از دیگر شاخص هایی که مورد بحث قرار گرفت حق کنترل اجتماعی زن است که خود دارای چند محور است. از محورهای اصلی آن اجازه خروج از منزل بود که مورد بحث قرار گرفت وادله آن بیان گردید وهمچنین به راهکارهایی که اسلام برای تعدیل آن در نظرگرفته پرداخته شد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام والمسلمین حسین بستان، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج فقه نظام های اسلامی الگوی مدیریت خانواده در اسلام را مورد کنکاش قرار داد که در ادامه متن آن را ملاحظه می کنید؛
مقدمه
در جلسات گذشته بیان شد برای رسیدن به یک الگو در مدیریت خانواده در ابتدا باید مفاهیم حول این موضوع تعریف ومشخص گردد، سپس شاخص های هریک از مفاهیم تعیین شود و در آخر از مجموع آن ها یک الگوی مشخص استخراج شود. که برای این منظور قوامیت که یکی از مفاهیم کلیدی در مدیریت خانواده است مورد بحث قرار گرفت و به این نتیجه رسیدیم که این مفهوم در آیات به صورت کلی و مبهم بیان شده و برای دقیق تر شدن باید به سراغ روایات برویم. سپس تعدادی از شاخص های قوامیت مانند حقوق جنسی زن و مرد و نشوز را مورد بررسی قرار دادیم.
یکی از شاخص ها تولید مثل بود که به عنوان یکی از شاخص های قوامیت معرفی می شود. لیکن دلایل خیلی روشنی در این زمینه وجود ندارد که این حق مرد است و یا زن و نظرات متفاوتی در این زمینه بیان شده است و عده ای آن را حق زن و عده دیگر حق مرد و گروهی حق مشترک می دانند. طبق قواعد می توان از لزوم رضایت دو طرفه در این مسئله دفاع نمود و آن را حقی مردانه ندانست اما به هر روی بدلیل کمبود ادله در این موضوع نمی توان از آن در الگوی مدیریت خانواده چندان استفاده کرد.
از دیگر شاخص هایی که مورد بحث قرار گرفت حق کنترل اجتماعی زن است که خود دارای چند محور است. از محورهای اصلی آن اجازه خروج از منزل بود که مورد بحث قرار گرفت وادله آن بیان گردید وهمچنین به راهکارهایی که اسلام برای تعدیل آن در نظرگرفته پرداخته شد. حبس کردن زنان یکی دیگر از محورهای این حق است که در روایات به آن اشاره شده است اما این احادیث نمی تواند ما را به وجوب برساند و فقها نیز به وجوب آن حکم نداده اند. همچنین رجوع به سیره ائمه در این زمینه به خصوص سیره حضرت زهرا سلام الله علیها و برخورد ائمه با همسران خود ما را به این حکم نمی رساند. زیرا اگر این امر واجب بود ائمه از همه اولی تر به عمل به آن بوده اند و حتما عمل می کردند اما خلاف ان به تکرار در سیره مشاهده می شود. در تفسیر کلی این احادیث با توجه به سیره می توان این گزاره ها را گزاره های حقیقیه مشروطه دانست. یعنی به یک قیدی مقید شده است ومشروط به حضور ان قید این حکم لازم الاجرا است. در این موضوع قیدی که در روایت آمده است ایجاد ارتیاد و شک است که در صورت بوجود آمدن شک به همسر این کار صورت بگیرد لیکن اگر فضای اعتماد میان همسران مستقر باشد این گزاره اعتبار ندارد.
غیرت
غیرت شاخص دیگری است که می تواند در طراحی الگو موثر باشد هرچند مفهومی اخلاقی است و به جهت آن که امری درونی و جزء اخلاقیات است فقه به آن نمی پردازد.البته نتیجه غیرت اگر به بروز رفتار بینجامد در دایره بررسی های فقه قرار می گیرد.
نکته: برای ترسیم الگوی کامل تنها نمی توان به احکام فقهی بسنده کرد و بایستی حوزه اخلاقیات نیز مراجعه نمود.
غیرت ابعادی دارد. یک بعد آن روانشناختی و تعریف آن است که این نیز واضح نبوده و اختلاف نظر در مورد آن وجود دارد. بخصوص در مکاتب غیر اسلامی که برای این مفهوم اصطلاحی وضع نشده و آن را با حسادت یکی دانسته اند. در حالی که در احادیث غیرت و حسد دو مفهوم در مقابل هم بیان شده اند. به هر روی چون این موضوع فقهی نیست آن را مفروض می گیریم.
بعد دیگر منشا و خاستگاه شکل گیری غیرت است که آن را امری فطری و غریزی بدانیم یا منشا اکتسابی دارد. این هم مساله پرمناقشه ای است که چون فقهی نمی باشد غریزی بودن آن را مفروض گرفته و از آن گذر می کنیم.
سوال دیگر آن است که آیا غیرت صرفا یک امر مردانه است و یا در زنان نیز هست و آیا مطلق توصیه شده است ویا شرایط دارد؟ ظاهر ابتدایی در تعدادی از روایات این مفهوم را می رساند که غیرت برای مردان است واز زنان منع شده است و علتی که بیان کرده اند این است غیرحکیمانه است که خداوند غیرت را در زن قرار دهد در حالی که به مرد اجازه به عقد درآوردن چهار زن را داده است.
اگر قبول کنیم تفاوت میان زن ومرد تکوینی است لیکن بازهم نمی توان به آن به صورت صفر وصد نگاه کرد زیرا آن جایی که غیرت را از زن منع می کند، قید می آورد وقید در زمینه ازدواج مجدد مرد است. پس نمی توان آن را به صورت کلی از زن منع نمود. پس به مانند نظریات روانشناسی که به صورت مطلق رفتاری زنانه یا مردانه نمی داند بلکه میزان آن را در زن ومرد متفاوت می داند می توان این نظر را قابل اعتنا دانست که غیرت در زن و مرد وجود دارد اما در میزان آن تفاوت وجود دارد. از نمونه های آن می توان به غیرتی شدن مادر هنگام تعرض به دختر اشاره کرد.
حق تعیین مسکن
یکی دیگر از شاخص ها حق تعیین مسکن است که البته شاخص درجه۲ یعنی یکی از شاخص حق جنسی مرد که خود از شاخص های قوامیت است، به شمار می رود. حکم اولیه آن است که انتخاب مسکن است با مرد است به دلیل حقوق جنسی که دارد اما زن نیز می تواند به عنوان شرط ضمن عقد این حق را از آن خود نماید که در روایات نیز به این موضوع اشاره شده است.
مطلوبیت اطاعت:
تصویر اولیه ونگاه به آیات و روایات ما را به تفاوت آشکار میان زن ومرد در این زمینه می رساند چرا که روایات فراوانی در زمینه اطاعت زن از مرد وجود دارد و در مقابل در زمینه اطاعت از زن نه تنها توصیه ای وجود ندارد بلکه این کار مذمت شده است. از این مفهوم یک نگاه مردسالارانه را می توان استخراج کرد که مرد در بالا قرار گرفته و زن موظف به اطاعت است (بحث تمام نشده و ادامه دارد )
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=8490
نظرات