفکر، فرو مینشاند.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری مهر
https://ihkn.ir/?p=3973
نظرات